| احمدرضا محمدخاني | روانشناس كودك |
انسان براي انجام امور روزمره و حتي برنامهريزي براي آينده خود، نيازمند برقراري ارتباط است. اين ارتباطگيري از نخستين روز تولد آغاز ميشود و حتي برخي از پزشكان و روانشناسان معتقدند برقراري رابطه مادر و فرزند كه نخستين رابطه انساني است، از دوران جنيني شروع ميشود.
حال اين پرسش مطرح ميشود كه براي برقراري روابط سازنده و ارتباط موثر آيا انسانها نياز به آموزش دارند، يا خير؟ براساس علوم روانشناسي، اين مهارت اكتسابي است و افرادي در روابط اجتماعي خود موفقتر هستند كه از مهارت بالاي ارتباطگيري برخوردار هستند.
علت اين است كه در برقراري يك رابطه موثر، اتخاذ شيوههاي مناسب رابطهگيري، به نتيجه رساندن ارتباط و بالاخره حفظ اين رابطه از اهميت بسيار زيادي برخوردار بوده و اين فنون و مهارتها اكتسابي و نيازمند آموزش و تمرين است. متاسفانه دليل بسياري از مراجعات افراد به به روانشناسان و همچنين ناهنجاريهاي اجتماعي، مربوط به ناتواني آنها در برقراري يك رابطه سالم، موثر و پايدار با ديگر افراد جامعه است. اين ناتواني در ارتباط سازنده آسيبهاي جدي به كانون خانواده، رابطه فرزند با والدين، رابطه ميان فرزندان، رابطه زن و شوهر وارد كرده و دامنه آن نيز به جامعه كشيده ميشود. لذا براي اينكه شاهد برقراري ارتباط سازنده و موثر ميان افراد جامعه باشيم، نياز داريم كه بسترهاي مناسب براي اين امر را فراهم كنيم. نخستين بستر مربوط به ارایه آموزشهاي علمي در حوزه مهارتهاي زندگي است. نخستين آموزش به صورت غير مستقيم و در سنين طفوليت و خردسالي به افراد ارایه ميشود و عموما اين آموزشها از طريق مشاهده فرزند به رفتار پدر و مادر شكل ميگيرد. زمانيكه پدر و مادر در يك خانواده ارتباط موثر و سازنده و زيبا و پايدار داشته باشند، فرزند از همان خردسالي و كودكي شيوههاي مناسب برقراري ارتباط كه شامل ارایه پيام به طرف مقابل، درك پيام ديگران و تداوم ارتباط است را فرا ميگيرد. بنابراين بايد در ابتدا آموزش مهارتهاي زندگي به ويژه در حوزه ارتباطات سازنده را به والدين ارایه داد و اين آموزشها حتي بايد پيش از تولد فرزند باشد. مسئوليت گام بعدي برعهده نهادهاي آموزشي است. متاسفانه نهادهاي آموزشي رسمي و غيررسمي كشورمان در اين حوزه غفلتهاي زيادي داشتهاند. به صورتي كه ما هيچ برنامه مدوني براي ارایه اين مهارتها به افراد در مراكز آموزشي مانند مدارس و دانشگاهها نداريم. نهادهاي آموزشي غيررسمي نيز اگر برنامههايي را در دستور كار خود دارند، به صورت جامع، كامل و سراسري نيست و نميتوان انتظار تاثيرگذاري عميق از اجراي اين برنامهها را داشت. مسئوليت بعدي برعهده نهادهاي متولي امور فرهنگي و همچنين رسانهها است. متاسفانه در رسانههاي ما نيز شيوه برقراري ارتباط ميان رسانه - فرد - نهادهاي حاكميتي و مسئولان به درستي به نمايش گذاشته نميشود.
حاصل غفلتها در اين 3 بخش، اين است كه اكثر افراد جامعه ما در ايجاد برقراري رابطه سازنده و موثر ضعف داشته و افزايش پرخاشگريهاي اجتماعي، ناهنجاريها، عدم درك متقابل نتيجه همين امر است.