شماره ۵۰۰ | ۱۳۹۳ شنبه ۲۵ بهمن
صفحه را ببند
«کلود تاردیف» رئیس برنامه‌های توانبخشی کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ در گفت‌و‌گو با «شهروند»:
تعهد ما کمک‌رسانی به تمام افراد متاثر از شرایط خشونت‌آمیز است
خوشبختانه در ایران نگاه تبعیض‌آمیز شدیدی در قبال توان‌یابان وجود ندارد

امیر‌ هاتفی‌نیا| الهیه، خیابان شریفی‌منش، بن‌بست آذر، جنب بیمارستان‌اختر: دفتر نمایندگی کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ در تهران؛ جایی که هفته گذشته میزبان «کلود تاردیف» رئیس برنامه‌های توانبخشی جسمی کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ بود.
وظیفه تاردیف نظارت بر فعالیت‌های توانبخشی جسمی در سراسر جهان، مثل تأمین قطعات و وسایل اورتز، پروتز و دیگر خدمات توانبخشی جسمی است.
تاردیف با خودکار قرمزی که در دست دارد روی یکی از صندلی‌های اتاق کنفرانس دفتر نمایندگی صلیب‌سرخ نشسته و با روی خوش و لبخندهای گاه‌وبیگاه خود به پرسش‌ها پاسخ می‌دهد. سطرهای پیش‌رو، شرح گفت‌وگوی «شهروند» با آقای تاردیف است.

  چندمین‌بار است که به ایران می‌آیید؟
7، 8 باری شده؛ گاهی اوقات حتی بیش از یک‌‌بار در ‌سال به ایران آمده‌ام اما به اندازه کافی نمی‌مانم که فارسی را کامل یاد بگیرم، فقط در حد رفتن به کافی‌شاپ و سفارش قهوه می‌توانم مکالمه کنم (خنده).
  از تفاهمنامه‌های همکاری با هلال‌احمر بگویید.
من به دلیل همکاری با جمعیت هلال‌احمر از‌ سال 2007، 2008 به‌طور مرتب به ایران سفر کرده‌ام؛ در‌ سال 2008 یک توافقنامه بین 2‌سازمان در زمینه توانبخشی جسمی امضا شد. این توافقنامه ‌سال 2011 بازبینی شد. در این سفر هم دنبال بازبینی مجدد توافقنامه بودیم و این‌که چطور می‌شود زمینه‌های همکاری را تقویت کرد و این حرکت را ادامه داد. با توجه به توانمندی‌های جمعیت هلال‌احمر ایران در زمینه توانبخشی، اکنون در حال بررسی زمینه‌های گسترش فعالیت‌های مشترک با آنان در سایر کشورها هستیم. در این سفر نیز پروژه‌های مشترک مختلفی در دست آماده‌سازی داریم که برای پیگیری و تبادل‌نظر درباره آنها به ایران آمده‌ام.
  گفتید‌ سال 2008 یک تفاهمنامه امضا کردید؛ غیر از آن چه همکاری‌هایی داشتید؟
درواقع آن تفاهمنامه، چارچوب کلی همکاری‌های مشترک بین 2سازمان را ترسیم کرده که طیف گسترده‌ای از فعالیت‌ها را دربر می‌گیرد. از‌ سال 2008 فعالیت‌های مختلفی را بر مبنای همین توافقنامه اجرا کردیم؛ از جمله برگزاری یک دوره مشترک برای آشنایی کارکنان جمعیت هلال‌احمر با فناوری مورد استفاده کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ در برنامه‌های توانبخشی جسمی سازمان.
مورد دیگر برگزاری یک کنفرانس منطقه‌ای توانبخشی جسمی در ‌سال 2009 بود که به میزبانی مشترک جمعیت هلال‌احمر ایران و کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ در تهران برگزار شد. نمایندگانی از چند کشور منطقه در این کنفرانس به بحث و تبادل‌نظر درباره مباحث توانبخشی جسمی در زمان درگیری‌های مسلحانه و شرایط خشونت‌آمیز پرداختند. علاوه بر این با همکاری هلال‌احمر ایران 3 دوره آموزشی برای تجويز و طراحي اُرتزهاي مناسب براي مشكلات پا (کفش‌های ارتوپدی) در اتیوپی، تانزانیا و ساحل‌عاج برگزار شد که کارشناسانی از نزدیک به 15‌کشور آفریقایی در آن دوره‌ها حضور داشته و توسط متخصصان هلال‌احمر ایران آموزش دیدند. در ‌سال 2013 نیز یک دوره آموزشی مشترک دیگر در زمینه «مدیریت قطعات اورتز در اندام تحتانی» برای پزشکان عراقی در اربیل عراق برگزار شد که جمعیت هلال‌احمر ایران با اعزام 2 مدرس در برگزاری آن مشارکت داشت.
  گویا قرار است با همین روال سمیناری با محوریت توانبخشی در شهریورماه به میزبانی ایران برگزار شود...
بله. در‌ سال 2013، یک نشست مشورتی با موضوع «شمول موضوع معلوليت» در نهضت بين‌المللي صليب‌سرخ و هلال‌احمر به میزبانی مشترک جمعیت هلال‌احمر ایران و کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ و با مشارکت جمعیت‌های صلیب‌سرخ نروژ و استرالیا در تهران برگزار شد. برگزاری این نشست به تصویب قطعنامه‌ای با همین عنوان در نشست شورای نمایندگان نهضت که در سیدنی استرالیا برگزار شد، کمک کرد. در حال حاضر، ما در حال تدوین سند استراتژی نهضت در زمینه «شمول موضوع معلوليت» هستیم که جمعیت هلال‌احمر ایران نیز از اعضای کارگروه تهیه این سند است. براساس توافق اولیه‌ای که با جمعیت هلال‌احمر صورت گرفته مقرر شد جلسه مشورتی دیگری با هدف تبادل‌نظر درخصوص پیش‌نویس استراتژی نهضت در تابستان 93 در ایران برگزار شود. نسخه نهایی این پیش‌نویس در جلسه بعدی شورای نمایندگان نهضت که در نوامبر 2015 در ژنو سوییس برگزار می‌شود جهت تصویب ارایه خواهد شد.
  سازمان‌های غیردولتی مختلفی در زمینه توانبخشی در ایران فعال هستند؛ می‌خواهم بدانم با این انجمن‌ها که مستقیما درباره توانبخشی جسمی فعالیت می‌کنند در ارتباط بوده‌اید؟
NGO خاصی که نه، اما طی سال‌های گذشته با بنیاد شهید و امور ایثارگران، سازمان بهزیستی و دانشکده پزشکی دانشگاه تهران در ارتباط بوده و ملاقات‌هایی داشته‌ایم.
  جناب تاردیف؛ می‌خواهم درباره سربازان آسیب‌دیده در جنگ هم صحبت کنیم؛ چرا که این گروه هم به نوعی جزو حوزه توانبخشی جسمی که مسئولیت شما در کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ است، قرار می‌گیرد. کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ مشخصا چه برنامه‌ای برای حمایت از سربازان آسیب‌دیده دارد؟
اجازه دهید سوال شما را تصحیح کنم. چرا که تعهد و وظیفه ما در کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ کمک‌رسانی به همه افرادی است که تحت‌تأثیر درگیری و شرایط خشونت‌آمیز قرار گرفته‌اند، نه فقط سربازها بلکه غیرنظامیان و تمام کسانی که به نحوی تحت‌تأثیر درگیری‌ها قرار گرفته‌اند. می‌توان قربانیان را به دودسته که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم مورد آسیب قرار می‌گیرند تقسیم کرد؛ دسته اول شامل کسانی می‌شود که به خاطر انفجار مین و بمب و شلیک گلوله مجروح شده‌اند و دسته دوم افرادی هستند که به دلیل تخریب زیرساخت‌های درمانی و بهداشتی تحت‌تأثیر قرار گرفته‌اند و امکان دسترسی به این امکانات را ندارند. برای ما هیچ فرقی نمی‌کند؛ به تمام آسیب‌دیدگان، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، چه سرباز و چه غیرنظامی خدمات خود را ارایه می‌کنیم.
کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ اصلی‌ترین سازمانی است که در زمینه توانبخشی جسمی در سطح بین‌المللی فعال است و چنین خدماتی را ارایه می‌دهد. در ‌سال گذشته، چیزی بین 280 تا 300‌هزار نفر از طریق کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ به کمک‌هایی در زمینه توانبخشی دسترسی پیدا کرده‌اند. سازمان ما در بیش از 60 کشور دارای برنامه‌های توانبخشی است. در بیشتر کشورهای همسایه ایران و چندین کشور منطقه هم این خدمات را ارایه می‌کنیم؛ نمونه آن در عراق، افغانستان، پاکستان، سوریه، یمن، فلسطین و چندین کشور آفریقایی و آمریکای‌جنوبی وجود دارد.
  در ایران یک نهاد غیردولتی به نام «رعد» داریم که 30‌سال است در زمینه توانبخشی فعالیت می‌کند. «رعد» دارای مقام مشورتی در سازمان ملل نیز است. این NGO در برنامه‌های خود از کلمه «معلول» استفاده نمی‌کند و عبارت «توان‌یاب» را به کار می‌برد؛ آنها دنبال رواج این کلمه در جامعه هستند، چراکه معتقدند «معلول» بار منفی زیادی دارد. کنجکاوم بدانم که شما چه نظری در این رابطه دارید. آیا به این‌بار منفی معتقد هستید؟ اصلا از چه کلمه‌ای برای افراد توان‌یاب استفاده می‌کنید؟
همان‌طور که می‌دانید این مسأله مقداری به بحث زبان برمی‌گردد. در کنوانسیون سازمان ملل درباره ناتوانی جسمی و حقوق معلولان عبارت «فرد دارای ناتوانی» -people with disability- قید شده است، البته این موضوع چند جنبه دارد که یکی از آنها مربوط به سلامتی است. جنبه دیگر هم جنبه اجتماعی است که به جایگاه فرد در جامعه ربط پیدا می‌کند.
 بیشتر این افراد شهروند درجه دوم شناخته می‌شوند و مورد تبعیض قرار می‌گیرند. در همین کنوانسیون حقوق افراد ناتوان به صراحت قید شده که ناتوانی باید با توجه به محیط اطراف فرد توان‌یاب تعریف شود؛ من که روی صندلی نشسته‌ام می‌توانم هرکجا که می‌خواهم بروم اما فرد توان‌یاب قضیه‌اش متفاوت است و تمام دسترسی‌هایش متفاوت با فرد سالم است، بنابراین نگاه کنوانسیون این است که جامعه چه موانع یا تسهیلاتی را می‌تواند برای یک آدم توان‌یاب در روند زندگی روزمره‌اش ایجاد ‌کند که کارهایش را انجام دهد و توانایی‌هایش را عملی سازد. به ‌هر حال از نظر زبانی ترجمه این کلمه در زبان‌های مختلف متفاوت است؛ در زبان انگلیسی دقیقا «فرد دارای ناتوانی» آمده است و در زبان‌های دیگر این ترجمه می‌تواند متفاوت باشد؛ اما تجربه من این است که در بسیاری از زبان‌ها این نامگذاری بار منفی دارد. در نهایت باید بگویم با این‌که من به چند زبان صحبت می‌کنم، زبان‌شناس نیستم (خنده)؛ اما در کل واژه‌هایی که برای این بحث به کار می‌رود به‌دنبال کم‌کردن این بار منفی است که در کل مثبت‌تر و محترمانه‌تر باشد.
  در قسمتی از گفت‌وگو اشاره کردید که افراد توان‌یاب به‌عنوان شهروندان درجه دوم شناخته می‌شوند؛ می‌خواهم بدانم چه وظایفی را برای دولت‌ها، مردم و خود فرد توان‌یاب قایل می‌شوید که بتواند مثل یک شهروند عادی در جامعه زندگی کند؟
به‌طور کلی در همه جای دنیا این دولت‌ها هستند که مسئولیت اصلی را برعهده دارند و آنها هستند که باید سلامت و رفاه کلیه شهروندان را تأمین کنند اما درباره مردم باید بگویم که اگر بخواهیم طرز تلقی آنها را عوض کنیم، لازم است که روی ذهن آنها کار شود تا ذهنیت‌شان را در‌مورد افراد توان‌یاب عوض کنیم. به ‌هر حال این دولت‌ها هستند که با قوانین و مقررات حمایتی، ساخت‌و‌ساز، ایجاد شغل، نحوه شهرسازی و ... می‌توانند حمایت‌های لازم را انجام دهند. من اهل پیاده‌روی هستم، اما شهرهایی هستند که پیاده‌روهای مناسب برای قدم زدن یا راه رفتن ندارند؛ حالا خودتان فکر کسانی را بکنید که روی ویلچر هستند؛ آنان اصلا نمی‌توانند از مکان‌های عمومی استفاده کنند. به این ترتیب می‌خواهم بگویم این وظیفه دولت‌هاست که باید موانع موجود بر سر راه این افراد را برطرف کنند. همین‌طور کسانی که در سازمان‌های مرتبط مشغول به کار هستند هم باید صدای این افراد را انعکاس دهند تا خواسته‌ها و نیازهایشان گفته شود؛ جامعه مدنی هم در این مورد مسئولیت دارد و ارکان نهضت از جمله جمعیت‌های ملی هم باید در کنار هم کارهایی انجام دهند. کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ در زمینه ناتوانی جسمی در حوزه‌های مختلف فعال است و در کل ما یک نگاه کلان داریم، یک دستورالعمل برای عملیات میدانی. در فعالیت‌های حمایتی‌مان اگر یک فرد توان‌یاب زندانی است یا از خانواده خود دور مانده است در قالب این استراتژی کلان از او حمایت می‌شود. در زمینه کمک‌رسانی و کارهای امدادی هم طرح‌هایی مثل پروژه‌های کوچک اقتصادی (وام) داریم که به افراد توان‌یاب داده می‌شود تا مشکلاتشان کمتر شود و راحت‌تر بتوانند در جامعه حضور پیدا کنند. اینها جزء ستون‌های اصلی رهیافتی است که سازمان در قبال توان‌یابان انجام می‌دهد.
به عنوان یکی از ستون‌های استراتژیک دیگر هم باید بگویم که ما در رابطه با استخدام توان‌یابان هم فعال هستیم و حدود 90‌درصد از کسانی که در مرکز توانبخشی جسمی کمیته در افغانستان فعالیت می‌کنند، جزء افراد توان‌یاب هستند. به این ترتیب هم اشتغالزایی صورت می‌گیرد و هم نشان داده می‌شود که این افراد توانایی لازم برای مشارکت را دارند. بخش سوم از این رهیافت هم این است که دسترسی برای این افراد مقدور باشد؛ تمام دفاتر و مکان‌هایی که به کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ مربوط است باید برای حضور این افراد مناسب باشد، یک فرد توان‌یاب باید امکان آن را داشته باشد که بتواند به همه بخش‌های ساختمان، مثل باقی افراد، دسترسی داشته باشد. ما دنبال آن هستیم که تمام تسهیلات لازم را برای دسترسی این افراد آماده کنیم.
  یک سوال شخصی می‌پرسم؛ شما از نقش دولت‌ها در تأمین رفاه و تسهیلات برای افراد توان‌یاب و همین‌طور طرز فکر مردم صحبت کردید؛ من یک دوست توان‌یاب دارم که از ناحیه پا دچار مشکل شده و ماه‌هاست که از خانه بیرون نیامده، هیچ‌کاری هم از دست من و اطرافیانش برنمی‌آید. اگر او را ببینید چه حرفی می‌زنید؟
دلیل این محبوس شدن را خود او باید پیدا کند و هرطور که شده باید راهی پیدا کند که از خلوت خود بیرون بیاید. با دوستان‌تان جمع شوید و او را ترغیب کنید که با شما از خانه بیرون بیاید یا به یک میهمانی بروید. خوشبختانه در ایران نگاه تبعیض‌آمیز شدیدی در قبال توان‌یابان وجود ندارد؛ البته درست است که فرد توان‌یاب ممکن است احساس بدی از وضع خود داشته باشد، اما در بحث کلان خبری از این مسأله نیست.
  سوالی که به‌عنوان سوال آخر انتخاب کرده‌ام، می‌توانست اولین سوال این گفت‌و‌گو باشد؛ اما می‌خواهم با اشاره به اهمیت بحث توانبخشی در دنیای امروز گفت‌وگویمان را به پایان برسانیم.
به تعریف توانبخشی جسمی اشاره می‌کنم که به مجموعه اقداماتی گفته می‌شود که دنبال آن است که ظرفیت‌های حسی، جسمی، فکری و ذهنی فرد خدمات‌گیرنده افزایش پیدا کند تا دوباره بتواند مشارکت اجتماعی خود را به‌دست آورد. مثالی برای شما می‌زنم، فرض کنید فردی بر اثر تصادف دچار نقص عضو شود، اگر او به اولین مرحله که حل مشکل جسمی برای حرکتش است دسترسی نداشته باشد، پیرو آن مشکلات مشارکت اجتماعی و استخدام هم برایش پیش می‌آید. باید متوجه بود که همه این حوزه‌ها با هم پوشش داده شود. مثال دیگر من در مورد بچه‌ها است؛ اگر مشکل حرکتی بچه‌ای که دارای مشکل جسمی است، حل نشود، پیامد آن عدم‌دسترسی به آموزش خواهد بود، در نهایت آینده او زیرسوال می‌رود.


تعداد بازدید :  297