محمود اشرفی روزنامه نگار
فروپاشی اتحاد شوروی در آغاز دهه 90 را میتوان بزرگترین رویداد قرن بیستم به شمار آورد. یک دگرگونی که به شکلگیری آمایش نوین ژئو استراتژیک قرن بیست ویکم انجامید. بزرگترین نماد این دگرگونی ایجاد گسست بیسابقه در سیاست خارجی ایالات متحده است. آمریکا همواره در مناقشات جهانی و کشمکشهای سیاسی از
هم سویی ملی در زمینه سیاست خارجی برخوردار بود. در این زمینه رویارویی با اتحاد شوروی، مذاکرات تحدید تسلیحات استراتژیک موسوم به سالت و ماجرای کوبا مثالزدنی است.
در تمام این رویدادها سیاست خارجی آمریکا یکپارچه بود. تنها گاهی میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات اختلافات تاکتیکی به چشم میخورد. اما اکنون گسست ژرفی در سیاست خارجی آمریکا به وجود آمده است. این گسست در گفتوگوی هستهای با ایران و روابط آمریکا و اسراییل به خوبی آشکار است.
در حال حاضر آمریکا در زمینه مذاکرات هستهای با ایران از هم سویی ملی در زمینه سیاست خارجی برخوردار نیست. این عدم هم سویی در روابط آمریکا و اسراییل نیز به روشنی بهچشم میآید. بهطوری که گویا در آمریکا در مورد دفاع به هر قیمت از اسراییل دوگانگی وجود دارد.
گسست سیاست خارجی آمریکا ناشی از
فرو پاشی اتحاد شوروی و شکلگیری حوزههای نوین توسعه بهویژه در آسیای جنوبشرقی است. گسست سرآغازی بر دگرگونیهای پر دامنهای در سراسر جهان است. در خاور دور حوزههای نوین توسعه مجال بیشتری برای سهمخواهی از بازار جهانی خواهند داشت. در خاورمیانه کشورهای دارای روابط نزدیک با آمریکا به بحران سیاسی دچار خواهند شد. پدیدهای که هم اکنون در سیاست خارجی عربستانسعودی دیده میشود. بهطورکلی در خاورمیانه کشورهای مصنوع که با فروپاشی دولت عثمانی یا خروج نیروهای انگلیس از شرق سوئز و براساس توافقهای بینالمللی شکل گرفتند؛ بیشتر تحت تأثیر گسست سیاست خارجی آمریکا قرار خواهند گرفت. اسراییل، عربستان، امارات متحده عربی و بحرین در کانون این نوسانات قرار دارند. ایران برخلاف این دولتهای مصنوع از جایگاه ویژه ژئو استراتژیک برخوردار است. زیرا اقتدار ایران براساس حمایتها و سیاست خارجی قدرتهای آن سوی دریاها شکل نگرفته است. تندباد اقتدارزدایی و گسست جریانهای موسمی همانند ماجرای کنونی نفت را نیز ناپایدار میسازد و بازی با قیمت نفت و پایین نگه داشتن آن به درازا نمیکشد. زیرا گردش هر چرخی در جهان ریشه در منابع نفتی دارد.
گسست سیاست خارجی آمریکا به شکلگیری حوزههای قدرت منطقهای میانجامد و در این میان نقش ایران در منطقه قابل تأمل است. گویا فصل اداره جهان از حوزههای آن سوی دریاها به پایان رسیده است.