تشكلهای غیردولتی بهعنوان نهادهایی توانمند در تحقق الگوی مشاركت اجتماعی، از آن رو در دنیای امروز اهمیت پیدا كردهاند كه میتوانند الفبای نقش مردم را در قالب شهروند مقتدر و حلقه واسط بین حكومت و مردم نشان دهند؛ جايي كه هر فرد خودش را براي جامعه مفيد ميداند و منفعت جمعي را جايگزين منفعت شخصي ميكند. این در حالی است كه جلوههای تحول یافته زندگی در جامعه، افزایش نقش مردم را در امور مربوط به خود اجتنابناپذیر كرده است. وجود فاصله و شكاف عمیق بین نگرش و باورهای نسلهای دیروز و امروز در بسیاری از كشورها، دسترسی فعال و سازنده نسلهای امروز را به سطوح مدیریت جامعه با دشواری مواجه میسازد. برای جبران این نقصان بوده كه طی نیم قرن گذشته، سازمان و موسسات مختلفی با هدف جلب مشاركت نسلهای امروز در امور اجتماعی، صنفی و سیاسی یكی پس از دیگری شكل گرفتهاند. برخی نظریات جامعهشناسی، سابقه شكلگیری و ایجاد نهادهای مدنی و تشكلهای غیردولتی را در لابهلای اسناد به جامانده از 6 هزار سال پیش جست وجو میكنند. زمانی كه افراد به دلیل غلبه همبستگی مكانیكی و وجدان جمعی برای حل مسائل و مشكلات خود در زمینه آبیاری، كشاورزی و دامپروری به صورت گروهی و غیررسمی، سازمانهایی را تشكیل دادند.
دكتر حسین آقاجانی، جامعهشناس معتقد است: شكلگیری تشكلهای غیردولتی، آنجا كه حلقه واسط بین حكومت و مردم به شمار میروند، نتایج بسیار مطلوبی را برای نظامهای اجتماعی به همراه خواهند داشت. از این رو تمامي نظامهای اجتماعی در تلاش هستند كه تعداد تشكلهای غیردولتی را در محدوده خود افزایش دهند یا زمینههای ایجاد آنها را فراهم كنند. وی میگوید: با توجه به استقبال عمومی از قالبهای امروزین مشاركت اجتماعی، تنوع اهداف و موضوعات فعالیت تشكلهای غیردولتی دیگر مانند موسسات خیریه سنتی تنها در حیطه موضوعات محدودی از قبیل رسیدگی به محرومان و نیازمندان، امور درمانی و قرضالحسنه و... خلاصه نمیشود و به مواردی از قبیل دین، آموزش، بهداشت، محیطزیست، اشتغال، توسعه، فرهنگ، هنر، جوانان، كودكان، زنان، سالمندان، موضوعات تخصصی و عملی اشاعه یافته است. بنابراين مشاركت اجتماعي؛ آنچه كه به صورت سازمانيافته در قالب نهادها و موسسات غيردولتي شاهد آن هستيم، نياز امروز جامعه ايران است تا همگان در قبال چيزي كه درحال اتفاق افتادن است، احساس مسئوليت كنند و قدمي در جهت حل مسائل بردارند و در اين صورت هم جامعه و هم فرد منتفع ميشوند.
از سويي ديگر، مدیرکل مشارکتهای اجتماعی جوانان وزارت ورزش و جوانان گفته است: از زمان تشکیل سازمان ملی جوانان سابق تاکنون برای نخستینبار کد برنامه حمایت دولت از تشکلهای اجتماعی جوانان و زنان از ردیف وزارت ورزش و جوانان در لایحه بودجه سال 1394 حذف و بودجه این حمایتها به نصف کاهش یافته است.
رضا حجتی افزود: حذف کدبرنامه حمایت از تشکلها و مشارکتهای جوانان با شعارها و رویکرد دولت تدبیر و امید به نسل جوان همخوانی ندارد و برخلاف تصورات و انتظارات جوانان از دولت است.
حجتی با اشاره به اهمیت رشد سازمانهای مردمنهاد جوانان اظهار کرد: سازمانهای مردمنهاد جوانان فرصتی موثر و مغتنم برای گسترش مشارکت نهادمند اجتماعی جوانان و ارتقاي دانش و مهارتهای ارتباطی آنها با هدف دستیابی به سطح مناسبی از توسعه در زمینههای اجتماعی، فرهنگی هستند. بنابراین دولتهایی که به دنبال توسعه ملی پایدارند، تلاش میکنند و البته ناگزیرند تا بهرهمندی از خلاقیت و توان جوانان را روشمند و نهادینه كنند. از بدو تأسیس سازمان ملی جوانان در ابتدای دهه 80 تا کنون براساس مصوبات شورای عالی جوانان چندین برنامه برای ساماندهی امور جوانان ازجمله رشد مشارکت نهادمند اجتماعی جوانان تدوین شده است که برنامههای مرتبط با مشارکتهای اجتماعی، ارتقای فرهنگ و هویت دینی – ملی، اوقات فراغت و ساماندهی ازدواج جوانان از آن زمان تا به حال، توسط دولت و از طریق بودجههای سنواتی مورد حمایت قرار گرفته است.
حجتی در پایان گفت: در طول یک دهه اخیر، سالانه بودجهای ولو ناچیز برای اجرای این برنامهها در لوایح بودجه گنجانده میشد ولی به یکباره در لایحه بودجه سال 94، چهارکدبرنامه و بهویژه کدبرنامه حمایت از تشکلها و مشارکتهای اجتماعی جوانان و زنان از ردیف وزارت ورزش و جوانان حذف و بودجه حمایت از طرحها و برنامههای تشکلهای جوانان و به عبارتی همان سمنها به نصف و رقمی ناچیز و ناکارآمد کاهش پیدا کرده است.
با توجه به اهميت تشكلهاي غيررسمي در جهت ارتقاي مشاركت اجتماعي كه حلقه مفقوده اين روزهاي جامعه ما شده است، حذف بودجهاي كه به تقويت اين تشكلها منجر ميشده، ميتواند شرايط را به سمت آسيبديدن نهادهاي غيردولتي و به تبع آن مشاركتهاي اجتماعي جوانان پيش برد. اين در حالي است كه جامعه و مسئولان موظف به ايجاد فضايي مناسب جهت افزايش مشاركت شهروندان در امر اجتماعي هستند.