جنگ تحمیلی با وجود تمام آسیبهای جسمی و روحی و ویرانی شهرها و روستاها، صحنه آزمایش مردان بزرگی بود که جانانه میداندار صحنه نبرد شدند و از وطن و ناموس خود دفاع کردند. بهگزارش ایرنا، هادی اسماعیلیفرد معلم جانباز 40درصد روزهای جنگ، یکی از افرادی است که از این آزمایش سربلند بیرون آمده است، او سالهاست نفسهایش را با کپسولهای بزرگ و کوچکی تقسیم میکند تا شاید این استوانههای سخت آهنین راه ریههای مسدود شده او را باز کنند و نفس تازهای از جنس زندگی به او هدیه دهند.
کپسولهای استوانهای را به سختی از خودرو پایین میآورد، سختی نفس کشیدنش، نگاه هر رهگذری را به تامل وا میدارد و انگار جنگی سخت با کپسول اکسیژن به راه انداخته است.
حکایت حمل کپسول اکسیژن و نفسهای سخت و بریده بریده معلم جانباز مریوانی، سالهاست برای محله و مردمانش تکراری شده و این حکایت تلخ انگار قرار نیست روزی به پایان برسد.
ضمن معرفی خودتان، بفرمایید در کجا شیمیایی شدید؟
هادی اسماعیلیفرد متولد 1354 در اورامانات هستم، در سال 1366 بر اثر بمباران هواپیماهای بعثی عراق از ناحیه دست مجروح شده و بعد از چندماه بستری شدن در بیمارستان صحرایی، ناچارا به منزل عمویم در روستای «قلعهجی» مریوان مهاجرت کردیم.
در همان سال بعد از گذشت چندین ماه از مجروحیتم در روستای «قلعهجی»، اینبار بر اثر بمباران شیمیایی با گاز خردل شیمیایی شدم و به قسمتهای ریه و سینهام آسیب شدیدی وارد شد.
چه وقت متوجه شدید که مواد شیمیایی خردل در بدنتان اثر کرده است؟
متاسفانه به علت محدودیتهای پزشکی در دوران جنگ و عدمپیگیریهای درمانی از طرف خانوادهام، بعد از گذشت 7سال اثرات گاز خردل کمکم در قسمتهای سینه و ریهام ظاهر شد.
از چه سالی مشغول به تدریس در آموزشوپرورش هستید؟
بنده با توجه به علاقه زیادی که به تدریس و معلمی داشتم از سال 1373 در مقاطع ابتدایی در روستاهای اورامانات و شهرستان مریوان مشغول به تدریس هستم.
جانباز چنددرصد هستید؟
علاوه بر شیمیایی شدن با گاز خردل در بمباران شیمیایی از ناحیه دست نیز بر اثر انفجار مجروح بوده و در حال حاضر جانباز 40درصد هستم.
مطلع شدهایم به علت تشدید بیماری ریهتان و مشکلات تنگنفسی به مدت 2سال است قادر به ادامه تدریس در مدارس نیستید از اینکه نمیتوانید دیگر تدریس کنید چه حسی دارید؟
متاسفانه به علت تشدید این بیماری برخلاف میل باطنی خود و با وجود علاقه شدید به مدرسه و تدریس ناچار شدم از ادامه فعالیت انصراف دهم و این مشکل و عدمتوانایی در ادامه تدریس و نرفتن به کلاس درس برای بنده از نظر روحی و روانی مشکلات فراوانی ایجاد کرده است.
هزینههای درمانی و دارویی شما چطور تأمین میشود؟
با توجه به اینکه در ماه باید چندینبار به متخصص و پزشک معالج مراجعه کنم علاوه بر هزینه سنگین کپسولهای اکسیژن و مشکلات حملونقل آن، در ماه بیش از 400هزار تومان هزینههای دارویی را شخصا پرداخت میکنم و بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز عملا کمکهزینهای در این خصوص به بنده نمیدهد.
چرا به جانبازان شیمیایی میگویند «مظلومان شیمیایی»؟
یک جانباز عزیز قطع عضو، مشخص است که جانباز است ولی ما جانبازان شیمیایی اگرچه ظاهری آراسته داریم اما به دلیل دردهای درونی زیاد، سختی میکشیم و روزی نیست که جانبازی از جانبازان شیمیایی به درجه رفیع شهادت نایل نشود، ما هر آن منتظر شهادتیم. همین سال گذشته بود که برادرم که در بمباران سال 66 بر اثر مصدومیت با گاز خردل شیمیایی شده بود به درجه شهادت نایل آمد.
روزانه چه اقداماتی برای درمان خودتان انجام میدهید؟
من باید هر روز دو آمپول «دگزامتازون» تزریق کنم که در این حالت درد شدیدی به من وارد میشود از طرفی در طول 24ساعت باید کپسول اکسیژن در کنارم باشد و سرم توی دستم، تا بتوانم شبها اندکی استراحت کنم.
زندگی روزانهتان را چگونه میگذرانید؟
طبق معمول هر روز با ورزش کردن روحیهام را حفظ میکنم، بعد به کارهای روزمره زندگیام میپردازم، بعضی وقتها مطلب مینویسم و در سطح شهر در میان مردم به فعالیتهای اجتماعی خود میپردازم.
دلتان برای مدرسه و بچهها تنگ نمیشود؟
شاید باور نکنید ولی یکی از دلخوشیها و ادامه نفسهای زندگیام سرکشی مداوم به مدرسه و رفتن در میان همکاران بوده و به نوعی هربار با بهانههای مختلفی در کلاس درس چند دقیقهای حاضر میشوم و به نوعی تداعی خاطرات چندین ساله عشق بچهها و تدریس را زنده نگه میدارم.
همسرتان در این مسیر چقدر یار و یاور شما هستند؟
همسران جانبازان باید صبر زیادی داشته باشند، من از همسر و دختر 7سالهام بینهایت سپاسگزارم. اگر چه من سعی میکنم با آمپول و دارو و کپسولهای اکسیژن شبها را به روز برسانم ولی آنها بهعنوان همسری وفادار و فرزندی دلسوز برای بارهای متوالی در طول شبانهروز بر بالینم میآیند.
چه پیامی برای جانبازان دارید؟
من کوچک همه جانبازان هستم، اما بهعنوان یک دوست عرض میکنم جانبازان کاری کنند که برای جوانان و جامعه الگوی مناسب باشند و اگر میخواهند در جامعه حضوری مفید و موثر داشته باشند با اعتقادات عمیق مذهبی همواره راه شهیدان را دنبال کنند.
مریوان در 140کیلومتری غرب سنندج مرکز استان کردستان قرار گرفته است، این شهرستان و روستاهای اطراف آن در دوران دفاع مقدس چندینبار مورد حملات شیمیایی رژیم صدام قرار گرفت.