[شهروند] دیروز در ایران روز ملی شعر و ادب فارسی بود. رویدادی مصادف با سالروز درگذشت شهریار -که بهعنوان بزرگترین شاعر تاریخ معاصر ایران شناخته میشود- که با تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی بدین نام نامیده شده است. این نامگذاری اما از همان نخستین سال با اعتراضات و انتقادهایی مواجه بوده و بسیاری قائل بر این بودند که باید این مناسبت در ارتباط با تولد یا درگذشت شاعری دیگر -و تأثیرگذارتر- نام گیرد. بهخصوص که مهمترین اثر و بهعبارت بهتر دستاورد بزرگ شهریار در دوران شاعریاش منظومه «حیدربابایه سلام» یا همان «سلام به حیدربابا» است که خود به زبان فارسی سروده نشده و اصلا از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی است و همین هم وجه تسمیه سالروز درگذشت شهریار به روز ملی ادب فارسی را با پرسشها و تردیدهایی مواجه میکند.در ادامه مطلب سعی شده به پاسخ این پرسش دست یابیم که آیا انتخاب سالروز درگذشت شهریار بهعنوان روز ادب فارسی انتخاب درستی بوده و اگر نه، چنین مناسبتی در ارتباط با کدام شاعر معاصر میتوانست منطق درستی داشته باشد؟!
میگویند پیشنهاد انتخاب سالروز درگذشت شهریار بهعنوان روز ملی شعر و ادب فارسی از سوی علیاصغر شعردوست -نماینده سابق تبریز در مجلس و یکی از دیپلماتهای سابق کشور در آسیای میانه- بوده. پیشنهاد و انتخابی که از همان ابتدا در میان شماری از اهالی ادب به واسطه شائبههایی درباره برخی از جنبههای فعالیت سیاسی شهریار در سالهای اول انقلاب انتقادات و اعتراضاتی را موجب شد.
علیاصغر شعردوست اما گفته که هنگام پیشنهاد شهریار کمترین نگاهی به فعالیت و دیدگاههای سیاسی این شاعر نداشته است. بهگفته این مقام سیاسی؛ «ما تا زمان طرح و تصویب این پیشنهاد، هیچ روزی را بهعنوان روز شعر و ادب در تقویم کشور نداشتیم و این در حالی است که شعر همواره از نگاه ما ایرانیان عالیترین و نابترین صورتی بوده که در هنر مجال بروز مییابد. در واقع، کمتر ملتی در جهان این همه به شعر پرداخته و گنجینهای به این غنا و ارزش و عظمت به ارث گذاشته است. در حقیقت، در تمام تاریخ، شعر همزاد تاریخی ما بوده. ولی با این حال، بهرغم وجود نامهای بزرگانی از قبیل فردوسی، حافظ، سعدی و عطار در تقویم، توجهی به بزرگداشت شعر معاصر ایران نشده بود. انگیزه من یادآوری این نقص بود و مدتها بود در این اندیشه بودم که در مناسبتی باید به شعر معاصر و شاعران توانایی که در دوران ما زندگی میکنند نیز
توجه شود.»
چرا شهریار؟!
اینکه چرا باید از میان شاعران نامآور بسیاری که داریم، قرعه به نام شهریار بنشیند، موضوع دیگری است که باید مورد اشاره و پرداخت قرار گیرد. علیاصغر شعردوست معتقد است: «در تاریخ ادبیات هر سرزمین، شاعران و نویسندگان زیادی نیستند که چون ستونهای استوار، آسمان آن سرزمین را بر سر انبوه شاعران و نویسندگان دیگر نگاه میدارند. چنین نوابغی هر چند سده یکبار ظهور میکنند. ما از این بزرگان شاعرانی چون فردوسی، نظامی، خاقانی، مولوی، حافظ، سعدی و صائب را داریم که از ارکان شعر ما هستند. اما در این انتخاب و پیشنهاد، من به معاصر بودن شاعر توجه داشتم. یعنی شاعر مورد نظر باید مناسبتی با دوران ما میداشت، بگذریم از اینکه گاهی هم این مناسبت با هر یک از شعرای متقدم گذشته بحثبرانگیز بود، همان پیشبینی که بعد از تصویب این موضوع در انتقادها مطرح بود. عدهای معتقد بودند مناسبت شعر و ادب فارسی باید در پیوند با حکیم ابوالقاسم فردوسی باشد و عدهای از منتقدان نیز به حافظ یا سعدی اشاره میکردند. برخی هم به مولوی و هرکدام نیز استدلالهایی داشتند. من اما نگاهم به شاعر بزرگی از شاعران همروزگار بود: استاد سیدمحمد حسین شهریار که به گواهی بسیاری از منتقدان و محققان برجسته، درخشانترین چهره شعر معاصر ایران است.»
امتیازات شهریار
ابراهیم اقبالی، شاعر تبریزی و استاد دانشگاهی که افتخار شاگردی و همنشینی با استاد شهریار را داشته است، گفت: «در مورد آثار استاد شهریار فعالیتی روشمند انجام نشده و برای همین است که برای بسیاری از مردم این سوال پیش آمده که چرا در بین شاعرانی چون فردوسی، حافظ، سعدی و بسیاری دیگر، سالروز درگذشت سیدمحمدحسین بهجت تبریزی بهعنوان روز ملی شعر و ادب انتخاب شده است. اما حقیقت این است که شهریار امتیازات درخشانی نسبت به دیگر شاعران دارد که میتوان دوزبانه بودن وی را از اصلیترین این امتیازات برشمرد. این امر مهم، عامل وحدت ملی است. شاعری آذریزبان که منظومه «حیدربابایه سلام» را به آن فصاحت و فخامت آفریده، از اقیانوس ادب فارسی نیز غافل نبوده و جریانساز میشود.»
استاد سیدعلی موسوی گرمارودی به جنبههایی دیگری از ارزش و اهمیت شهریار اشاره کرده است. این شاعر نامدار با یادآوری جایگاه و مقام والای شهریار در ادب فارسی گفت: «غزل شهریار در عین قرارگرفتن در ژانر غزل حافظ، به زبان امروز سروده شده و او توانست بسیاری از اصطلاحات روزمره کوچه و بازار را که برای مردم، شکلی کاربردی داشته و دارد، وارد فضای غزل کند. او در اشعاری که برای امام علی(ع) سروده نیز سرآمد است و به همین دلیل شاید هیچ شعر معاصری به اندازه غزل «علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را» در ذهن مردم ایران جای نداشته باشد. شهریار در سایر آثارش و خصوصا حیدربابا بسیاری از آداب و رسوم ایرانیها را نیز ثبت و ضبط کرده و در عین زیبایی و سادگی به شعر درآورده است.» این شاعر و ادیب جایگاه ملی شهریار را نیز با ذکر یک خاطره یادآوری کرد: «زمانی که استاد شهریار از دنیا رفتند، تعدادی از معاریف صنوف مختلف علمی و فرهنگی با هواپیمایی که پیکر ایشان را منتقل میکرد، به تبریز آمدند و من هم در این هواپیما بودم. وقتی هواپیما به زمین نشست، یک یگان نظامی در استقبال از پیکر ایشان صف کشیده بود. فرمانده یگان با شمشیری که در دست داشت، مقابل پیکر قرار گرفت و درحالیکه به پهنای صورت اشک میریخت، به شهریار سخن خوشامد گفت. فردای آن روز در تبریز تشییع شکوهمندی برگزار شد و من در این مراسم سخنرانی کردم؛ سخنرانیای که به پرمستمعترین سخنرانی عمر من تاکنون تبدیل شد.»
دستاوردهای شهریار
محمدرضا شفیعی کدکنی درباره شهریار عقیده دارد که راز بزرگی و توفیق شهریار نزدیک شدن این شاعر به جمالشناسی شعر حافظ با حفظ استقلال روحی خود اوست. به گفته استاد شفیعی کدکنی، «شهریار همه عمر عاشق حافظ بود. او در قرن اخیر یکی از دو، سه شاعری است که بیش از همه عاشق حافظ بود و دستکم هیچ شاعری به اندازه شهریار نتوانست این مایه ارادت به حافظ را به ما نشان دهد. بسیار طبیعی است که با این مایه ارادت به حافظ، بسیاری از غزلهای شهریار به لحاظ وزن و قافیه، شبیه غزلهای حافظ باشند، اما این امر به خودی خود شیفتگی واقعی او را به حافظ نشان نمیدهد. چه بسا شاعران دیگری هم دیوان حافظ را طابقُ النّعل بِالنّعل جواب گویند که البته این کار به خودی خود نشانهای از دلبستگی آن شاعران به حافظ نیست. شهریار اما در این بحث مقامی فراتر از دیگران دارد. شهریار با حفظ استقلال روحی خویش و با پاسداری از حالوهوای روحی خود توانست به جمالشناسی شعر حافظ نزدیک شود و راز توفیق او همین بود. اینکه در جایی میگوید «هرچه دارم همه از دولت حافظ دارم» ناظر به این امر است، نه ناظر به استقبال از غزلهای حافظ که هر آدم دیگری هم اگر حوصله به خرج دهد از آن محروم نیست.»
مخالفان شهریار
انتخاب سالروز درگذشت شهریار به نام روز شعر و ادب فارسی با اینکه موافقان زیادی دارد که بر این باورند که «این انتخاب به واسطه اینکه ۲۷ کشور جهان به دلیل ساکن بودن ترکها در آنها اعم از قبرس، یونان، آذربایجان، قرقیزستان و... به زبان ترکی سخن میگویند و شهریار حلقه واسط بین این کشورهاست، انتخابی قابل اعتناست و از سوی دیگر قدرت نظام جمهوری اسلامی را نشان میدهد که به اقوام و اقلیتها و تمامی نواحی ایران توجه ویژه دارد»، مخالفانی نیز دارد که عقیده دارند شاعری چون نیما یوشیج به واسطه نقشی که در تاریخ شعر داشته، سزاواری بهمراتب بیشتری برای انتخاب بهعنوان سمبل شعر و ادب فارسی دارد.
فرزاد قائمی، شاعر و ادیب و عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، معتقد است: «بدون تردید اگر بخواهیم روزی را برای شعر و ادب فارسی نامگذاری کنیم، باید این نام را از شاعری استخراج کرده باشیم که عملا نماینده شعر فارسی باشد. شاید شهریار نماینده خوبی برای شاعران آذربایجانی معاصر ما یا یکی از شاعران شاخص معاصر باشد، اما بیشک نمیتواند نماینده شعر فارسی باشد.»
دکتر سیدجواد مرتضایی نیز گفت: «همیشه دغدغه و نظر شخصی من این بوده که پسندیدهتر است برای نامگذاری روزی به این اهمیت، نام شاعر خاصی را بر آن نگذاریم و ربطی به زادروز، سالگرد و نام یک شاعر خاص معاصر یا کلاسیک نداشته باشد تا زمینه تعصبات را فراهم نکند، حساسیتبرانگیز نباشد و ایجاد دودستگی و مخالفت هم نکند. از این منظر، باید بگویم که هرچند شهریار شاعر کوچکی نیست، اما بسیار شاعران بزرگتر از او، مانند هوشنگ ابتهاج، شاملو و اخوان ثالث را در دوران معاصر داریم که در جمع آنها شهریار مقداری کوچک بهنظر میرسد.»
حرف آخر
با این حال، بسیاری شهریار را با هر متر و معیاری ملیتر و مهمتر میدانند. مثلا احسان انتظاری، ادیب و منتقد ادبیات، نوشت: «از مشروطه بدینسو، دهها شاعر بزرگ در آسمان تابناک ادبیات پارسی نورافشانی میکنند، از ملکالشعرای بهار، عارف قزوینی، فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی، نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث و فریدون مشیری تا سهراب سپهری، حسین منزوی، احمد شاملو، سیمین بهبهانی و امیر هوشنگ ابتهاج. اینها هرکدام در گونه ادبی خود ستارهای درخشان هستند، ولی در میان این ستارگان انتخاب شهریار بهعنوان روز بزرگداشت شعر و ادب پارسی شایستهتر است؛ چون که شهریار هم شاعری است که از تداوم تاریخی و ادبی ادبیات فارسی حکایت میکند، هم شهریار بهمعنای واقعی کلمه شاعر ملت ایران است و همه مردم او، زندگی و سرگذشتش را میشناسند، هم ملیترین شاعر معاصر ایران است و چندین و چند شعر درباره ایران و ایراندوستی دارد، هم یک شاعر دوزبانه است که میتواند نمادی از وحدت ملی به شمار آید، هم غزلسراست و هم اینکه در سرایش شعر نو و نیمایی هم مهارت دارد و آثار زیبایی در این زمینه خلق کرده است.»