شماره ۴۹۹ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۳ بهمن
صفحه را ببند
خاطرات سولفرینو

در بيمارستان مجاور بعضى وقت‌ها كلروفورم استفاده مى‌شد. در اين حالت بيمار، مخصوصا فرانسوى‌ها، از دومرحله كاملا متفاوت مى‌گذشتند. بعد از مرحله هيجان كه اغلب به هذيان مى‌انجاميد، به مرحله پريشانى كامل و درماندگى وارد می‌شد و در مرحله دوم در حالتى از رخوت عميق غوطه‌ور مى‌ماند.
بعضى سربازان كه به استفاده از آب‌هاى معدنى سخت عادت داشتند خيلى نسبت به كلروفورم مقاوم بوده و در برابر داروى بيهوشى براى زمانى طولانى از خود مقاومت نشان مى‌دادند. همان‌طور كه همه مى‌دانند بروز عوارض شديد يا حتى مرگ بر اثر كلروفورم نادر نيست و بعضى وقت‌ها تلاش براى احيای فردى كه تا چند دقيقه پيش با شما صحبت مى‌كرده بى‌فايده است.
حالا تصور كنيد چنين عمل جراحى چه وضعى خواهد داشت، وقتى كه ‌بايد براى يك اتريشى انجام مى‌شد كه نه ايتاليايى مى‌داند و نه فرانسوى.
همانند گوسفندى كه به كشتارگاه مى‌برند و حتى نمى‌تواند يك كلمه‌ ساده با شكنجه‌گران بامحبتش ردوبدل كند.
همه با مهربانى فرانسويان را ملاقات مى‌کردند. آنها را دلشاد، آسوده و دلگرم مى‌كردند و هنگامى كه گفت‌وگو به جنگ سولفرينو مى‌رسيد اگرچه در آن‌جا ظالمانه مجروح شده بودند، هيجان‌زده شده و با آمادگى وارد بحث مى‌شدند.
ادامه دارد...


تعداد بازدید :  208