شماره ۴۹۵ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۸ بهمن
صفحه را ببند
چه کسی از توافق هسته‌ای می‌ترسد؟

...  ادامه از صفحه اول
منتقدان و گهگاه مخالفان به‌گونه‌ای از مذاکرات هسته‌ای و پیشرفت آن سخن می‌گویند که گویی بلا و فاجعه‌ای عظیم در انتظار ملت ایران است! سوال این است که آیا به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‌ای که راهبری آن توسط مقام معظم رهبری، انجام می‌شود و پیشبرد آن را یکی از متبحرترین و متخصص‌ترین دیپلمات‌های کشور برعهده دارد و همواره روند آن توسط نهادهایی نظیر شورایعالی امنیت ملی و شورای راهبردی روابط خارجی کشور، نظارت می‌شود، فاجعه‌ای بزرگ است؟ آیا از زمان شروع مذاکرات هسته‌ای، در انتظار نتیجه‌ای غیر از توافق نهایی بوده‌ایم که حالا با دیدن نشانه‌های آن بترسیم و فریاد برآوریم؟ اگر به دنبال توافق نبوده‌ایم یا این‌که از توافق می‌ترسیم، اساسا چرا مذاکرات را آغاز کرده‌ایم؟
محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه ایران در سخنانی که اخیرا در سفرش به آفریقا ایراد کرده بود صراحتا از وجود جریان‌هایی در داخل و خارج کشور خبر داد که با لغو تحریم‌ها مخالفت می‌کنند. بدیهی است که کدام جریان‌ها در خارج از کشور با لغو تحریم‌ها مخالفند. اما حقیقتا چرا باید جریانی در داخل کشور داشته باشیم که با لغو تحریم‌ها مخالف باشد؟ ممکن است برخی بگویند به این دلیل که لغو تحریم‌ها چاره کار نیست بلکه خودکفایی و بی‌اثر کردن تحریم‌ها چاره اساسی کار است. پاسخ این است که هیچ‌کدام از مقامات و مسئولان دولتی منکر چنین ایده‌ای نیستند. اساسا ارایه بودجه‌ سال آینده کشور به مجلس که به اذعان مجلسی‌ها براساس اقتصاد مقاومتی نوشته شده است، نشان‌دهنده توجه دولت به نگاه به ظرفیت‌های درونی برای بی اثر کردن تحریم‌هاست. در این میان اما نباید منافع میان‌مدت و کوتاه‌مدت را از یاد برد. مردم کشور سال‌های‌ سال است که در مقابل تحریم‌ها مقاومت می‌کنند و در این مسیر سختی‌ها و مرارت‌ها کشیده‌اند. آنها مقاومت کرده‌اند تا روزی میوه این مقاومت را برداشت کنند. تلاش برای چشاندن طعم شیرین میوه تلاش و مقاومت در برابر تحریم‌ها، وظیفه این دولت است. بنابراین مقاومت در برابر تحریم‌ها و تقویت ظرفیت‌های درونی کشور برای بی‌اثر کردن تحریم‌ها و در عین‌حال مذاکره و استفاده از تمامی ظرفیت‌های دیپلماتیک برای از میان برداشتن تحریم‌ها هیچ منافاتی با هم ندارند.
تمامی تحلیلگران و صاحب‌نظران بر این عقیده‌اند که مذاکراتی که در دولت یازدهم در حوزه مذاکرات هسته‌ای در جریان است، جدی‌ترین و هدفمند‌ترین مذاکراتی است که در تاریخ فعالیت‌های هسته‌ای ایران انجام شده است. از این منظر، نقش مهم و بی‌بدیل وزارت امورخارجه و محمدجواد ظریف به‌عنوان مذاکره‌کننده اصلی را نباید از نظر دور داشت. به خوبی می‌دانیم که سال‌های پایانی دولت قبل، اختیار مذاکرات هسته‌ای عملا از دولت گرفته شده و به شورایعالی امنیت ملی داده شده بود. حتی محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت دهم، زمانی درخصوص مذاکرات هسته‌ای گفته بود: «من نمی‌خواهم وارد بحث مذاکرات هسته‌ای شوم. این قضیه مسئول دارد. خودشان می‌دانند. ممکن است راه‌های مختلفی باشد و شاید راه‌های بهتری هم باشد. من کاری به آن ندارم. دخالتی هم ندارم.» با روی کار آمدن دولت یازدهم و به واسطه شعارهای انتخاباتی حسن روحانی درخصوص تلاش برای رفع تحریم‌ها و آرای مردمی به او در انتخابات، پرونده مذاکرات هسته‌ای بار دیگر به وزارت خارجه بازگشت و تیمی متبحر از وزارت خارجه
عهده دار ادامه مذاکرات شد. این مسئولیت البته برای جواد ظریف وزارت امورخارجه، فشارهایی را نیز به ارمغان آورد. نقدهای بی‌محابا و بعضا فاقد اصول استنباطی و استنتاجی، اگرچه در بسیاری از موارد با پاسخ‌های منطقی وزارت امورخارجه مواجه شد، اما در برخی از موارد نیز به وضوح موجبات دلخوری وزیر امورخارجه را فراهم کرد. به‌رغم حمایت‌های مقام معظم رهبری از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و به‌رغم این‌که ایشان اعضای تیم را «بچه‌های انقلاب» نامیدند، نقدها نه‌تنها منصفانه‌تر نشد بلکه روند تخریبی را در پیش گرفت. منتقدان کم‌انصاف اما همواره در نقدهایشان از یک نکته غفلت کرده‌اند و آن این‌که اعمال فشار غیرمعمول بر تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، حرکت در جهت تضعیف منافع و اقتدار ملی است. وقتی تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای که در مذاکراتی دشوار و بسیار فنی با 6 قدرت جهانی بر سر میز می‌نشیند، مجبور باشد همواره چشم نگران واکنش‌های داخلی به عملکرد خود باشد، مسلما در مذاکرات آن‌گونه که باید نخواهد توانست عمل کند. اگر قرار باشد عدسی ذره‌بین نقد را آن‌قدر ضخیم انتخاب کنیم که کار به نحوه لباس پوشیدن، دکمه‌های سردست وزیر خارجه و  زبانی که با آن سخن می‌گوید، بکشد، از فردا تیم مذاکره‌کننده باید نگران ساعت خوابیدن و برخاستن خود نیز باشد!
به نظر می‌رسد آن بخش از نقدهای غیرمنصفانه درخصوص تیم مذاکره‌کننده و مذاکرات هسته‌ای ریشه در گرایشات سیاسی و رقابتی است که جریانی سیاسی خاص در مواجهه با دولت برای خود تعریف کرده است. نگارنده پیشتر از این درخصوص خطرهای نگاه پروژه‌ای به مذاکرات هسته‌ای هشدار داده بود. متاسفانه رویکرد جریان سیاسی خاص در کشور به مذاکرات هسته‌ای به مانند پروژه‌ای است که در قالب آن می‌توان به تضعیف دولت پرداخت. این درحالی است که مذاکرات سیاسی پروسه‌ای است که سه دولت را به خود دیده است و استراتژی کلان آن از سوی نهادهای عالی ایران و به شکلی فراجناحی تعیین می‌شود. امروز اما چنین به نظر می‌رسد که جریانی سیاسی در انتظار شکست مذاکرات نشسته است تا شکست این مذاکرات را دستمایه تضعیف دولت کند تا در پی آن موفقیت‌های خود را در سال‌های آتی بجوید. غافل از این‌که سیاسی کردن مذاکرات هسته‌ای در قالب یک پروژه سیاسی برای تضعیف رقیب، بزرگترین جفایی است که می‌توان بر منافع ملی تحمیل کرد.

دیدگاه‌های دیگران

م
محمد کلهری |
مخالف 0 - 0 موافق
اقای منتظری. چرا فقط در خصوص سیاست خارجی می نویسید؟ لطفا از قلم خوبتان در مسائل سیاست داخلی هم استفاده کنیم

تعداد بازدید :  360