شماره ۲۷۹۷ | ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت
صفحه را ببند
یک ایرانی‌تبار در بین برندگان پولیتزر
ساناز توسی کیست؟

برندگان بخش ادبی جایزه پولیتزر ۲۰۲۳ در شاخه‌های مختلف همچون ادبیات داستانی، شعر و زندگی‌نامه معرفی شدند و نام نویسنده‌ای ایرانی‎‌تبار نیز در بین برگزیدگان امسال به چشم می‌خورد. ماجرا به بخش نمایشنامه برمی‌گردد که ساناز توسی، نویسنده آمریکایی ایرانی‌تبار، توانسته جایزه این بخش را به خاطر نمایشنامه‌اش با عنوان «انگلیسی» از آن خود کند. او اهل ارونج کانتی در کالیفرنیاست، چرا که مادرش بعد از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرد و آنجا ماندگار شد. توسی تک‌فرزند است و بین شیفتگان هنر بزرگ شده است. او سال 2018 از مدرسه هنر تیس فارغ‌التحصیل شد. البته قبلا مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه کالیفرنیا گرفته بود.

من فرزند تئاترم!
 توسی در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید: «من فرزند تئاترم؛ فرزندی البته عجیب. زمانی هم که نمایشنامه‌نویسی را شروع کردم، تمام تلاشم این بود که فاصله ایرانی‌بودن و آمریکایی‌بودنم را پر کنم.» او در واقع از تلاشی صحبت می‌کند که بسیاری از ایرانی‌های بزرگ‌شده در خارج از کشور با آن مواجه‌اند. اما اگر سری به اینستاگرام توسی بزنید، بیشتر با این نویسنده آشنا می‌شوید؛ به‌ویژه عکسی که دارد به دوربین نگاه می‌کند و زیرش نوشته: «من یک هنرمند فوق‌العاده جدی‌ام!» به دوربین خیره شده، سرش را کج کرده و با نگاهی غمگین و گردبندی طلایی مخاطبانش را نگاه می‌کند. آویزی طلا هم دارد که به فارسی نامش را روی آن نوشته است. جز چند مصاحبه کوتاه هم با او، اطلاعات چندانی درباره‌اش وجود ندارد. البته از خلال این مصاحبه‌ها می‌توان به رویکرد این نویسنده درباره هنر و ادبیات رسید. به‌خصوص زمانی که مصاحبه‌کننده در یکی از گفت‌وگوها از او درباره زبان می‌پرسد و توسی در پاسخ می‌گوید: «تمام چیزی که می‌توانم درباره این پدیده بگویم یک کلمه است: دلتنگی.»

تحسین نیویورک تایمز  
توسی دو نمایشنامه دیگر هم  آماده برای صحنه داشت. یکی از اینها اتفاقا تئاتری پرهزینه بود؛ نمایشی که قرار بود سال 2020 روی صحنه برود، اما به‌دلیل کرونا به تعویق افتاد. البته این نمایشنامه هنوز هم اجرا نشده است. اما نکته جالب درباره نمایشنامه «انگلیسی» که توانست جایزه معتبر پولیتزر را ببرد، تحسین نیویورک‌تایمز است. این نشریه درباره نمایشنامه توسی گفته است: «یک نمایشنامه مدرن غنی».
 جالب‌تر اینکه نمایشنامه توسی در ایران و در سال 2008 می‌گذرد. زمانی که چهار نفر بزرگسال در کلاس زبان انگلیسی شرکت کرده‌اند و نگرانند که آیا می‌توانند در آزمون انگلیسی موفق شوند؟ این آزمون مربوط به ایرانی‌هایی است که قرار است به آمریکا یا کانادا بروند. مثلا یکی از شخصیت‌ها، رؤیا، به کلاس آمده است تا بتواند انگلیسی یاد بگیرد، به کانادا برود و با نوه‌اش که فارسی بلد نیست، صحبت کند. ماجرای نمایشنامه از این قرار است که وقتی شخصیت‌ها انگلیسی را با لهجه خودشان صحبت می‌کنند، مخاطب آن را بدون لهجه انگلیسی می‌شنود و هر زمان که دانش‌آموزان انگلیسی صحبت می‌کنند، مخاطبان انگلیسی را با لهجه معمول می‌شنوند. وقتی از توسی درباره این رویکرد تئاتری پرسیده‌اند، گفته: «قبلا زمانی که می‌خواستم یک درام خانوادگی بنویسم، با این موضوع بازی کرده بودم. من در خانواده‌ای دوزبانه بزرگ شده‌ام و احساس می‌کردم برای اینکه مخاطب واقعا با شخصیت‌های [فارسی‌زبان بومی] من همدلی کند، در واقع نمی‌توانم دیالوگ را به فارسی بنویسم، چون فارسی مانعی برای درک شخصیت‌ها از طرف مخاطبان انگلیسی‌زبان خواهد بود. برای همین بود که به سمت بسط نمایشنامه به این شیوه رفتم. زبان انگلیسی طی چندین سال توسعه یافته و باید تمام این تغییرات را در نظر گرفت و از آنها استفاده کرد.» البته توسی اذعان کرده که دیدگاه خودش هم نسبت به زبان در این سال‌ها تغییر کرده است. در جای دیگری می‌گوید: «من عاشق شنیدن زبان‌های مختلف روی صحنه هستم؛ چون باعث می‌شود با آنها تعامل داشته باشم.»

قصه اضطراب و دلتنگی
مخاطبان هم عموما نمایشنامه خلاقانه توسی را ستوده‌اند، چون آن را تصویری کمدی و در عین حال اضطراب‌آمیز و تلاشی طاقت‌فرسا برای درک شدن انسان‌ها توصیف کرده‌اند. خود توسی البته نمایشنامه‌اش را کمدی می‌داند.  
از دیگر نمایشنامه‌های این نویسنده ایرانی - آمریکایی می‌شود به «آرزو می‌کردی اینجا بودی» اشاره کرد که سال 2022 آن را نوشته است. او در این نمایشنامه جشنی را به تصویر می‌کشد که برخی از عزیزان صاحب جشن در آن غایب هستند. خودش در این‌باره می‌گوید: «من معنای جشن بدون حضور عزیزان را خوب می‌فهمم.» این نمایش به حلقه‌ای از دوستان زن ساکن ایران در دوران انقلاب برمی‌گردد. زنان مراسم عروسی خود را برنامه‌ریزی کرده‌اند، اما هم‌زمان درباره اضطراب‌هایی که آنها را آزار می‌دهد به یکدیگر آرامش می‌دهند. زمان می‌گذرد و کم‌کم هر کدام از این زنان به جایی می‌روند و از هم دور می‌شوند. صحنه پایانی این نمایشنامه مربوط است به رعنا؛ زمانی که این شخصیت که اول از همه ناپدید شده، در نهایت برمی‌گردد. بعد رو به دوستش درباره «دلتنگی» می‌گوید: «یک روز می‌توانی خانه داشته باشی، اما بعد در حالی که در هوا معلق مانده‌ای، باید از مفهوم خانه عبور کنی.»
زبان شاعرانه و محاوره هم تعاملات خلاقانه‌ای در نمایشنامه‌های توسی دارند. بن‌مایه مشترک اما در تمام آثار او «دلتنگی» است. در هر کلمه‌ای که از نمایشنامه‌هایش می‌شنوید، این مفهوم جاری شده است. خودش در این‌باره می‌گوید: «دلتنگی چیزی است که من همیشه درباره آن خواهم نوشت، هرچند که کلمات یارای بیان آن را نخواهند داشت. البته من همچنان در جست‌وجوی کلماتم؛ کلماتی که در تمامیت خود بتوانند دلتنگی‌ام را بیان کنند.»


تعداد بازدید :  155