شماره ۳۵۰ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۰ مرداد
صفحه را ببند
گفت‌وگو با «رضا عطاران» و «احمد احمدی»
«ردکارپت» در جشنواره فجر مورد بی‌مهری قرار گرفت

| بيتا موسوي| می‌گوید: «دغدغه مال تیپ روشنفکر است، من هیچ دغدغه‌ای ندارم» این شاید کلیدی‌ترین جمله‌ای باشد که رضا عطاران، بازیگر و کارگردان فیلم «ردکارپت» در گفت‌وگوی پیش‌رو که به بهانه اکران دومین ساخته بلندش انجام شده، طرح کرده است.  جمله‌ای که نمی‌توان دانست در مذمت سینمای روشنفکری است یا نکوهش زندگی بدون دغدغه؟! هر چه هست اما می‌توان گفت همچون یک فاصله‌گذاری دراماتیک، خط فاصله‌ای است میان رضا عطاران و مخاطب/ منتقدی که سینمای کمیک او را نمی‌پسندد و حالا دومین فیلم بلندش را، یک کار کلیشه‌ای می‌داند. این یک‌سوی ماجراست و سوی دیگر البته اقبال خوشی است که مخاطب عام سینمای ایران در فصل مشهور به «فصل مرده اکران»، به ردکارپت نشان داده است و شاید اقبال مخاطب عام، اعلاي درجه خواست دست‌اندرکاران «ردکارپت» بوده باشد.  
«ردکارپت» این روزها درحالی‌ به فروش نزدیک به 2‌میلیارد تومان رسیده که کماکان بر پرده نقره‌ای نشسته و مخاطبان را به تماشا دعوت می‌کند. عطاران از این جهت که این فیلم به مثابه روایتی مستند - داستانی، متفاوت از اثر قبلی‌اش است، «ردکارپت» را یک تجربه تازه در سینمای ایران می‌داند. شاید هم بتوان تأیید کرد که «ردکارپت» تجربه‌ای منحصربه‌فرد است زیرا از یک بعد، داستانی در درون وضع مستند/ واقعی است و از سوی دیگر مجموعه تصاویری مستند در دل یک داستان/ ایده.  
در «ردکارپت» عطاران تلاش می‌کند، شخصیت اصلی داستانش را در شرایطی تازه قرار دهد. این کاراکتر، یک دلباخته سینما است که می‌خواهد با رسیدن به جشنواره بین‌المللی کن، موقعیت فعلی خود را تغییر دهد و احتمالا در دیدگاه منتقدین دومین ساخته رضا عطاران، کلیشه در همین جاست که شکل گرفته؛ در عمق نگاه اغراق‌آمیز به سینما که مکرر در مکرر در همین سینمای ایران به آن پرداخته شده است. هر چند عطاران معتقد است که همین توهم، تم یا زمینه اصلی «ردکارپت» است.  
گفت و گوی پیش رو به بهانه اکران «رد کارپت» با رضا عطاران، کارگردان و بازیگر و احمد احمدی، تهیه‌کننده این فیلم سینمایی انجام شده است. گفت‌وگویی که اگر مجال بیشتری بود می‌توانست در هر یک از بخش‌هایش به تفصیل بینجامد اما با در نظر داشتن حوصله خوانندگان، طعم اختصار می‌چشد. 

   بگذارید گفت‌وگو را از زمان اکران فیلم شروع کنیم. شما «ردکارپت» را در فصلی به اکران سپردید که سال‌هاست در سینمای ایران به «فصل مرده» مشهور است اما به‌رغم این، قبول کردید این اثر را همزمان با ماه مبارک رمضان به نمایش عمومی بگذارید. البته به نظر می‌رسد مطمئن بودید که از زمان جشنواره فجر مخاطبانی هستند که منتظر تماشای آخرین فیلم رضاعطاران مانده باشند اما باید پذیرفت شما در تعیین زمان اکران ریسک کرده‌اید...  
احمدی: بله قطعا نمایش فیلم در جشنواره فجر به این موضوع کمک کرد زیرا ما به‌طور کامل در جریان بازتاب فیلم در میان منتقدان، مخاطبان و حتی سینماگران قرار گرفتیم. شاید به این سبب باشد که تقریبا مطمئن شده بودیم خیلی مهم نیست «ردکارپت» در چه فصلی اکران شود. چون به نظر ما مخاطب خود را داشت. از این رو بود که وقتی از طرف شورای صنفی، پیشنهاد اکران فیلم در ماه رمضان مطرح شد، ما پذیرفتم.
   اما بازی‌های جام‌جهانی فوتبال، مسابقات لیگ جهانی والیبال و گرمای بی‌سابقه هوا خصوصا در تهران که همزمان با ماه رمضان بود طبعا شرایط خوبی را برای سالن‌های سینما ایجاد نمی‌کرد. به عبارت دیگر می‌شد حدس زد سالن‌های سینما خالی از تماشاگر باشند...  
 همان‌طور که گفتم خیلی‌ها مثل شما معتقد بودند که این کار ما، یک ریسک است اما این شرایط را پذیرفتیم زیرا معتقد بودیم«ردکارپت» مخاطب خاص خود را دارد. این را البته نباید ناگفته بگذارم به‌رغم این‌که احساس ریسک می‌شد وقتی فیلم را اکران کردیم به گیشه خوبی دست یافتیم و این‌جا بود که بیشتر به این باور رسیدم، فصل مرده‌ای در اکران وجود ندارد. اگر فیلمی مخاطب پسند باشد و با مخاطب ارتباط برقرار کند، قطعا به دیدن اثر می‌آیند. درحال حاضر مخاطبانی برای دیدن «ردکارپت» به سینما می‌آیند که در خانه‌های خود فیلم‌های روز دنیا را از هر طریقی دنبال می‌کنند. پس باید بگویم هنوز این مخاطبان، سینمای ایران را دوست دارند.  
   اما اصطلاح «فصل مرده اکران» را دست‌اندرکاران سینما برحسب واقعیت‌های موجود در سینمای ایران مطرح کرده‌اند.
احمدی: باور من این است که اگر همین دوستداران سینما در موقعیت‌های مشابه به دیدن فیلم‌ها نمی‌روند قطعا دلایلی دارد که باید در جای خود آسیب‌شناسی شود.  
   البته از نقش تبلیغات انجام شده برای ردکارپت هم نباید غافل شد. شما برنامه‌ریزی گسترده و حساب شده‌ای در بخش تبلیغات برای فیلم داشتید. فکر می‌کنید این کار چقدر به فروش فیلم کمک کرد؟
احمدی: برای هر فیلم یا حتی هر کالایی نقش تبلیغات بسیار پررنگ است. الان نمی‌توانم به‌طور دقیق بگویم که تبلیغات چقدر باعث فروش این فیلم شد اما یقینا بی‌تأثیر نبوده. مضافا این‌که حضور بازیگر و کارگردان فیلم هم در گیشه «ردکارپت» تأثیر زیادی داشته است. اینجا، جا دارد از ایران نوین فیلم و فیلمیران هم تشکر و قدردانی کنیم که شرایط خوبی را برای تبلیغات فیلم فراهم کردند. امیدوارم برای همه فیلم‌ها چنین شرایطی فراهم شود خصوصا تلویزیون از آثار سینمایی در این زمینه حمایت کند. البته در تمام دنیا تبلیغات به همین شکل گسترده است گرچه در ایران هنوز استانداردهای درست تبلیغات کاربرد ندارد و بیشتر تبلیغات در تلویزیون انجام می‌شود، آن هم تیزرهای بسیار کوتاه که شاید برخی اوقات حتی مخاطب آنها را نبیند.
   اگر به ارقام مراجعه کنیم، آیا فروش فیلم تاکنون برای شما راضی‌کننده بوده؟ اساسا چقدر با ذهنیتی که قبل از اکران از گیشه «ردکارپت» داشتید نزدیک بوده است؟
احمدی: قطعا این رقم دور از ذهن ما نبوده اما با توجه به هزینه‌ای که برای تبلیغات شده است، شاید خیلی نمی‌توان گفت که فروش بالایی داشته‌ایم.  
   اما باید قبول کنیم که «ردکارپت» با هزینه کمی نسبت به شمار زیادی از فیلم‌های دیگر ساخته شده است...  
احمدی: بله، اما ما هزینه‌های زیادی را برای مراحل پس از تولید متقبل شدیم. شاید منظور شما هزینه تولید یک فیلم در خارج از کشور باشد. درست است از این نظر ما هزینه زیادی در این مرحله نداشتیم، اما فیلم یک ستاره دارد که هم کارگردان است و هم بازیگر فیلم. قطعا این هم هزینه دارد. پس نمی‌توان گفت ما یک پروژه ارزان ساخته‌ایم.  
به هر رو تا به حال با توجه به همزمانی اکران فیلم با ماه رمضان و شرایطی که پیش‌رو داشتیم، به عقیده من فروش فیلم خوب بوده، اما نمی‌توان گفت ایده‌آل بوده است.  
   آقای عطاران، از نظر شما چطور؟ به‌عنوان کارگردان«ردکارپت».  گیشه فیلم راضی‌کننده بوده است؟
عطاران: به عقیده من «ردکارپت» فیلم خاصی است یعنی یکسری ویژگی‌هایی دارد که متعلق به سینمای تجاری نیست. از طرفی چون عمده مخاطبان به دیدن فیلم‌های تجاری در سینما عادت کرده‌اند شاید بخشی از آنها با «ردکارپت» ارتباط برقرار نکنند. ببینید خود فیلم با توجه به ویژگی‌هایی که عنوان کردم می‌تواند مخاطب را جذب کند. بازیگر و کارگردان هم به‌هرحال مخاطب خود را دارد و می‌تواند عده‌ای را به سینما بکشاند. از طرف دیگر تبلیغات هم بی تأثیر نبوده است، اما در کل خودم هم، به این نتیجه رسیدم که مخاطبان، «ردکارپت» را دوست داشتند.  حداقل تعدادی از مردمی که «فیلم بین» هستند به دیدن این اثر به سینما آمدند. این درحالی بود که من فکر می‌کردم این افراد، تعداد کمی باشند. البته فکر می‌کنم تبلیغات دهان به دهان هم تأثیر مثبتی روی گیشه اثر داشته است. در هر صورت می‌خواهم بگویم وضع گیشه راضی‌کننده بوده است.  
این را هم باید اضافه کنم که ما حتی با مخاطبانی روبه‌رو شدیم که چندین بار فیلم را دیده‌اند. البته منتقدانی داریم که فیلم را با ذهنیت آثاری که پیش از این کار کرده‌ام می‌بینند. ولی «ردکارپت» یک اثر مستند - داستانی است و با فیلم‌های دیگرم تفاوت دارد. حتی مسئولان سالن‌های سینمایی عنوان می‌کنند که در برخی نمایش‌ها در پایان، مردم فیلم را تشویق می‌کنند. کما این‌که خودم هم شاهد این موضوع بوده‌ام.  
   گفته می‌شود که استقبال مخاطب از «ردکارپت» خیلی به حضور شما مربوط است، به‌طوری‌که اگر کارگردان شما بودید و بازیگرشخصی دیگر، شاید این میزان فروش برای فیلم اتفاق نمی‌افتاد. اتفاقی که حتی برای فیلم‌های دیگر شما هم وقتی به‌عنوان بازیگر حضور دارید، رخ می‌دهد.  یعنی اساسا می‌توان گفت بحث، بحث محبوبیت شما در مقام بازیگر است...  
عطاران: در فیلمسازی باید از امکانات موجود برای جذب مخاطب استفاده کرد. ما هم از این موقعیت استفاده کردیم. چون خودم فیلم را خیلی دوست دارم در پیش تولید تأکید داشتم که بهتر است خودم این نقش را بازی کنم. اساسا با شخصیت اصلی فیلم به نوعی همذات‌پنداری داشتم. باید بگویم خودم در گذشته و حتی حالا دوست دارم که موقعیت بهتری پیدا کنم و حتی کمی توهم هم دارم. اگر20‌سال پیش‌ام را هم در نظر بگیرم واقعا دوست داشتم که موقعیت بهتری پیدا کنم.  
در «ردکارپت» هم شخصیت اصلی فیلم برخی توهم‌های غیرمعمول دارد. مثلا فکر می‌کند اگر به جشنواره کن برود و برای «وودی آلن» فیلمنامه ببرد قطعا اتفاق خوبی برایش می‌افتد.  
   آقای احمدی، شما با این موضوع موافق هستید که بخشی از مخاطبان به سینما می‌آیند تا رضا عطاران را ببینند نه فیلمی از عطاران را؟
احمدی: بله بخشی از مخاطبان این‌گونه هستند و نمی‌شود این را کتمان کرد. البته این را باید بگویم که در نشست‌های اولیه فیلم که با عطاران داشتیم اصلا به این موضوع فکر نمی‌کردیم که قرار است فیلمی بسازیم که حتما در آن عطاران بازی کند و از این طریق به گیشه هم فکر کنیم.
   پس ممکن است همکاری شما و آقای عطاران بار دیگر تکرار شود؟
احمدی: من که خیلی دوست دارم. «رد کارپت» برای هر دوی ما کار دل بود و امیدوارم شرایط ادامه چنین همکاری‌هایی برای ما به وجود بیاید. وجود عطاران یک برکت برای سینمای ایران است.  
عطاران: ما بیشتر دنبال این بودیم که یک فیلم تجربی بسازیم.  واقعا این مسائل برایمان ملاک نبود. مخاطبان ما که خصوصا فیلم بین هم هستند، دوست دارند فیلمی متفاوت از سینمای ایران ببینند. خیلی از مخاطبان متوجه این موضوع شده‌اند که ما به دنبال یک تجربه تازه در سینمای ایران بودیم. به همین دلیل به چنین مسائلی هم فکر نمی‌کنند. اما به‌هرحال ما در کنار یک تجربه تازه به دنبال جذب مخاطب هم بودیم و از امکاناتی که داشتیم استفاده کردیم.  
   بگذارید کمی به عقب برگردیم. اساسا ایده و طرح اولیه فیلم چگونه شکل گرفت؟
احمدی: چند‌سال پیش وقتی برای حضور در جشنواره کن به فرانسه سفر کردم با شهری روبه‌رو شدم که پر از زرق و برق بود و بسیار گران. بعد از مدتی متوجه شدم که سینما در این شهر شرایطی را فراهم کرده تا یک منبع اقتصادی ماورایی ایجاد شود.  به همین دلیل فکر کردم چقدر ما سینما را در ایران نحیف می‌بینیم درحالی‌که همین سینما در خارج از کشور می‌تواند چه کمکی به اقتصاد بکند. در همان زمان این موضوع به ذهنم رسید که یک فرد دلبسته سینما اگر در این دنیای پرزرق و برق یک جشنواره بین‌المللی، قرار بگیرد چه واکنشی در میان این آدم‌ها خواهد داشت. در سفر بعدی که به کن رفتم، فکر کردم که نمی‌توانم این ایده را تصویر کنم چون کارم فیلمسازی نیست.  اولین جرقه‌ای که به ذهنم رسید رضا عطاران بود و واقعا به غیر از او به فیلمساز دیگری هم فکر نکردم. بعد از مدتی این ایده را برای او مطرح کردم و اتفاقا یکسری عکس و فیلم هم داشتم که به عطاران نشان دادم. همان زمان نشست‌هایی درباره کار با هم داشتیم که خوشبختانه ارتباط خوبی با طرح اولیه برقرار کرد و به نوعی آن را قوام بخشید.  
   آقای عطاران، آیا تا پیش از آن‌که برای ساخت «رد کارپت» به جشنواره کن بروید در هیچ رویداد بین‌المللی در خارج از ایران حضور داشتید؟
نه تا قبل از این فیلم، برای حضور در جشنواره‌ای در خارج از کشور نرفته بودم.  
   به همین دلیل و چون شناخت کاملی از آن محیط نداشتید فکر نمی‌کنم با فیلم‌نامه کامل به فرانسه رفته باشید...  
عطاران: کلیت فیلم‌نامه از ابتدا مشخص و کامل بود. می‌دانستم قرار است چه اتفاق‌هایی برای شخصیت اصلی فیلم شکل بگیرد.  البته من برای برخی سکانس‌ها که درباره کیارستمی، فرهادی و... صحبت می‌کنیم از قبل دیالوگ نویسی کردم.  
اما این ویژگی فیلم را دوست دارم چون اجازه دادم اتفاقات همان زمانی که ما در جشنواره کن حضور داشتیم به‌طور واقعی برای شخصیت اصلی فیلم شکل بگیرد. از طرفی خوشحال بودم که آن‌جا ما را کسی نمی‌شناسد. همین موضوع دست من را باز گذاشت تا کاملا در موقعیت همان فرد قرار بگیرم.50 ‌درصد صحنه‌هایی که شما در فیلم می‌بینید کاملا مستند است و برخی دیگر از صحنه‌ها هم از قبل نوشته شده بود حتی با دیالوگ. شب‌ها نیز وقتی همه گروه خواب بودند، براساس تصاویری که گرفته بودیم که مستند هم بود، دیالوگ نویسی می‌کردم. مثل صحنه«جیم جارموش»، که بعد از آن برای قبل و بعد این صحنه دیالوگ نویسی کردم. یا همان صحنه‌ای که من کارت خانه سینما را ارایه کردم، کاملا مستند است چرا که خودم را کاملا در همان شرایط قرار دادم و چندین بار رفتم تا داخل سالن شوم. در اصل برای آخرین باری که وارد سالن شدم همان کارت خود جشنواره را به مامور جلوی در ارایه کردم که روی آن صدایی عنوان می‌شود که خانه سینما...  
احمدی: آقای عطاران دقیقا یک کارگردانی هوشمندانه‌اي کرده است.  شاید عنوان شود که ما شرایط تولید یک فیلم ارزان‌قیمت را در فرانسه داشتیم. اما کارگردان «ردکارپت» دقیقا در دل واقعیت قرار گرفت و اجازه داد تا این تصاویر در اختیار او قرار بگیرد.  
عطاران: ببینید اگر مخاطب سینما به همین نکاتی که ما عنوان می‌کنیم بیشتر توجه کند قطعا برای آنها فیلم جذاب‌تر خواهد شد.  
   پس شما فقط فضاسازی اولیه را براساس تصاویر و عکس‌هایی که آقای احمدی پیشتر‌ها نشان‌تان داده بودند، انجام دادید؟
عطاران: بله. به‌طور نمونه همان تصویر پرچم کشورهای مختلف را من در همان تصاویر ابتدایی دیدم و فکر کردم که باید از این صحنه استفاده کنم. قطعا اکثر ما به سفر خارج از کشور رفته‌ایم و یکسری خاطرات و تجربه‌ها برایمان از چنین سفرهایی مشترک است. قطعا همه آدم‌ها در این سفرها با مشکل شلنگ دستشویی روبه‌رو شده‌اند!(خنده) که این هم یک سکانس از فیلم شد.  
   بله دقیقا همیشه هم درباره سکانس‌های دستشویی در فیلم‌های شما زیاد صحبت می‌شود!
عطاران: من در برخی از مصاحبه‌هایم عنوان کردم که آدم رکیکی هستم و فیلم‌های سخیف بازی می‌کنم. اما از این صحبت من تیترهایی ساخته شده و عده‌ای از این حرف‌ها بر ضد من استفاده کرده‌اند. من معتقدم وقتی این فیلم را ساختم اگر آنچه شما می‌بینید در نظرتان سخیف آمد، پس من هم آدم سخیفی هستم! گرچه به عقیده من مردم ثابت کردند که این‌گونه نیست.  اما متاسفانه برخی دیگر از آن ‌سوءاستفاده می‌کنند. مشکل این است که تعدادی از افراد از این تک جمله‌ها برای کوبیدن یک فرد یا مخالفت با یک ایده یا تفکر استفاده می‌کنند.  
یا همین جریان دستشویی که شما عنوان کردید. باور کنید که من همیشه بعد از ساخت کارهایم متوجه می‌شوم که باز چند صحنه مربوط به دستشویی دارم که البته برخی این موضوع را باور نمی‌کنند. اما در طول ساخت فیلم هرگز به این موضوع فکر نمی‌کنم یا قصد لجبازی با این موضوع را ندارم.  
   شما تأکید می‌کنید برخی صحنه‌ها را در همان زمان تولید فیلم خیلی مستند به دست آوردید و براساس آن دیالوگ‌نویسی کردید. آیا فکر نمی‌کردید این موضوع ممکن است باعث پراکندگی در خط درام شود؟
عطاران: اتفاقا این مهم‌ترین چیزی بود که از آن می‌ترسیدم. به همین دلیل تمام شب‌های فیلمبرداری بیدار بودم و راش‌ها را می‌دیدم و براساس آن دیالوگ نویسی قبل و بعد از صحنه گرفته شده را انجام می‌دادم. درنهایت آن چیزی که شما درحال حاضر می‌بینید کاملا یک خط قصه‌ای دارد که ابتدا و پایانی دارد و کاملا زنجیروار ادامه پیدا می‌کند. اتفاقا این شکل کارکردن خیلی سخت بود.
احمدی: آقای عطاران حتی وقت نکرد کن را ببیند. فقط درگیر ساخت فیلم بود.  
   به‌طور مثال صحنه‌ای که علی سرتیپی حضور دارد هم مستند است که اتفاقا شما برای پیدا کردن اصغر فرهادی سراغ او می‌روید؟
عطاران: من می‌دانستم که سرتیپی هر ‌سال به جشنواره کن می‌رود. در زمان برگزاری جشنواره او را دیدم و جریان را برایش تعریف کردم و قرار شد در فیلم بازی کند.  
   با توجه به این‌که چندین بار در فیلم به اصغر فرهادی اشاره می‌کنید. آیا ایشان «ردکارپت» را دیده‌اند؟
عطاران: بله. فیلم را دیده بود، اتفاقا دوست داشت و با دیدن همین صحنه‌هایی که شما اشاره کردید خیلی همراه شد و خندید. البته دوست داشتم آقای کیارستمی هم فیلم را ببینند که این امکان میسر نشد چون ایشان به سفر رفته بودند.
   من شخصیت اصلی فیلم «ردکارپت» را به نوعی شبیه به شخصیت فیلم اولتان «خوابم می‌آد» می‌بینم. یک آدم منزوی است که توسط جامعه پس زده شده و هر کدام به نوعی شرایط خاصی دارند. با این نظر موافقید؟
 عطاران: نه با این موضوع موافق نیستم. من در ابتدای ساخت هر دو فیلمم همیشه در ذهنم یک خط داستانی یا یک تم برای شخصیت اصلی در نظر گرفته‌ام. در «خوابم می‌آد» تم اصلی درستکاری بود. این‌که یک فرد درستکار می‌خواهد در جامعه به همین شکل زندگی کند اما دچار یکسری دردسرها و اتفاقات می‌شود. اما در «ردکارپت» تم اصلی، توهم بود. این‌که فردی برای ادامه زندگی‌اش امید داشته باشد بسیار خوب است اما امید واهی و توهمی که این فرد از جایگاهش دارد و می‌خواهد به چیزهای بیشتری دست یابد قطعا خوب نیست.  
احمدی: شاید در زمینه توهم فیلم‌های دیگری هم در سینما ساخته شده است. اما جالب است درباره ساختار «رد کارپت» کمتر کسی صحبت می‌کند. این بخش در جشنواره فجر هم مورد بی‌مهری قرار گرفت. این فیلم در کنار آثار دیگری که با هزینه‌های زیادی ساخته شده‌اند و آثار عظیمی بودند، داوری شد درصورتی که این اصلا درست نیست. چرا که «ردکارپت» با بضاعتی ساخته شده که اصلا با چنین آثاری قابل قیاس نیست.  
عطاران: جالب است یک مساله‌ای که در جشنواره فجر شنیدم این بود که عنوان کردند ما اصلا درخواست سیمرغ نداشته‌ایم درصورتی که انگار خیلی‌ها این درخواست را مطرح و تعداد سیمرغ‌هایشان را هم مشخص کرده بودند و تأکید داشتند که اگر این جوایز را نگیرند حتی فیلم را شرکت نمی‌دهند. درباره ما این‌گونه به نظر رسیده که انگار توقعی نداریم به همین دلیل توجهی نکردند.  
ما مدام درباره بضاعت فیلم صحبت می‌کنیم. اما درنهایت به عقیده من «ردکارپت» فیلم سختی است. این‌که تعدادی از مخاطبان هم فیلم را دوست دارند برای من خوشحال‌کننده است.  فیلمی که من ساختم برای دلم بود و حالا اگر این اثر دیده شده پس اتفاق خوبی برایم رخ داده است.  
   به نظر می‌رسد «ردکارپت» برای شما جایگاه ویژه‌ای دارد و نسبت به فیلم اولتان به شما نزدیک‌تر است. گویا بیشتر با دغدغه‌های شخصی شما همراه باشد. درست است؟
عطاران: اتفاقا «خوابم می‌آد» را خیلی دوست دارم و معتقدم هر یک ویژگی‌های مخصوص به خود را دارند. به همین دلیل نمی‌توانم از این جهت آنها را با هم مقایسه کنم. دغدغه برای تیپ روشنفکری است. من هیچ دغدغه‌ای ندارم. دوست دارم فیلمی بسازم که روان و ساده باشد و توسط مخاطب دیده شود و فکر می‌کنم مخاطب نیز به خوبی با آن ارتباط برقرار کرده است.  
   می‌گویید دغدغه برای تیپ روشنفکری است و شما هیچ دغدغه‌ای ندارید اما به‌هرحال بخش بزرگی از بدنه سینمای جهان ساخته شده از کارگردانان مولفی است که دغدغه‌های روشنفکری دارند. بگذارید بپرسم شما چقدر سینمای جهان را دنبال می‌کنید؟ آیا کارگردانی هست که به‌طور مثال تمام آثارش را همیشه پیگیری کنید؟ چه سبک سینمایی را بیشتر می‌پسندید؟ و این‌که آیا در سینمای جهان هم به دنبال آثار کمدی هستید؟
عطاران: سینما قطعا برای من جذابیت داشته که حالا حرفه‌ام این است. اما هیچ وقت با برنامه‌ریزی دنبال چنین مسائلی به‌خصوص فیلم دیدن نمی‌روم. مثل این‌که دنبال سری فیلم‌های یک کارگردان باشم و قطعا هم همه آثار او را ببینم. اما به صورت اتفاقی، براساس شنیده‌ها یا حسی که ممکن است از دیدن یک عکس فیلم در من به وجود بیاید به دنبال دیدن آن اثر می‌روم.  اما در کل فیلم زیاد می‌بینم. شاید آن‌قدر فیلم می‌بینم تا به این نتیجه می‌رسم که بهتر است فیلمی بسازم که شبیه هیچ‌کدام از اینها نباشد. شاید این‌گونه از فیلم‌های دیگر کمک می‌گیرم. برای مثال بخش‌هایی از فیلم را که برخی عنوان می‌کنند کلیشه است دقیقا می‌خواستم به همین راحتی و به همین کلیشه‌ای که عنوان می‌شود در فیلم اتفاق بیفتد. مثل صحنه دزدی که از شخصیت اصلی فیلم صورت می‌گیرد.  
   احتمالا فیلم‌های اسپیلبرگ را دنبال می‌کنید که در «ردکارپت» هم خیلی روی این کارگردان که البته رئیس هیأت داوران آن دوره جشنواره کن است، تأکید می‌کنید؟
عطاران: خیلی از فیلم‌های اسپیلبرگ را دیده‌ام. البته به آثار این کارگردان علاقه‌مندم چون فکر می‌کنم آثارش همیشه با هم متفاوت هستند.  
   به نظر می‌رسد «رد کارپت» فیلمی باشد که بیشتر در زمان تدوین شکل گرفته، درست است؟
احمدی: بله. کلا فیلم‌برداری ما با تهران 22 روز طول کشید.  ولی تدوین که توسط محمد توکلی انجام شده 2 ماه طول کشید.  این بخش جزو ویژگی‌های فیلم محسوب می‌شود چون ما با فیلم‌نامه کلاسیک و یک خطی روبه‌رو نبودیم و حتی برگه‌های منشی‌صحنه نداشتیم. دستیار کارگردان و منشی‌صحنه خود عطاران بود. البته همه گروه این‌گونه بودند و چندین کار انجام می‌دادند. مثلا خود من در کنار تهیه‌کنندگی، فیلمبرداری پروژه را هم برعهده داشتم. خیلی فیلمبرداری کار را دوست دارم. زمانی در حوزه فیلم‌کوتاه کار می‌کردم و قرار بود اینبار فیلمی را فیلمبرداری کنم که کارگردانش کاملا به این حوزه آشنایی داشت.  از طرفی در کنار این‌که باید به ذهنیت کارگردان نزدیک می‌شدم به این موضوع هم باید توجه می‌کردم که عطاران می‌خواهد خیلی از صحنه‌ها و موقعیت‌هایی که در آن قرار می‌گیریم واقعی و مستند باشد و به نوعی بکر بودن آن مشخص شود. خوشبختانه این یکدستی هم به خوبی در فیلم دیده می‌شود. به‌هرحال تجربه‌ای بود که شاید بعدها دیگر برای من تکرار نشود.  
   آقای عطاران، به نظر می‌رسد شما در حوزه کارگردانی به شدت سخت‌گیر هستید درحالی‌که شاید در بازیگری این‌گونه نباشید. به همین دلیل است که همه نقش‌های انتخابی‌تان خیلی با وسواس نیستند؟
عطاران: بخشی از این موضوعی که شما درباره بازیگری عنوان می‌کنید به علاقه من به این حوزه بر می‌گردد و دوره‌ای از زندگی که تصمیم گرفتم بیشتر بازی کنم. اما تمامی این نقش‌ها انتخاب من است. ببینید موضوع این است که من عمدتا بین فیلم‌هایی که خودم کارگردانی می‌کنم فاصله‌گذاری می‌کنم و با حوصله بیشتری سراغ فیلم‌سازی می‌روم.


تعداد بازدید :  210