شماره ۳۵۰ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۰ مرداد
صفحه را ببند
انتقال پایتخت؛ نجات ملت یا نجات دولت

محسن بهرام‌غفاری رئیس سابق نظام مهندسی استان تهران

تهران با تمام آنچه به‌عنوان مشکلات برای آن مطرح می‌شود، پایتخت سیاسی کشور و محل تمرکز قدرت است. با این حال گاهی طرح‌ها و موضوعاتی با این عنوان بیان می‌شود که قرار است پایتخت را برای نجات مردم و رهایی آنها از وضع موجود انتقال دهند که همین اول بدون هیچ حاشیه‌ و تعریضی چنین موضوعی را رد می‌کنم.  
موافقان انتقال پایتخت معتقدند، شهر تهران به شهری بسیار بزرگ تبدیل شده است، تراکم جمعیتش بالاست و همین امر حواشی بسیاری را برای آن ایجاد کرده است که از جمله، ترافیک سرسام‌آور و آلودگی محیط‌زیست در آن غیرقابل تحمل شده است.  این موضوعات نه‌تنها باعث نمی‌شود که به چنین بهانه‌ای مرکز سیاسی کشور را تغییر دهیم بلکه برعکس دلایلی وجود دارند که نشان می‌دهند به همین دلایل باید پایتخت ثابت بماند و فکر دیگری برای حل معضلات آن ارایه دهیم.
برای ورود به این بحث این سوال را مطرح می‌کنم که آیا انتقال پایتخت، برای نجات تهران است و مردمی که در تهران باقی می‌مانند، یا نجات افرادی است که تصمیم به انتقال آن گرفته‌اند؟! اگر برای نجات مردم تهران است که انتقال پایتخت اثری ندارد. برای پاسخ به این پرسش باید بررسی کنیم بار تراکم جمعیتی‌ تهران که از پایتخت بودنش ناشی می‌شود، چقدر است؟ باید آمار دقیقی داشته باشیم و بگوییم فلان مقدار از فشار بر معابر، راه‌ها منابع آبی و دیگر امکانات، ناشی از این است که مرکز حکومتی در تهران است، مرکز حکومتی که می‌گویم عبارت است از پارلمان، وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی که در تهران مستقر شده‌اند.  والا دانشگاه‌ها و مراکز علمی همچون دانشگاه شریف و دانشگاه تهران که قرار نیست با انتقال پایتخت، جا‌به‌جا شود.

 دبیرستان‌ها و دیگر مراکز شهری که به حاکمیت وابسته نیستند، قرار نیست با انتقال پایتخت، جابه‌جا شوند. با انتقال پایتخت می‌خواهند مراکز سیاسی و سه قوه که ستادهایش در پایتخت متمرکز است و نیروهای نظامی و انتظامی که مراکز فرماندهی‌شان در تهران است جابه‌جا شود.  کل اینها مگر چقدر تراکم و بار ترافیکی ایجاد کرده است که اگر اینها از تهران بیرون بروند مسأله شهر حل می‌شود؟ باید تأکید کنم احتمال حل مسأله شهر وقتی آنها (مسئولان دولتی و حاکمیت) هستند، بیشتر است؛ چون آنها حداقل برای ایجاد شرایط زیست بهتر برای خود و خانواده‌هایشان هم که شده، احتمالا اقداماتی انجام خواهند داد. اگر این گروه از تهران بروند اصلا برایشان مهم نیست که در این شهر چه اتفاقی خواهد افتاد، کما این‌که الان مهم نیست در اصفهان چه اتفاقی می‌افتد و زاینده‌رود خشک شده، دریاچه ارومیه از بین رفته، یا ‌هامون در سیستان‌وبلوچستان به چه سرنوشتی دچار شده است.  بنابراین اگر قرار به انتقال پایتخت باشد، ارايه‌دهندگان طرح انتقال می‌خواهند خودشان را نجات بدهند. اگر این اقدام را می‌خواهند انجام دهند راه‌حل بهتری وجود دارد، می‌توانند بروند جایی  باصفا و‌ تروتمیز و دویست‌هزار نفر هم جمعیت را با خود ببرند اما اگر می‌خواهند تهران را نجات دهند، با رفتن از تهران، تهران نجات پیدا نمی‌کند.  باید در تهران بمانند تا تهران نجات یابد. اگر این گروه از تهران بروند، علایقشان نسبت به این شهر کمتر می‌شود و اساسا آن ملاحظات قبل را نخواهند داشت. به‌عنوان نمونه برخی از مراکز مهم در شرق تهران قرار دارند و از سویی تمام مقامات ارشد این مراکز، در نواحی مناسب نزدیک به این مناطق زندگی می‌کنند اینها می‌خواهند صبح‌ها زود سرکار بروند و شب‌ها بعد از کار، زود به خانه برگردند به همین دلیل شهر را به دوطبقه تقسیم کرده‌اند مثل اتوبان صدر؛ اگر اینها باشند از این کارها می‌کنند که به درد بقیه هم می‌خورد اما اگر نباشند که از این اتفاقات نمی‌افتد و کمکی به حل معضلات تهران نمی‌شود.
به هر روی آنچه اهمیت دارد راه‌حل نجات تهران انتقال پایتخت و خروج از آن نیست. راه‌حل‌های نجات تهران، در توجه به طرح‌های آمایش سرزمین نهفته است. آمایش سرزمین یعنی ما در پهنه کشور، توان‌های محیطی مختلف داریم؛ مراکزی داریم که دارای پتانسیل‌های تولیدی، اقامتی و زیستی هستند، قطب‌های کشاورزی و... داریم و باید همه آنها را در یک طرح ببینیم که به آن می‌گویند:«طرح کالبدی ملی» که در آن‌جا باید مراکز جمعیتی را از این طریق ساماندهی کنند.
باید مراکز جمعیتی را از منظر جمعیت‌پذیری کنترل کنند و در نقاط مختلف، ازجمله پایتخت از یک‌سو کنترل اسکان جمعیت را در دستورکار قرار دهند و از سوی دیگر با ترتیب دادن بالارفتن هزینه‌های زندگی در تهران و دسترسی بیشتر به خدمات در سایر نقاط، رغبتی طبیعی به وجود آورند که مردم به جای این‌که بخواهند در تهران ساکن شوند، مثلا در شهر جدید پرند
ساکن شوند.  
بالطبع با چنین ساماندهی محیطی در پهنه کل کشور، امکان دارد مسائل تهران را حل کنند؛ یکی از مسائلی که باید در تهران برای کاهش بار جمعیتی صورت بگیرد، انتقال بیشتر خدمات (بسیاری از خدمات درجه اول که در کشور وجود دارند) آموزش، اشتغال و... به سایر سکونتگاه‌های کشور. اگر این اتفاق بیفتد، مردم ترجیح می‌دهند به مناطقی با درآمد بیشتر، هزینه زیست کمتر و با خدمات بالاتر بروند. مشکل تهران، از این طریق حل می‌شود و هیچ راه‌حل فیزیکی ندارد که بخواهید مرکز سیاسی کشور را جابه‌جا کنید. به‌جای این‌که مردم و ملت راحت شوند، خود دولتی‌ها راحت و
بی‌دغدغه می‌شوند.  

 

 


تعداد بازدید :  140