غلامحسین پیروانی مربی فوتبال
ما انسانها انباشتی از تعاریف و رفتارهای مختلف هستیم که هرکدام، جنبه مثبت و منفی دارد، البته قضاوت در اینباره را دیگران باید انجام دهند. قولی معروف است که میگویند: گل بیعیب خداست. خدایی که به انسانها عقل و شعور عطا کرده تا در برابر موضوعات مختلف بهترین تصمیم را اتخاذ کنند. اما باز هم بسیاری از ما، با وجود لطفی که خدا به ما داشته است، این نعمت بزرگ را محترم نمیشماریم. من از آن دسته انسانهایی هستم که در زندگیم اشتباهات فراوانی داشتهام یعنی همه ما اینگونه هستیم. اما گاهی اشتباهات ما سهوی صورت میگیرد و گاهی نیز با آگاهی، که انسانهای دیگر را دچار مشکل میکنیم. این همان مثال شکرگزار نبودن در پیشگاه خداوند است.
زندگی من در فوتبال بهعنوان بازیکن و بعد از آن نیز بهعنوان مربی ادامه یافته و تا حدودی توانستهام عملکرد خوبی داشته باشم. هر فرد با توجه به حوزه فعالیتاش، به صورت ناخودآگاه دیگر عرصههای زندگیاش را نیز درگیر همان حوزه میکند. من هم همین روند را
طی کردهام.
یکی از اشتباهاتی که هیچگاه در زندگیم فراموش نخواهم کرد موضوع پیشنهاد پرسپولیس در زمان بازیکنیام بود که من به دلایلی واضح آن را رد کردم. البته ته دلم نیز دوست داشتم که به تهران بیایم و برای پرسپولیس بازی کنم اما این کار را انجام ندادم و با خود گفتم غلامحسین! این موضوعات نباید برای تو مهم باشد تو یک دینی به شیراز و باشگاهت داری و تا زمانی که زنده هستی باید در اینجا حضور داشته باشی، خب توانستم خودم را در آن زمان راضی کنم و در شیراز ماندم اما هنوز هم از آن انتخاب، پشیمانم و یکی از اشتباهات بزرگ زندگی من بود.
در زمان مربیگریم نیز اشتباهاتی داشتم اما این اشتباهات بهگونهای نبوده که برای شما بگویم. یکی از تصمیماتی که هنوز است اما نتوانستم با آن کنار بیایم بحث مربیگیری فجر بود، من 8سال مربی برق و 10سال نیز در فجر فعالیت داشتم و یکی از محبوبترین اشخاصی بودم که در شیراز فعالیتهایی فوتبالی میکرد اما همینسال قبل که دوباره قصد عزیمت و برگشت به فجر را داشتم، اتفاقاتی که اهالی ورزش میدانند، افتاد و با نتایج بد فجر توأم شد.
مرا نیز از این تیم کنار گذاشتند. هیچ موقع فکر نمیکردم که همچنین اتفاقی برایم صورت گیرد زیرا بهترین روزهای زندگی من، چه در بازیگری و چه در مربیگری، در تیم فجر بود اما خب این هم یکی از آن اشتباهات بود که دوست داشتم به عقب برگردم و درصدد جبران آن باشم که بههرحال این امکان وجود ندارد.