حسین نوروزی نویسنده حوزه کودک
کتاب کودک و نوجوان در ایران، بهزودی راههای تازهای را تجربه خواهد کرد. محصولی که تا همین یکدهه قبل، به جز معدود تلاشهای فردی، تقریبا زیرمجموعهای از سیاستهای خشک دولتی و نگاه مدیریت رسمی بود، رفتهرفته در محتوا تغییر کرد و با ورود نسل تازه نویسندگان و مولفان به این عرصه، به سمت سعی و خطاهایی رفت.
نشر کتاب برای کودک و نوجوان در یک دهه گذشته، تغییرات بزرگ و اثرگذاری را در خود دیده است: ناشران خصوصی، در این عرصه هرروز پربار کار کردهاند و حالا جریان غالب، چشم از خریدهای دولتی و حمایتهای پیدا و پنهان نهادهای رسمی برداشته و به بازار مخاطب خود نظر دارند. راهاندازی کتابفروشیهای متعدد در شهرها، تأسیس باشگاه خوانندگان و برپایی گروههای اینترنتی کتابخوانی از سوی همین ناشران، برپایی جشنهای رونمایی برای کتابهای کودک و نوجوان، شرکت در نمایشگاههای خارجی کتاب با هزینه شخصی و ردوبدل کپیرایت کتابها، و ... همه باعث پدید آمدن فرصتهای جدیدی شده است که هم بر محتوا و هم بر عرضه این آثار تأثیر مثبت داشته است.
در این وضع تازه، بهطور طبیعی، ناشرانی که چشم بر بازار و مخاطب واقعی خود دارند، دیگر خویش را ملزم نمیبینند که برای گرفتن حمایتهای اندک، سیاستهای چندگانه نهادهای مختلف را سرلوحه کارشان قرار دهند. آنها ضمن رعایت قوانین و عرف، سلیقهها و نیازهای بچههای مختلف را در نظر دارند و هرچند با آزمون و خطا اما کارهای تازهتری را به مخاطب خود پیشنهاد میدهند.
بر همین اساس، بعد از حدود نیمقرن از حضور مستمر و اختصاصی کتاب برای کودک و نوجوان در ایران، بارقههایی از فعالیت رسمی و حرفهگری در صنعت نشر این حوزه نیز دیده میشود. سازوکار حرفهای نشر، نویسندگان و مولفان حرفهای را نیز طلب میکند، چراکه بازار، فلان نهاد دولتی نیست که تحت هر حالتی از برخی کتابها حمایت کند؛ مخاطب، برای کتابی هزینه میکند که حداقلی از کیفیت را داشته باشد. پس، همین نیاز است که خصوصا در یک دهه اخیر، صداهای تازه و اغلب جوان را در دنیای کتاب کودک و نوجوان جاری کرده است.
تولید و عرضه کتابهای این گروه سنی در ژانرهایی چون وحشت، فانتزیها و طنز، خصوصا در عرصه تالیف، نشان از همین تغییر رویکردها دارد.
از سوی دیگر، این وضع تازه، با یک خروجی جدید مواجه است؛ ورود به جهان دیجیتال. از اینترنت تا تبلتها و گوشیهای هوشمند موبایل که رقمشان بیش از 30میلیون تخمین زده میشود، همه را از بزرگترها تا خردسالان، درگیر خود کرده است. اتفاقی که هم میتواند با بیتوجهی، آفت آینده باشد، هم میتواند به چشم یک فرصت، بانی خیر شود.
معدودی از ناشران خصوصی با درک همین شرایط تازه، از چندی قبل دست به کار شدهاند تا محتوای فرهنگی- هنری و سرگرمی خود را در قالبهای جدید مانند اپلیکیشنها و کتابهای الکترونیکی و کتابهای آنلاین عرضه کنند؛ تجربههایی که هنوز خاماند و با نمونههای خارجی قابل رقابت نیستند اما با توجه به عمر کوتاه این جهان دیجیتال، چنانچه این حرکت را با همین دید مثبت ادامه دهند، دور نیست روزگاری که گوشی موبایل و تبلت نیز وسیله «مطالعه» باشد، چراکه که مطالعه، تنها «کتاب کاغذی» نیست.
این وسط، دولت و رسانهها البته هنوز راه خود را میروند؛ دولت و نهادهای رسمی، به جای هزینهکردن در بخش فرهنگسازی برای مطالعه و افزایش امکانات فنی و کتابخانهها، هنوز حتی با بخش خصوصی در تولید کتاب کودک و نوجوان رقابت دارند. رسانهها نیز، با بیتوجهی به نیاز فرهنگی مخاطب14-13میلیونی کودک و نوجوان، عملا تبلیغی برای کتاب کودک و نوجوان ندارند. صداوسیما؟ نفرمایید!
با اینحال، آینده از آن کودکان است، خوشبینام. و این خوشبینی، هرچند به آرزو شبیه است اما آرزو بر ما جوانان نیز عیب نیست. من خوشبینام، چراکه نمیتوانم تلاش ناشران و مولفان حرفهای را نادیده بگیرم، همین بضاعت ولو مختصر را.
پیشنهاد میکنم که امسال در کنار خریدهای نوروزی، خوراک و پوشاک، خانوادهها سری به نمایشگاه جشنواره کتاب کودک و نوجوان در خیابان حجاب تهران بزنند و از میان آثار مختلف ناشران خصوصی و دولتی، هدیههایی نیز برای عید فرزندان خود تهیه کنند. به شهر کتابها و فروشگاههای کتاب در سراسر کشور سر بزنند و حتی در ظاهر، سعی کنند به کتاب اهمیت بدهند؛ بچهها ناظر تمام کارهای ایشان، حتی ظاهرسازیهای شان هستند. چه ظاهری بهتر از کتاب؟