سعید صادقلو عضو انجمن ژئوپلیتیک ایران
پایتخت هر کشور در جایگاه کانون قدرت نشاندهنده درهمتنیدگی بنیادهای جغرافیایی، اولویتها، نگرانیها، ارزشها و رویکرد کارگزاران نظام سیاسی نسبت به اوضاع کنونی و آینده نظام سیاسی و جامعه است. بر این پایه، حفظ امنیت و ثبات آن همواره در کانون توجه کانونهای قدرت و تصمیمگیری قرار داشته است. شهر تهران نیز بهعنوان پایتخت ایران، جدای از موارد برشمرده نیست. این شهر طی 200 سال گذشته در جایگاه پايتخت سياسي، اداري و اقتصادي کشور، کانون تمرکز قدرت، ثروت و به تبع آن، جمعیت بوده است. کمتر روستایی در ایران وجود دارد که همگی یا چندین خانواده آن در تهران نباشند. از این رو، گزاف نیست که تهران، عصاره ایران خوانده شود. به فراخور جمعیتپذیری و گسترش افقی و عمودی این شهر، بهطور فزاینده بر چالشهای زیستمحیطی، امنیتی و کالبدی آن افزوده شده به گونهای که سلامت و آرامش شهروندان با چالشهای بنیادی روبهرو شده است. از دیگر سو، بستر جغرافیایی ناامن تهران به واسطه وجود گسلهای بیشمار آشکار و پنهان و ناتوانی بسیاری از سازههای مسکونی موجود در برابر زمینلرزه، آسیبپذیری آن را چند برابر کرده است. با توجه به وزن ژئوپلیتیکی تهران در ایران، تداوم وضع ناخوشایند موجود یا بروز رخداد زمینلرزه در این شهر، کلیت کشور را با بحران جدی روبهرو خواهد کرد. دستکم طی 3 دهه گذشته بحث جابهجایی پایتخت از سوی کارشناسان و کارگزاران استانی و ملی همواره مطرح بوده که موافقان و مخالفان بسیار داشته است که واپسین آنها به تصمیم اوایل دی ماهسال 92 مجلس شورای اسلامی بازمیگردد که طی آن نمایندگان به کلیات طرح ساماندهی و انتقال پایتخت سیاسی و اداری رأی دادند و مقرر شد شورایی متشکل از رئیسجمهوری یا معاون اول و برخی وزرا حداکثر ظرف 2 سال، مکان مناسب برای انتقال پایتخت سیاسی اداری را انتخاب کنند. نوشتار حاضر میکوشد افزون بر بایستهها و زمینههای طرح جابهجایی پایتخت، پیامدهای آن را نیز بررسی کند.
تهران با بيش از 200سال پيشینه پايتختي، جمعيتي افزون بر 8 ميليون تن در خود جای داده است که به همراه شهرهاي پیرامونی آن به حدود 12 ميليون تن ميرسد. این درحالی است که به گفته کارشناسان، سالانه 120هزار نفر به جمعیت تهران افزوده میشوند. بر بنیاد آمارهای موجود مجموعه شهری تهران در قالب مناطق 22گانه، 8/9 درصد جمعیت کشور و کل مجموعه شهری تهران 20درصد جمعیت کشور را در خود جای داده است. از منظر تاريخي جایگاه حاکمیتی اين شهر نسبت به دیگر شهرهای كشور تمركز بيشتر فعاليت اقتصادي را در پی داشته به گونهای که در گذار 200سال گذشته بيشترين نقشپذیری را در انباشت و حجم سرمايه در امور مختلف علمي، فرهنگي، بهداشتي، تراکم جمعيت و مهاجرپذيري از سراسر کشور و حتی بیرون از کشور و نيز مديريت سياسي فضاي ملي داشته است. طی این بازه زمانی این شهر کانون تمرکز مدیریت سیاسی فضای ملی بوده بهگونهای که تأثیرگذارترین کانونهای تصمیمگیری و عالیترین مقامهای کشور در آن به سر بردهاند. از اینرو، شكلگيري كلانشهر تهران تابعي از اعمال سياستهاي حاکمیت و جريان اقتصادي برگرفته از آن بوده است. فرآيند توليد قدرت و افزايش لايههاي امنيتزا در واحد ملي، نقش كلانشهر تهران در فضاي ملي را قاطع و در بسياري از عرصهها بيهمتا نشان دادهاست. در وضع كنوني به نظر ميرسد نقش غالب تهران اداري سياسي است اما بررسي آمارها و کارکردهای آن در دیگر ابعاد نشان میدهند که ميزان تأثيرگذاري پایتخت در حوزههاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نیز بالاتر است. ابعاد رشد، سوگيري فرهنگي، رابطه متقابل نهادي سيستمي با پيرامون، تعامل اقتصادي و شاخصهاي سياسي امنيتي تهران، ملاحظات بنیادی در ژئوپليتيك كشور به شمار ميآيند. با این حال، دادهها و نشانههای موجود گویای آن هستند که متاثر از انباشتگی توده جمعیت و فعاليت در پایتخت، توانشهای محیطی این شهر با بار و فشار فزاینده رویارو است به گونهای که امروزه شکنندگی و ناپایداری محیطی ویژگی نمایان تهران شده است. بیگمان، ماندگاری و فزایندگی این روند امنیت را به مفهوم فراگیر آن از شهروندان تهرانی میستاند و در بعد کلانتر زمینه بحرانهای جدي در مقياس ملي خواهد بود. از دیگر سو، دادهها و یافتههای موجود نشان میدهند که در دو سده اخير تا هنگامي که پایتخت ثبات داشته ايران نيز پویندگی و پایداری داشته است و ديگر استانها و شهرهاي کشور پیرو تهران بودهاند. تهران گرانيگاه فعاليتهاي خدماتي در زمينههاي پزشکي، آموزشعالي، پژوهش و بازرگاني است. همچنين نظام ارتباطي ريلي، جادهاي، هوايي، مخابراتي و پستي کشور در تهران متمرکز بوده است. بر این پایه، تهران پیوندگاه محورهاي اصلي ارتباطي کشور است. محورهاي شمالي جنوبي، شمال غربي جنوب شرقي، شمال شرقي جنوب غربي و شرقي– غربي ايران عموما در تهران تلاقي ميیابند. از اين رو، تعامل و کنش متقابل تهران بهعنوان مرکزيت اداري سياسي کشور، به ويژه با شهرهاي اصلي به آسانی صورت ميگيرد. این شهر با داشتن دو فرودگاه بینالمللی مهرآباد و امام خمینی (س)، چهار پایانه مسافربری شرق، غرب، جنوب و میدان آرژانتین و همچنین خطوط راهآهن کشوري و فراكشوري، حجم بالایی از گردش امور پایانهای و ترابری ملی را به خود اختصاص داده است.
بر این اساس، استقرار شبکه ارتباطي در کشور به مرکزيت تهران به ساختار فضايي فعاليتهاي کشور محوریت بخشیده است. از منظر همبستگی ملی و پیوستگی سرزمینی نیز ایران کشوری با گوناگونی فضايي است به گونهای که برخي از اين نواحي از منظر يکپارچگي ملي و سرزميني نسبت به هسته ملي گرايشهاي واگرايانهای نشان دادهاند. تجربه نشان داده است هنگامي که هسته سياسي (تهران) در جایگاه پایتخت دچار آشفتگي و نابساماني بوده است، نيروهاي واگرا و ناحيهگرا فعال شدهاند و دست کم خواستار برخي امتيازات ناحيهاي و گاه جداسازی شدهاند. با توجه به وضع جديد حاکم بر مناسبات قدرت در منطقه و جهان و پيشرفت شگفتانگيز فناوري اطلاعات و ارتباطات، پایش و مهار چنين نيروهايي به آساني گذشته نخواهد بود. از آنجا که ميان دو عامل بعد جغرافيايي و پایش سياسي مکانها و نواحی پيراموني رابطه معکوس وجود دارد. موقعيت جغرافيايي تهران در ميان نواحی سياسي فعال کشور به اين شهر حالت مرکزي بخشيده و امکان کنترل مرکز بر اين نواحی و برقراري رابطه متوازن ميان آنها را فراهم کرده است.
وزن ژئوپلیتیک تهران
موارد بر شمرده درباره وزن ژئوپلیتیک شهر تهران تنها بخشی از کارکردهای کشوری و فراکشوری این شهر را مینمایاند که سنجشپذیر با هیچ یک از شهرهای کشور نیست. از این رو، کارکردی بیهمتا داشته است. بر این پایه، هر پدیده یا عاملی که ناکارآمدی توانشمندیهای این شهر را در پی داشته باشد دست کم به بحران ملی میانجامد. با این حال، طی چند دهه اخیر متاثر از آلودگی هوا و بستر جغرافیایی ناامن به واسطه وجود گسلهای فراوان، ثبات و امنیت درازمدت پایتخت در کانون مباحث کارشناسان و کارگزاران قرار داشته است که در ادامه شماری از آنها واگشایی خواهند شد.
بستر لرزهخیز تهران
از دید زمينشناسي همه دادههای موجود گویای فعال بودن گسلهای شهر تهران هستند. گسلهایی که پيشينه و تاريخچه لرزهخيزي دارند به گونهای که از يک سو، زمين لرزههاي ویرانگر تاريخي در ناحيه ري در 4 سده پيش از ميلاد و همچنين لرزشهای تاريخي743، 855 و 958 ه. ق ري و رخداد زلزلههاي مهم 1177و1341خ. بویينزهرا در جنوب دشت قزوين در غرب تهران که برآورد ميشود همگي بزرگايي بيش از 7 ريشتر داشتهاند گویای احتمال رخداد لرزشهاي ویرانگر در نشستگاه شهر تهران است. از گسلهای آشکار و مهم تهران میتوان به گسل مشاء، شمال تهران، نياوران، تلو پايين، محموديه، شيان و کوثر، شمال ري، جنوب ري، کهريزک، گرمسار، پيشوا و پارچين(ايوانکي) و... اشاره کرد؛ از دیگر سو، گسلهاي پنهانی نیز در زير آبرفتهاي شهر تهران وجود دارند. بر پایه برآوردهای موجود، دوره بازگشت زمینلرزههاي تهران را نزدیک به 160سال برآورد کردهاند که بر اين پايه، بايستي در 3 دهه پیش زمینلرزهاي با بزرگاي دست کم 6 (درمقياس ريشتر) در پایتخت رخ ميداد اما چنين نشد. با توجه به تاريخچه زمينلرزههاي تهران بهطور کلي دوره بازگشت لرزشهاي آن را ميانه 200-150سال در نظر میگیرند، اما بايد توجه داشت که هر چه دوره بازگشت زمینلرزه به درازا بینجامد به سبب افزايش ميزان کرنش تجمعي در گسل، انرژي بيشتري هنگام لرزهخیزی آزاد خواهد شد. به دیگر سخن، توانش ویرانگری آن به همان اندازه فزونی مییابد. از زمان واپسين زمینلرزه تهران (1209) نزدیک به 184سال میگذرد آنچه آشکار است با گذشت زمان بيشتر از واپسين زلزله تهران، احتمال رويداد لرزشی بزرگتر فزوني مييابد که به واسطه افزايش انرژي ذخيره شده در گسل، بزرگاي زلزله به مقدار حداکثر خود نزديکتر خواهد شد. نزدیک به 5/5 میلیون تن در تهران در گستره پهنای گسل زمینلرزه و بافت فرسوده ساکن هستند که روی هم رفته 60درصد جمعیت پایتخت در معرض بالای زلزله قرار دارند. بیگمان، رخداد زمينلرزهاي با بزرگاي ٦ و بالاتر ازآن (در مقياس ريشتر) يعني معادل زمينلرزههاي رودبار و بم در تهران با توجه به سستی و ناپایداری بسیاری از سازههای موجود در برابر لرزش فاجعهاي ملي و تاريخي رخ میدهد که بیگمان کشتار و ویرانی هولناکی در پي خواهد داشت.
آلودگی شهر تهران
هر چند هوای تهران همیشه آلوده است، اما هر ساله در فصول سردسال به واسطه کاهش دما و پدیده وارونگی هوا آلودگی هوای پایتخت رو به فزونی مینهد و به مرز هشدار میرسد. کارشناسان عوامل مختلفی همانند پایینبودن استانداردهای سوخت و خودرو، کارخانههای فرسوده شن و ماسه بهویژه در غرب تهران، کارخانههای سیمان و بخشی از صنایع آلیاژی مصرفکننده آزبست، سامانههای گرمایش خانگی، صنایع آلاینده، تردد خودروها و موتورسیکلتهای غیراستاندارد و فرسوده، راهبندانهای ناشی از شمار زیاد خودروها، توسعه شهرنشینی، وارونگي دما بهویژه در فصول سرد سال، وزش بادهای غالب غربی و جنوب غربی و موقعیت جغرافیایی و کوهستانی بخش شمالی شهر تهران را در آلودگی هوا موثر میدانند. امروز بسیاری از خودروهای پایتخت کاتالیست موثر ندارند، چرا که آلودگی خودروهایی که کاتالیست استاندارد دارند، یک صدمدرصد است، درحالیکه در مراکز معاینه فنی حجم آلودگی را تا 5/2درصد قابل پذیرش میدانند. در واقع، آلودگی خودروهایی که معاینه فنی دارند اما کاتالیست موثر ندارند، ۲۵۰ برابر خودروهایی است که این قطعه را دارند. بر پایه دادههای موجود، روزانه بیش از 13میلیون لیتر بنزین و 2میلیون لیتر گازوییل و دیگر انواع فرآوردههای سوختی در تهران مصرف میشود و میسوزد که در نتیجه آن هر روز 1200 تن آلودگی وارد هوای تهران میشود که بیشترین آلایندهها به ترتیب مربوط به اکسیدهای گوگرد، اکسیدهای نیتروژن، منواکسیدکربن و هیدروکربنهای سوخته نشده است که بر این آلایندهها باید ذرات لاستیک و لنت ترمزها را نیز افزود. یافتههای موجود نشان میدهند از توان اکولوژیک شهر تهران بیش از ظرفیت آن استفاده میشود، بهگونهای که در تهران، هماکنون 3میلیون و200هزار دستگاه خودرو وجود دارد. این درحالی است که تهران ظرفیت پذیرش750هزار دستگاه خودرو دارد. بر پایه گزارش سازمان کنترل کیفیت هوای تهران، در بیش از دو سوم از روزهای سال غلظت آلودگی آنچنان بالا است که گستره دید کامل را به کمتر از 500 متر فرو میکاهد و در سراسر این مدت ساکنان محدوده دو سوم جنوبی شهر بیشتر نمای محو و کدری از کوهستان شمال شهر میبینند. همچنین از یک سوم بالای شهر هم دو سوم جنوبی آن به زحمت دیده میشود و اغلب هم این بخش از شهر در هالهای از «مه دود» خاکستری پوشیده است و میزان آلودگی گاه طیسال به اندازهای میرسد که سازمانهای مسئول آن را در مرحله خطرناک و بحرانی اعلام میکنند و ماندن کودکان، سالخوردگان و بیماران قلبی و تنفسی را در منزل گریزناپذیر میدانند. در کنار این عوامل بايد معضل توليد انبوه انواع پسماندها و زبالههاي خانگي، تجاري، صنعتي، بيمارستاني، الكترونيكي و ... نيز افزود که پیامدهای فاجعه باری بر سلامت مردم دارد که زمینه کاهش میانگین عمر شهروندان تهراني شده است. از دیگر سو، اجرای برنامههایی همانند طرح زوج یا فرد و گسترش دایره طرح ترافیک برای مشکل راهبندان و آلودگی هوا ناکام ماندهاند به گونهای که بر بنیاد آمارهای موجود پیامدهای آلودگی هوای این شهر سالانه چندینهزار تن را رهسپار دیار باقی میکند.
تنگنای منابع آب
بارش تهران امروز اگر از صدسال پیش کمتر نشده باشد بیگمان بیشتر هم نشده است اما رشد جمعیت و تقاضا برای آب طی این مدت ابعاد فزاینده و میلیونی داشته است. اساسا موقعیت جغرافیایی تهران به گونهای است که میانگین بارش350میلیمتر آن به هیچ وجه توانش تأمین نیازهای موجود و فزایندهاش را ندارد و ناگزیر به استفاده از همه حوضههای پیرامونی و حفر چاه است. این درحالی است که دست کم طی نیم سده اخیر به واسطه ساخت انواع سازههای مسکونی و غیرمسکونی (صنعتی، راه و ...) و نبود سامانه پالایش پسابها بر آبخوانها و کیفیت آبهای زیرزمینی این شهر تأثیر منفی گذاشته است و 30درصد مصرف شهر تهران از همین منابع زیرزمینی آلوده به انواع آلایندهها ازجمله نیترات تأمین میشود که در بخشهایی از مناطق جنوبی تهران به دلیل برداشت آب از چاه آلودگی برخاسته از وجود نیترات آشکار است. این درحالی است که پیامدهای ناگوار برخاسته از این آلودگیها بهویژه نیترات در قالب آمار و ارقام محرمانه نگاه داشته شده است و هرازگاهی توسط برخی مسئولان بهداشتی و شهری هشداری گذرا داده میشود که زنان باردار و خردسالان از نوشیدن آب تهران بهویژه در مناطق پایین شهر خودداری کنند. بر این پایه، افزایش جمعیت پایتخت قطعا برای این شهر تهدیدزا و بحرانخیز خواهد بود.
جابهجایی پایتخت
با توجه به نقش و حوزه نفوذ ملی و فراملی کلانشهر تهران به نظر میرسد بروز هر گونه پیشامد که کارکرد این شهر را در میانمدت و بلندمدت دچار اختلال کند به بحران مدیریت سیاسی فضا در گستره ملی خواهد انجامید؛ زیرا دستکم در صورت رخداد زمينلرزهای به بزرگاي حدود 7 ريشتر با عنایت به کم توجهي به شيوههاي مهندسي زلزله در ساخت بسیاری از بناهاي اين شهر که سکونتگاه بسیاری از مدیران است شمار زیادی از آنها کشته شده يا دچار آنچنان گرفتاريهاي روحي و رواني خواهند شد که اصولا ديگر مدير نخواهند بود. از دیگر سو، پیامدهای آلودگی هوا نه به شدت زمینلرزه اما آهسته و پیوسته زیست و تندرستی شهروندان را به سان آفت رو به ویرانی و پریشانی میبرد. موارد برشمرده تنها گوشهای از روزگار ناسازگار تهران است که دست کم طی 3 دهه اخیر مطرح بودهاند و کارشناسان و کارگزاران راهکارهای مختلفی ارایه دادهاند که طی اين سالها «انتقال پايتخت» نخستين و در دسترسترين گزينه مسئولان براي چارهجویی تنگناهای شهر تهران بوده است. پیشینه رسمي طرح جابهجایی پايتخت به اواخر نیمه اول دهه80 بازميگردد. در سال1364 و نیز پس از پايان جنگ تحميلي در سال 1368 کارگزاران اين طرح را بنیادیترین چاره تنگناهای موجود شهر تهران میدانستند اما اجراي طرح ساماندهي تهران بر جابهجایی پايتخت يا انتقال مرکز سياسي برتری یافت و طرح جابهجایی پايتخت به سود ساماندهي شهر کنار گذاشته شد، موضوعی که دگره باره در سالهاي نخست دهه70 نيز مطرح شد و باز پيگيري آن بينتيجه ماند تا اينکه مجمع تشخيص مصلحت نظام آبانماه 1388 در روند بررسي سياستهاي کلي نظام، انتقال مرکز سياسي کشور از تهران را تصويب کرد. بر این اساس، تصمیم اوایل دی ماه 1392 مجلس شورای اسلامی نیز در اینباره به نوعی تداوم نگرانیهای گذشته است که طی آن در جلسه علنی روز 3 دی ماه سالگذشته به کلیات طرح ساماندهی و انتقال پایتخت سیاسی و اداری رأی دادند. کلیات این طرح با ۱۱۰ رأی موافق، ۶۷ رأی مخالف و 10 رأی ممتنع از مجموع ۲۱۴ نماینده حاضر به تصویب رسید. در این طرح شورایی متشکل از رئیسجمهوری یا معاون اول و برخی وزرا پیشبینی شده که این شورا موظف است حداکثر ظرف 2سال مکان مناسب برای انتقال پایتخت سیاسی و اداری را انتخاب کند. با تصویب کلیات، این طرح برای بررسی بیشتر به کمیسیون شوراها ارجاع شد تا پس از بررسی مجدد این کمیسیون، جزییات آن در صحن علنی مجلس مطرح شود. این موضوع از زمان طرح تا مدتها با واکنش موافقان و مخالفان در قالب رسانهها همراه بوده است که در ادامه در قالب بایستهها و بازدارندهها که در قالب دیدگاه موافقان و مخالفان مطرح میشود به بررسی بیشتر این موضوع میپردازیم.
الف- بایستهها: دیدگاه موافقان
وجود تنگناهایی همانند مسائل زیستمحیطی، ترابری، زمینلرزه و انبوهی جمعیت وحمله نظامی موثرترین عوامل طرح موضوع جابهجایی پایتخت بودهاند که در بالا تا اندازهای به برخی از آنها پرداخته شد بنیاد پذیرش موافقان برای جابهجایی قرار گرفته است و بر این باور هستند که بايد سريعتر در اینباره تصميم گرفت:
1- تهران پرجمعيتترين شهر ايران، بزرگترین شهر غرب آسيا و چهلودومين شهر بزرگ جهان است به گونهای که این شهر به تنهایی11درصد جمعيت 1330 شهر دیگر و 16درصد جمعيت کشور را در خود جاي داده است.
2- 25درصد توليد ثروت کشور در تهران است که با اين روند پایتخت هر روز ثروتمندتر و شهرستانهاي ديگر فقيرتر ميشوند. تمركز منابع و امكانات عمده اقتصادي، مالي و بازرگانی همانند شبكههاي بزرگ بانكي، پول و ارز، بازار، دفاتر شركتها و كارخانجات، سرمايهداران و تجار بزرگ ملي و بينالمللي كشور باعث شده كه این شهر در جایگاه کانون اقتصاد ملي قرار بگیرد که اين تمركز اقتصادي بر تمركز جمعيتي و ترددي مرتبط با شهر تهران همواره ميافزايد.
3 - همه قوا و کانونهای تصميمگيري و مديريتي ملي در تهران قرار دارند که این تمرکز از دیدگاه سياسي، امنيتي و ... به صلاح کشور نيست.
4 - تنگناهای زیستمحیطی و راهبندان که شرح آن پیش از این رفت.
5 -شهر تهران به واسطه وجود انواع گسلها بستر ناامنی دارد که در صورت فعال شدن یکی از آنها با توجه به تراكم بالاي جمعيتي، منابع اقتصادي، خدماتي، سياسي، فرهنگي و ناپایداری بسياري از سازههای شهری پس از رویداد لرزش با بزرگای بیش از 6 ریشتر تهران با فاجعه انساني رویاروی خواهد شد.
6- تنگنای منابع آبی که در بالا توصیف شد.
ب -بازدارندهها: دیدگاه مخالفان
مخالفان جابهجایی پايتخت نيز بر این باور هستند که طرح جابهجایی شتابزده است و اين طرح بدون پيشبيني منابع مالي مورد نياز قابليت اجرايي ندارد. از دیگر سو، بیشتر مناطق کشور روی خط زمینلرزه هستند، از اینرو، ما ناگزیر از همزیستی با زمینلرزه هستیم، نه اینکه از آن بگریزیم. درباره آلودگی هم مخالفان جابهجایی بر این باور هستند که امروزه نزدیک به 8هزار خودرو آلاینده در تهران وجود دارد که 3 شیفته کار میکنند و برآلودگی میافزایند.
1 - با توجه به تمرکز مراکز سياسي- اقتصادي و مالي در تهران طرح جابهجایی بار مالي کلانی در پی دارد که از توان دولت بیرون است.
2 - چنانچه پايتخت سياسي اداري به هر يک از شهرهاي کشور منتقل شود تنگناهای موجود که در بالا به شماری از آنها اشاره شد همچنان پابرجاست.
3 - با جابهجایی پايتخت به هر شهر ديگری مشکلات تهران همانند راهبندان، آلودگي هوا و ... نيز منتقل ميشود. افزونبر اين شهرهاي بزرگ کشور همچون اصفهان، تبريز و مشهد نيز در وضع موجود همان مشکلات تهران را دارند.
4 - هر شهر ديگر که بهعنوان پايتخت برگزیده شود احتمالا بسیاری از معضلات و آسيبهاي کنونی تهران را خواهد داشت؛ از این رو بهتر است با هزينهاي کمتر به ساماندهي اين کلانشهر پرداخت.
ارزیابی دیدگاه موافقان و مخالفان
هر دو گروه موافق و مخالف جابهجایی پایتخت بر اهمیت و کارکرد تهران آگاهی دارند از دیگر سو پذیرفتهاند که وضع کنونی به واسطه وجود تنگناهای موجود، تداوم زیست شهروندان تهرانی را به مخاطره افکنده است و نمیتواند ادامه بیابد؛ از این رو، پایتخت نیازمند درانداختن طرحی نو است. دیگر آنکه تا هنگامی که گیرایی اقتصادی و دیگر جذابیتها در پایتخت هست، مهاجرپذیری نیز گریزناپذیر است. بیگمان جابهجایی پایتخت به مفهوم رها کردن شهر چند میلیونی تهران با دشواریها و تنگناهایی موجود است و نمیتواند برآورنده خواست بسیاری از کارشناسان و کارگزاران باشد. سادهانگاری است که بپنداریم پایتخت به جایی برود که خطر لرزش کمتر دارد، زیرا همه جای ایران خطر زمینلرزه همسان است. از این رو، ناگزیر از همزیستی با زمین لرزهایم. به گفته کارشناسان هزینه جابهجایی پایتخت دست کم یک صدهزارمیلیارد تومان است که از توان دولت بیرون است. بر این پایه، در کوتاهمدت و حتی میانمدت جابهجایی پایتخت ناشدنی است. بر این اساس، ساماندهی پایتخت و پایداریسازی سازههای موجود بایستهای گریزناپذیر است.
نتیجهگیری
این پذیرش همگانی وجود دارد که وضع موجود شهر تهران از دیدگاه جمعیتی، راهبندان، دشواریهای زیستمحیطی در قالب آلودگی هوا و تنگنای منابع آب و در عین حال آلودگی این منابع فراتر از توانش محیطی و خودپالایی این شهر است. دادهها و نشانههای موجود گویای آن هستند که دستکم تا چندسال آینده همچنان پایدار خواهند بود و بر دامنه و سویههای آن افزوده خواهد شد. از این رو، زیانها و آسیبهای جسمی و روحی ناشی از فشارهای محیطی موجود، آرامش را از شهروندان و باشندگان پایتخت همچنان خواهد ستاند. از دیگر سو، نشستگاه شهر تهران بر گسترهای پوشیده از گسلهای آشکار و نهان استوار است که هر دم امکان لرزش دارد. دادههای دستگاهی و تاریخی گویای آن هستند که بیش از 2 دهه از چرخه بازگشت زمینلرزه تهران گذشته است و نلرزیدن پایتخت دلیل بر امنیت آن نیست، بلکه آرامش پیش از طوفان است که تراکم انرژی درنتیجه افزایش شدت ویرانگری و هزینه هنگفت جانی و مالی برآیند نهایی آن خواهد بود. كلانشهر تهران تمركز شديدي از فعاليتهاي اقتصادي واحد ملي را در خود جاي داده است به نحوي كه ناپايداريهاي اقتصادي آن بهعنوان تهديدي جدي براي امنيت ملي به شمار ميآيد. گستره فعاليت اقتصادي (تجارت، صنعت و خدمات) در تهران بسيار متمركز و شامل چندين لايه در هم تنيده است كه اساس تعامل اقتصادي كشور با پهنه ملي و فراملي را فراهم آورده است. بيگمان، بروز زمينلرزهاي با بزرگاي 7 ريشتر در اين شهر به مفهوم نابودي همه سرمايهها و زيرساختهاي با كاركرد ملي و فراملی خواهد بود. نخستین پیامد بروز اختلال در کارکرد کلانشهر تهران که در آن از رهگذر تراکم سازمانها، وزارتخانهها و نهادهاي وابسته ساماندهي سياسي فضا در کشور عملیاتی میشود چالش مدیریت سیاسی فضای کشور است. براي نمونه وزارت نفت که عمده درآمد کشور را تأمين ميکند بیشتر بخشهای اداري آن در تهران قرار دارد که در صورت رخداد زمینلرزه مقوله صادرات و درآمدهاي نفتي براي تأمين بودجه مورد نياز کشور تا مدتها مديريت کشور را دچارآشفتگی و بحران خواهد کرد.
بر این اساس، تغییر رویکرد نسبت به وضع پایتخت واقعیتی گریزناپذیر است که هر دوی مخالفان و موافقان جابهجایی پایتخت بر آن تاکید دارند اما دشواری آنجاست آنان که موافق جابهجایی پایتخت هستند عمدتا بر کارکرد شهر تهران تاکید میکنند تا سلامت و رهایی جمعیت از مخاطرات محیطی. بیگمان، آنچه اهمیت دارد امنیت شهروندان است که جابهجایی پایتخت تاثیری بر رفع خطر برای آنها نخواهد داشت. از سوی دیگر تهران کارکردهایی از دیدگاه سیاسی، اقتصادی، همبستگی ملی و فرهنگی دارد که با هیچ یک از شهرهای کشور قابل سنجش نیست. بر این اساس، به نظر میرسد که دیدگاه ساماندهی شهر تهران منطقیتر است تا جابهجایی شهر؛ و آنچه نیازمند تغییر است توزیع فضایی قدرت از تهران طی یک دوره مشخص زمانی است.