منيژه حكمت كارگردان
وقتي سخن از سلامت، سالمزيستن و زندگي سالم ميكنيم، برخي تصور ميكنند كه سلامت تنها در حوزه جسماني است. اما به نظر من اولويت زیست سالمزيستن بايد در حوزه روح، روان و تفكر و انديشه انسانها باشد.
متاسفانه آنچه ما در جامعه امروز شاهد هستيم، غفلت از سلامت روح و روان است.
من بهعنوان يك شهروند ايراني كه داراي خانواده و فرزند هستم، هر روز با مشاهده ناهنجاريهاي اجتماعي، ضعفها و آثار بيماري در جامعه عذاب ميكشم و نگران آينده فرزندانم هستم. يكي از دلايل اصلي بيماري ذهن و فكر ما، استرسهاي بسياري است كه در طول روز و به دليل ناهنجاريهاي اجتماعي و مشكلات معيشتي و اقتصاد ناسالم متحمل ميشويم.
از سوي ديگر آلودگي شديد هوا، ناسالم بودن آب آشاميدني به ويژه در شهرهاي كوچك و دورافتاده و روستاها، شيوههـاي تغذيـه و مصرف فستفودها، غذاهاي غير استاندارد و غير سالم، به شدت بيماريها را افزايش داده اسـت. افزايـش بيماريهايي مانند سرطان و سقط جنين به گفته كارشناسان به دليل افزايش آلودگيها و پارازيتها است. هيچكس هم نيست كه درباره افزايش سرطان در جامعه و ابتلاي عده زیادی از جوانان به انواع سرطانها و سكتههاي قلبي و مغزي، تحقيقات دقيق انجام و براساس نتايج تحقيقات، راهكارهاي جلوگيري از افزايش اين بيماريها را ارایه دهد.
يكي از مهمترين مشكلاتي كه در حوزه سلامت روح و روان داريم، شدت يافتن زندگي مصرفي آن هم به شکل افراطي است. فرهنگ مصرفگرايي در ايران رواج يافته و نتيجه مستقيم عملكرد مسئولان است.
در جامعه ما مردم به دليل اينكه فرهنگ خوب زندگي كردن را نداشته و خوب
زندگي كردن را بلد نيستند، تصور ميكنند فلسفه زندگي فقط دويدن و پول درآوردن است. فرهنگ مصرفگرايي با خودش استرس ميآورد، استرس عرصه زندگي را بر ما تنگ كرده است.
به عنوان يك شهروند كه در حوزههاي فرهنگي و هنري فعال است، مثالي را بيان ميكنم. متاسفانه در حيطه كاري من به دليل فشارهاي بيدليل و پي در پي دستگاههاي مسئول و مديران اين بخش، مجبور به تحمل استرس بسيار زيادي هستم. حال در كنار اين امر مشكلات معيشتي، ناهنجاريهاي اجتماعي و تهديدهایي كه هر روز كودكان، نوجوانان و جوانان بايد تحمل كنند را اضافه كنيد و ببينيد چه شرايطي را تحمل ميكنيم.
آيا افزايش سرسامآور مصـرف داروهــاي آرامبخش در جامعه نشانهاي مهم از نداشتن سلامت روح و فكر در جامعه ما نيست؟ آيا افزايش اعتياد در جامعه و كاهش سن معتادان، نشانهاي مهم در اين زمینه به شمار نميآيد؟ چرا مسئولان نبايد فكري به حال كاهش استرس مردم بكنند؟ در چنين جامعهاي، يك جوان ايراني به دليل اين كه فرهنگ خوب زندگي كردن را بلد نيست، به شدت مصرفگرا شده، زيادهخواه است و تعريف درستي از فلسفه خوب زيستن ندارد، ميخواهد راه صد ساله را يك شبه طي كند. دليل اين رويكرد هم وجود
فوق ميلياردرها است و جوانان ما زندگي خود را با اين افراد مقايسه ميكنند. لذا طبيعي است به سمت اعتياد يا مصرف قرصهاي آرام بخش بروند.