|گروه حوادث| پاهای کوچکش را روی پدال دوچرخه گذاشت و به سختی به راه افتاد. غرق در افکار کودکانهاش بود و به تنها چیزی که فکر میکرد این بود که سرعت دوچرخهاش را اضافه کند اما هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که ناگهان صدای زوزهای را در نزدیکیاش شنید. سرش را که برگرداند در مقابلش گرگ وحشی را دید که زوزهکشان به او نگاه میکند. پسربچه که با دیدن حیوان وحشی با آن دندانهای تیزش قبض روح شده بود قبل از اینکه بخواهد کاری انجام دهد گرفتار گرگ شد. پسر بچه با کمک همسایهها نجات یافت اما این تنها فاجعهای نبود که حیوان وحشی در آن روز به وجود آورد.
وقتی خبر حمله گرگ به پسر 5ساله و چند نفر دیگر در شهر پیچید موجی از نگرانی در میان مردم به راه افتاد. تا به آن روز هیچکدام از اهالی به یاد ندارند که گرگ به شهرشان آمده باشد و حتی جرأت کند به اهالی حملهور شود. مردم شهر میگویند گرگها پرورشیافته هستند و محیطزیست آنها را برای زادوولد در اطراف شهر رهاکرده. این درحالی است که سازمان محیطزیست هرگونه ارتباط سازمان با این ماجرا را رد کرده است. در گذشته اطراف شهر زمینهای زراعتی بوده است اما بهخاطر خشکسالی دیگر از این زمینها استفاده نمیشود و باعث شده گرگهای وحشی داخل شهر
هجوم بیاورند.
ماجرا چه بود؟
صبح چهارشنبه 15 مردادماه سال جاری فریادهای چند زن جوان سکوت صبحگاهی یکی از محلههای حاشیهای شهر آباده استان فارس را در هم شکست. وقتی همسایهها با شنیدن صدای فریاد زنها، هراسان از خانههایشان خارج شدند با صحنهای وحشتناک روبهرو شدند. یک گرگ پسربچهای را به دندان گرفته بود و قصد داشت او را با خود ببرد. زنهای همسایه وقتی با این صحنه روبهرو شدند با داد و فریاد درخواست کمک کردند. حالا همسایهها که در جریان ماجرا قرار گرفته بودند دستبهکار شدند تا هر طوری که شده پسربچه بیگناه را از بین دندانهای تیز حیوان وحشی نجات دهند و او شانس دوبارهای برای ادامه زندگی پیدا کند. اما این پایان ماجرای گرگ و حملههایش نبود چرا که وقتی حیوان وحشی از دست همسایههای عصبانی فرار کرد چند دقیقه بعد به یک پیرزن 70ساله و دو پیرمرد دیگر نیز که در خیابان بودند حمله کرده و آنها را نیز راهی بیمارستان کرده بود.
اسماعیل قاسمیپور پدر محمدامین همان کودکی است که با کمک اهالی محل از مرگ با دندانهای تیز گرگ وحشی نجات یافت. او در گفتوگویی اختصاصی با «شهروند» میگوید: آن روز سر کار بودم که همسرم با من تماس گرفت و گفت پسرمان را گرگ مجروح کرده است. وقتی اسم گرگ را شنیدم شوکه شدم. تا به آن روز چنین اتفاقی رخ نداده بود و سابقه نداشت گرگی وارد شهر شود. سریع خودم را به بیمارستان رساندم. وقتی وارد بخش اورژانس شدم و چشمم به پسرم افتاد تمام دنیا روی سرم خراب شد. گرگ با دندانهای تیزش پشتسر پسرم را پاره پاره کرده بود. پزشکان میگفتند اوضاعش خیلی وخیم است و شانس بیاورد زنده بماند.
محمدامین پس از نجات از بین دندانهای تیز حیوان وحشی با یک خودرو رهگذر به بیمارستان امام خمینی آباده منتقل شده بود. اما هنوز پزشکان درمان پسربچه را آغاز نکرده بودند که ماموران اورژانس یک پیرزن 70ساله و 2 پیرمرد را به بیمارستان منتقل کردند. این زن و 2 پیرمرد نیز با حمله گرگ راهی بیمارستان شده بودند. خانم فخری اسدی همان پیرزنی است که توسط گرگ مجروح شد و کارش به بیمارستان کشید. او درباره ماجرا به «شهروند» میگوید: ساعت 9 بود که از خانه خارج شدم تا برای فیزیوتراپی به بیمارستان بروم. سر کوچه منتظر بودم تا آژانس بیاید. هنوز چند دقیقهای از ایستادنم نگذشته بود که احساس کردم یک چیز به من نزدیک میشود. همین که خواستم رویم را برگردانم ناگهان حیوان وحشی رویم پرید و به زمینم زد. ابتدا فکر کردم آن حیوان یک سگ ولگرد است اما از قدرت و زور این حیوان و صدایی که از خود درمیآورد متوجه شدم گرگ است.
وی در ادامه میگوید: با این سنوسال خیلی توان مقابله با حیوان وحشی را نداشتم. با هر حرکت من گرگ دندانهایش را بیشتر در سرم فرو میکرد و من درد بیشتری را تحمل میکردم. دیگر کار خودم را تمامشده میدانستم تا اینکه همسایههایی که شاهد ماجرا بودند به کمکم آمدند و این طور بود که از شر حیوان وحشی نجات یافتم. گرگ وحشی این بار هم توانست از دست مردم فرار کند و با حمله به 2 مرد 70 و 80ساله آنها را نیز مجروح کرده و راهی بیمارستان کند.
پسر خانم اسدی دراینباره به «شهروند» میگوید: وقتی در جریان ماجرا قرار گرفتم خودم را سریع به بیمارستان رساندم. مادرم به خاطر کهولت سن و خونریزی شدیدی که پیدا کرده بود هر لحظه امکان داشت جانش را از دست بدهد اما خدا با ما یار بود و او را دوباره به ما برگرداند. بعدا متوجه شدم 2مصدوم مرد این حادثه به دلیل جراحت از ناحیه دست، به صورت سرپایی مورد مداوا و واکسیناسیون هاری قرار گرفتند و ترخیص شدند اما محمدامین و مادرم باید بستری میشدند. مادرم سرش چند بخیه خورد و صبح دیروز که مرخص شد. خدا را شکر محمدامین هم خوب شده و صبح دیروز مرخص شده است.
ترخیص پس از 2 روز
پدر محمدامین میگوید: پزشکان تمام تلاش خود را به کار بستند تا پسرم و پیرزن توانستند سلامتیشان را به دست آورند. دیروز صبح بود که هر دو مجروح این حادثه از بیمارستان مرخص شدند. اما متاسفانه هیچ ارگانی نبود که بخواهد دوا و درمان پسرمان را قبول کند. وقتی بیمارستان به ما گفت باید 400 هزارتومان او باید پرداخت کنیدتا ترخیص صورت گیرد شوکه شدیم. من خودم یک کارگر ساده هستم و حقوق زیادی نمیگیرم به همین خاطر با مراجعه به دفتر امام جمعه و فرماندار درخواست کردم تا هزینه بیمارستان را پرداخت کنند. از طرفی چیزی که مردم میگویند این است که این گرگ را سازمان محیطزیست برای زادوولد به منطقه آورده است به همین خاطر این گرگ که ترسش از آدم ریخته جرأت پیدا کرده و به شهر وارد شود. گرگهای وحشی به محض دیدن انسان فرار را به قرار ترجیح میدهد اما این گرگها هیچ ترسی از انسان ندارند.
این درحالی است که یک مقام آگاه در اداره کل حفاظت محیطزیست استان فارس نیز گفت: تلاشهای فراوانی برای زندهگیری گرگ انجام شد تا آسیبی به شهروندان و به حیوان وحشی وارد نیاید اما متاسفانه گرگ مورد نظر در این حادثه تلف شد. این درحالی است که پسر پیرزن میگوید: اگر یک گرگ توسط یک چوپان آن هم به خاطر محافظت از گلههایش کشته شود آن چوپان باید مجازات شود اما اگر همین حیوان یک چوپان یا یک شخص را مورد حمله و آسیب قرار دهد هیچ ارگانی از فرد مجروح حمایت نخواهد کرد.
سرنوشت مرگبار کودکان روستا
حادثه تلخی که با جان محمدامین بازی کرد تنها حادثهای نیست که در 7سال گذشته در شهرهای کوچک اتفاق افتاده است. پیش از این، چند کودک دیگر نیز با سرنوشتی دردناکتر از سرنوشت محمدامین مواجه شده بودند. تا به امروز آمار دقیقی از تعداد قربانیان وجود ندارد و در این مدت شایعات زیادی درباره تعداد بچههایی که در حمله گرگها جان باختهاند در بین مردم پیچیده است. اما طبق آماری که سازمان محیطزیست هم آن را تأیید کرده است، طی 7 سال، 6 کودک جانشان را در حمله گرگها در شهر کوچک بزینهرود از دست دادهاند. 6 کودک، قربانی گرگها شدهاند و اهالی شهر معتقد هستند که گرگها را سازمان منابع طبیعی برای زاد و ولد در منطقه رها کرده است. یکی از اهالی شهر میگوید: گرگهای بومی منطقه بزینهرود با دیدن انسانها فرار میکنند اما این گرگهایی که جان بچهها را میگیرند، بومی این منطقه نیستند و به گوششان پلاک زدهاند. ما دامدار هستیم و تا چندسال قبل حتی یک مورد حمله گرگ به طویله یا گله گوسفندان نداشتیم اما ازسال 86 تا به حال تعداد زیادی از گوسفندانمان تلف شدهاند. همین چند روز پیش، گرگها شبانه به طویله گوسفندانم حمله کردند و 6 گوسفندم را دریدند. خلاف نظر مردم شهر، اما مسئولان نظر دیگری دراینباره دارند. مهدویان، مدیرکل محیطزیست استان زنجان میگوید: گرگهای این منطقه شکار طبیعی خود را از دست دادهاند و مجبور شدهاند که به شکار غیرطبیعی بپردازند. در واقع کشتار گراز و خرگوش و دیگر موجوداتی که توسط اهالی این منطقه صورت گرفته باعث شده غذای گرگها تمام شود و آنها به شکار غیرطبیعی روی بیاورند. از طرفی رعایت نکردن بهداشت و انباشته شدن زبالهها در اطراف این شهر نیز در نزدیک شدن گرگها به محل زندگی انسانها تاثیرگذار بوده است. وی ادامه میدهد: ما برای اینکه از اهالی این منطقه حفاظت کنیم با اطلاعرسانی و پخش آگهی، درباره خطرات حمله گرگها هشدار دادهایم. همچنین 3سال است که شکار خرگوش و کشتار گراز را ممنوع کردهایم و درباره شکار بیرویه به اهالی آموزش دادهایم که از این کار منصرف شوند. شهروندان باید توجه داشته باشند در اوایل صبح و هنگام غروب، افراد کمسنوسال نباید به خارج از خانه بیایند چراکه ممکن است گرگها در پشت بوتهها و درختهایی که در این منطقه بسیار است کمین کرده باشند و به آنها حمله کنند. ما نمیتوانیم حیاتوحش را از بین ببریم و باید به دنبال راهی باشیم که زیستگاه آنها را تخریب نکرده و با شکار بیرویه، شکار آنها را نابود نکنیم. باید بدانیم که در این حوادث، عامل اصلی شکار بیرویه و تخریب زیستگاه گرگهاست.