طرح نو | «بازي» اگرچه در ميان تمام زبانهاي دنيا شايد يك معني داشته باشد، اما از منظرهاي مختلف جامعهشناسي، مردمشناسي، روانشناسي و... تعابير و جايگاههاي متفاوتي دارد. با مطالعه رفتارهاي اجتماعي هر جامعهاي ميتوان انواع بازيهاي بومي را شناخت كه هركدام تناسبهاي زيادي با فرهنگ و آداب و رسوم آن جامعه دارد. در ايران نيز بازيهاي متنوعي از سالهاي دور ميان كودكان، نوجوانان، جوانان و حتي بزرگسالان به صورت انفرادي و گروهي متداول بوده كه رفتهرفته نام آنها نيز از خاطرات و مستندات ما درحال حذف شدن است. دليل اين تغيير و تحولات اجتماعي در شيوه بازي كردن ايرانيان را با حسين گروسي، عضو فراكسيون ورزش مجلس شوراي اسلامي كه خود از قهرمانان رشتههاي رزمي است، در ميان گذاشتيم كه حاصل آن گفتوگويي است كه در ادامه ميخوانيد:
آيا بازي و بازيكردن داراي يك معني و مفهوم واحد به معنای سرگرمی است یا از نظر شما، بازیکردن هم میتواند اثرات فراتر از سرگرمشدن داشته باشد؟
شايد در ابتدا تصور شود كه بازي و به ويژه بازيهاي كودكان داراي يك تعريف واحد است، اما به دليل تاثيرات مختلفي كه اين امر بر تربيت انسان در حوزههاي مختلف اجتماعي و همچنين رفتارهاي فردي ميگذارد، نميتوان همواره داراي يك معني و اثرگذاري واحد باشد. روانشناسان براي تربيت و پرورش ذهن افراد تاكيد زيادي بر بازي كردن به ويژه در سنين طفوليت و خردسالي دارند. به طور قطع تمام انسانها در دورههایي از زندگي خود بازي كردهاند و وقتي سن و همچنين مشغوليتهاي فردي و اجتماعي آنها افزايش مييابد، ناگزير هستند كه براي ارضاي نيازهاي روحي و جسمي خود ورزش كنند.
بنابراين بايد گفت كه رابطه زيادي ميان بازي و ورزش وجود دارد؟
بله. اگر اثرگذاري بازيكردن را تربيت و پرورش ذهن، سلامت جسم، شادي و سرگرمي، پركردن اوقات فراغت و... بدانيم، بايد گفت كه ورزش نيز چنين كاركردهايي دارد. لذا ميان ورزش و بازي رابطه مستحكمي برقرار است. برخي از كارشناسان بازيهاي كودكانه را شروعي براي ورزش و به ويژه ورزش حرفهاي در جواني و ميانسالي ميدانند. بهعنوان نمونه افرادي كه در رشتههاي مختلف ورزشي به سطح قهرماني رسيدهاند، همواره ميگويند كه از كودكي به اين رشتهها علاقهمند بودند. مثلا يك فوتباليست ميگويد در سنين طفوليت و خردسالي همواره با توپبازي ميكرده يا ورزشكاران رشتههاي رزمي نيز چنين سوابقي در خردسالي خود دارند.
به نظر شما بازي فارغ از اينكه چه تعريف و مفهومي دارد، چگونه بر زندگي انسان اثرگذار ميشود؟
ورزش و بازي كردن در سنين مختلف داراي اثراتی هم مثبت و هم منفي بر روح و روان فرد و همچنين شيوه رفتار او در جامعه دارد. تقويت قواي جسماني و ذهني، افزايش شادابي، نشاط، شور و اشتياق فرد، تمرين فعاليت در امور جمعي و كارهاي مشاركتي، تمرين پذيرش شكست و تمرين عدم غرور پس از كسب پيروزيهاي زودگذر ازجمله آثار مثبت ورزش و بازيهاي فردي و گروهي است.
پيش از آنكه وارد بحث اثرات منفي بازيها شويم، ابتدا اين پرسش مطرح ميشود كه آيا بازيها در همه جوامع به لحاظ ساختار یکسان هستند؟
بهطور قطع اينگونه نيست. برخي از بازيها و تفريحها در اكثر جوامع يكسان هستند، اما اكثر آنها رابطهاي عميق با آداب، رسوم، سنن و فرهنگ جوامع و ملتها دارد.
ميتوانيد مثالي در اين زمينه مطرح كنيد؟
به عنوان نمونه روابط دختر و پسر در فرهنگ ايراني و اسلامي ما داراي محدوديتهايي است. به عبارتي مردم ما به لحاظ اعتقادي و باورهاي مذهبي خود، همواره در روابط دختر و پسر احتياط كرده و پيش از هركاري به حفظ روابط محرم و نامحرم تاكيد دارند. بنابراين طبيعي است كه در جامعه ما بازيهاي بومي و محلي بر اين نكته تاكيد جدي دارد. اما در جامعهاي كه به اين مسائل توجه و تاكيد ندارد، بازيها بهطور ديگري طراحي و انجام ميشود. بنابراين در نوع و چگونگي بازيها و ورزشها، باورها و اعتقادات و آداب و رسوم ملتها تاثير زيادي دارد. همچنين موقعيتهاي جغرافيايي و اقليمي نيز در اين حوزه اثرگذار است. بازيهايي كه در يك محيط كويري انجام ميشود با بازيهاي ساكنان ساحل دريا، تفاوتهاي بسياري دارد.
شما در بخشي از سخنان خود به اثرات منفي و مخرب بازيها اشاره داشتيد. ميتوانيد در اين زمينه مثال عيني مطرح كنيد؟
در سالهاي اخير با رشد و توسعه لوازم و تجهيزات، نوع و شيوه انجام بازيها نيز تفاوتهاي بسياري با گذشته پيدا كرده است. مهمترين تفاوت اين است كه بازيها، ديگر گروهي نيست و به صورت انفرادي و پاي كامپيوتر و تبلتها انجام ميشود. افرادي كه در حوزههايي چون روانشناسي تخصص دارند، با انجام تحقيقات گسترده و جمعآوري مستندات جدي، معتقدند كه اين بازيها نهتنها اثرات مثبت بازيهاي بومي و قديمي را ندارد، بلكه آثار منفي بسياري بر جاي ميگذارد. نخستين اثر مخرب اين است كه افراد ديگر در گروه و جمع حضور نداشته و به صورت انفرادي بازي ميكنند. همچنين بازيهاي كامپيوتري نهتنها تاثيري در افزايش قواي جسمي و سلامت افراد ندارد، بلكه اثرات مخرب بسياري بر روح و جسم فرد باقي ميگذارد. براي بيان بهتر موضوع بايد مثالي را مطرح كنم. چندي پيش يك تحقيق پزشكي و علمي در مورد دختران نوجوان انجام شد. براساس اين تحقيقات دختراني كه در سنين خردسالي و نوجواني ورزش «دراز و نشست» انجام ميدادند، در سنين بزرگسالي و دوران بارداري و زايمان آسيبهاي جسمي كمتري را تحمل كرده و فرزندان خود را با شيوه زايمان طبيعي به دنيا ميآورند. حال شما اگر به آمار زايمان غيرطبيعي و اثرات مخرب آن بر جسم مادران توجه كنيد، در مييابيد كه بازيهاي قديمي چه سودي براي انسان داشته و بازيهاي كامپيوتري و تبلتي امروز چه اثرات منفي بر جاي ميگذارد.
متاسفانه ورود اين ابزارها موجب شده كه بازيهاي بومي و محلي ما به فراموشي سپرده شود.
برخي از اين تغييرات اجتنابناپذير است. مانند اينكه در زندگي شهري و با مشكلات و محدوديتهايي كه زندگي مدرن دارد، ديگر فضا براي بازيهاي گروهي مانند گذشته نيست. در دهههاي گذشته بسياري از مردم و حتي افراد مسن در فضاي باز حضور يافته و بازيهاي دستهجمعي انجام ميدادند. اما امروز چنين فضاهايي در دسترس بسياري از مردم نيست. ضمن اينكه با افزايش مشكلات شهرنشيني، ديگر شهروندان وقت كافي براي بازي كردن ندارند.
البته باز هم تاكيد ميكنم كه اين تغييرات اثرات مخرب بسياري داشته و براي جلوگيري از گستردگي اين اثرات منفي، بايد راهكارهايي را براي احياي بازيهاي بومي و محلي كه جايگاه ويژهاي در فرهنگ ما نيز دارد، انجام دهيم.
بهعنوان نمونه بايد چه اقداماتي در اين زمينه انجام دهيم؟
بخش مهمي از كار در حوزه آگاهي بخشي به جامعه است. مردم به ويژه والدين بايد از اثرات منفي بازيهاي جديد و كامپيوتري آگاه شوند. همچنين بايد تاثيرات بسيار مثبت بازيهاي بومي و محلي را به آنها يادآور شويم. تحقق اين مهم نيازمند داشتن برنامهاي جامع در حوزه فرهنگي و آموزشي است.
از سوي ديگر نهادهاي متولي امور ورزشي، تفريحي و فرهنگي بايد براي احياي بازيهاي بومي و محلي اقدام كنند. اين كار بيش از آنكه نياز به دستور و بودجه داشته باشد، نيازمند عزم جدي است.
آيا دستگاههاي متولي امر چنين عزمي دارند؟
ورزشهاي بومي و محلي ما متولي دارد. براي اين منظور فدراسيون ورزشهاي روستايي و بازيهاي بومي و محلي داريم. اما يك كار فرهنگي به اين وسعت از عهده يك سازمان و نهاد و فدراسيون برنميآيد. بايد ديگر نهادهاي مرتبط از اين فدراسيون حمايت كنند. مشكل ديگر ما اين است كه برنامه مدون و جدي و كارشناسي شده براي احياي بازيهاي بومي و محلي نداريم. احياي اين بازيها فقط با تبليغ كردن به نتيجه نميرسد بلكه بايد شرايط و زيرساختهاي لازم را هم فراهم كنيم. به هر حال اميدوارم نهادهاي متولي امر در حوزههاي مختلف با آگاهي كامل از شرايطي كه امروز داريم، فكري جدي براي احياي اين بازيها و فرهنگ بازيكردن و بازیهای دستهجمعی داشته باشند.