انقلاب 57 تجربه فرهنگ سیاسی مشارکتی
لطفالله آجدانی مورخ و پژوهشگر تاریخ
يكي از ويژگيهاي هر منازعه انقلابي بسيج موثر بخش عمدهاي از مشاركت تودههاست. مشاركت تودهاي خود مستلزم وجود نوعي سازمان، رهبري و ايدئولوژي براي بسيج است. نقش اساسي ايدئولوژي انقلابي، انتقال مضامين، مفاهيم و معاني مشترك به گروههاي مختلف براي بسيج آنهاست. تفسير شرايط وضع موجود و نقد آن و ترسيم آرمانها و ايدهآلها براي ساختن جامعهاي بهتر، عناصر اصلي اين ايدئولوژي را تشكيل ميدهند. در جامعه ايران در آستانه انقلاب اسلامي 1357، با بازنگري تدريجي تفكر سياسي شيعه، ايدئولوژي انقلابي شكل گرفته و توانست فرهنگ سياسي مشاركتي در ايران را بهوجود آورد. فرهنگ سياسي مشاركتي با مركزيت ايدئولوژي انقلابي يكي از مهمترين عواملي است كه ميتواند باعث بهوجود آمدن همبستگي و انسجام محكم و معناداري ميان گفتمانهاي متعدد سياسي و اجتماعي شود. رهبري و نقش كاريزماتيك رهبر در تحولات سياسي و اجتماعي نيز از نقش مهمي در ايجاد همبستگي و انسجام گفتمانهاي متعدد سياسي و اجتماعي در راستاي تحقق اهداف مشترك برخوردار است.
از ويژگيهاي جنبش كاريزمايي، برانگيختن مداوم عواطف پيروان است. در هر تحول فراگير سياسي و اجتماعي براي ايجاد همبستگي و انسجام ميان بخش عمده نيروهاي برخاسته از گفتمانهاي سياسي و اجتماعي متعدد، تعريف و ارايه هدف مشترك و احساس مشترك در ضرورت تغيير در وضع موجود ضروري است. نميتوان نيروهاي مختلف سياسي و اجتماعي را با يكديگر همگام كرد، اگر زمينههاي همفكري و همدلي در آنان وجود نداشته باشد. از اينرو همگرايي فكري و احساسي مشترك در نگاه بهوضع موجود و تغييرات در آن، ازجمله الزامات و مقدمات اساسي ايجاد همبستگي فراگير اجتماعي و سياسي در راه تحقق اهداف مشترك است. هر تحول عظيم سياسي و اجتماعي داراي دو مرحله نفي و اثبات است. بهويژه در مرحله نفي وضع موجود، دردهاي مشترك، نارضايتيهاي مشترك، سرخوردگيها و يأسها و بيمهاي مشترك، منافع و مطالبات مشترك، براي ايجاد همگرايي سياسي و اجتماعي نيروهاي مختلف در سطوح گوناگون از ضرورتي اجتنابناپذير برخوردار است.
در ايجاد همبستگي و انسجام در ميان گفتمانهاي سياسي و اجتماعي در راستاي پيشبرد هدف مشترك، زبانمشترك نيز از سهم مهمي برخوردار است. زبانمشترك، فهم مشترك از يك موضوع را تسهيل و هموار ميسازد. افزون بر آن براي ايجاد همبستگي و انسجام فراگير، نيازمند اعتماد متقابل و مشترك هستيم. بدون اعتمادسازي در ميان گفتمانهاي مختلف و متعدد، نميتوان و نبايد انتظار همگرايي اجتماعي و سياسي داشت. اعتمادسازي از نقش مهمي در همگرايي سياسي و اجتماعي برخوردار است. چهره اين اعتمادسازي را ميتوان در توزيع سهم عادلانه براي مشاركت نيروهاي گفتمانهاي مختلف سياسي و اجتماعي در تلاش براي رسيدن به اهداف مشترك و برخورداري آنان از منافع مشترك جستوجو كرد.