شهروند| برخی تحلیلگران کنفرانس امنیتی مونیخ را فرصت مناسبی برای حلوفصل قسمتی از پرونده هستهای ایران دانستهاند؛ کنفرانسی که با گفتوگوهای دوجانبه وزرای خارجه ایران و آمریکا آغاز شد. فارغ از این موضوع، عبدالرضا فرجیراد سفیر سابق ایران در نروژ معتقد است گفتوگوهای دوجانبه میان ایران و آمریکا بسیار فراتر از پرونده هستهای در افزایش قدرت منطقهای ایران نیز تأثيرگذار بوده است. به اعتقاد آقای فرجیراد اینک شاهد جهش عظیمی در سیاست خارجی ایران هستیم.
اهمیت کنفرانس امنیت مونیخ برای مذاکرات هستهای چیست و چرا برخی تحلیلگران معتقدند این احتمال وجود دارد که توافق نهایی در حاشیه همین کنفرانس اعلام شود؟
البته بعید است که در حاشیه کنفرانس مونیخ توافق هستهای میان ایران و 1+5 اعلام شود اما باید توجه داشته باشیم که مدام به زمان نهایی معین شده برای دستیابی به توافق نزدیکتر میشویم به همین دلیل معتقدم این کنفرانس موقعیت مناسبی برای هماهنگیهای لازم با وزرای خارجه کشورهای 1+5 است. هرچند من بعید میدانم هنوز موارد اختلاف حلوفصل شده باشد اما به نظر میرسد، در چند مورد به نتایجی رسیده باشند.
گفتوگوهای مستقیم با آمریکا را چقدر در حصول احتمالی به توافق موثر میدانید؟
من این گفتوگوها را خیلی جامعتر از تنها مسأله هستهای میدانم. باید توجه کرد که در سیاست خارجی ما جهش عظیمی صورت گرفته. اول اینکه خود این گفتوگوهای دوجانبه نوعی اعتمادسازی است، زیرا همانطور که میدانیم پرونده هستهای ایران از اساس براساس ضعف اعتمادسازی شکل گرفته است. طرفین میگفتند به هم اعتماد ندارند. ببینید چه تحولاتی اخیراً در منطقه رخ داده است، در تمام این تحولات کلان منطقهای که جابهجا شدن چندین حکومت و قدرت را در پی داشته ما نکته منفی از آمریکاییها نشنیدیم حتی طرف رسمی ایرانی هم ملاحظاتی را در بیان خود نسبت به آمریکا به کار میبرد. همه اینها نشان میدهد در درون مذاکرات اعتمادسازی به وجود آمده و مبنایی ایجاد شده که دو طرف تمایلی به تخریب آن ندارند.
این موضوع را ناشی از تحولات منطقهای میدانید یا فکر میکنید تیم جدید سیاست خارجی ایران آگاهانه توانسته چنین فضایی را به وجود بیاورد؟
معتقدم دیپلماسی آقای روحانی در این قضیه خیلی موثر بوده است. البته تغییر ژئوپلتیک منطقه هم بیتأثیر نبوده اما باید پرسید آیا طرف مقابل هم در برابر این تحول مانند گذشته مقاومت ویژهای نشان داده است؟ آن مقاومتی که در گذشته نشان داده میشد و بهانههایی که در لبنان و سوریه درست میکردند هیچکدام ادامه پیدا نکرد و اخیراً ما اثری از آن بهانهتراشیها نمیبینیم. اگر آن اعتمادسازیها در گفتوگوها انجام نمیشد تغییر ژئوپلتیک منطقه به سود ایران به راحتی انجام نمیشد.
براساس چه شواهدی میگویید حتی افزایش قدرت منطقهای ایران متاثر از تنش زدایی در گفتوگوهای دوجانبه بوده است؟
برای مثال میتوانیم به مواضع عربهای منطقه و ترکیه نسبت به مذاکرات دوجانبه اشاره کنیم. آنها از این وضع به شدت نگران هستند و تلاش میکنند از هر طریق ممکن به آمریکا فشار وارد کنند که این گفتوگوها را به بنبست بکشاند اما آمریکا متوجه شده است که اولاً ایران توان تبدیلشدن به یک قدرت درجه یک منطقهای را دارد یعنی چه آمریکاییها بخواهند و چه نخواهند این اتفاق میافتد درحالیکه رقبای ایران در منطقه اثبات کردهاند که توانایی تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای را ندارند این موضوع را هم عربستان و هم ترکیه پس از گذار از تحولات اخیر منطقه به خوبی نشان دادند و اثبات کردند.