شماره ۲۷۷۵ | ۱۴۰۲ دوشنبه ۲۱ فروردين
صفحه را ببند
یادداشت‌های خداحافظی چهره‌های مشهور
آخرین واژه‌ها

این حقیقت دارد که تعدادی از چهره‌های سرشناس دنیای ادبیات، سینما، موسیقی  و حتی سیاست با مرگی از پیش تعیین شده و خودخواسته رخت از دنیای فانی بسته و راهی دیار ابد شده‌اند. از این تعداد برخی نیز در آخرین لحظات دستنوشته‌هایی از خود به جای گذاشته‌اند که از آنها با عنوان «یادداشت خداحافظی» یاد می‌شود. برای ما  شاید مشهورترین یادداشت از این نوع مربوط به صادق هدایت روشنفکر و نویسنده شهیر ایرانی باشد با این مضمون: «دیدار به قیامت. ما رفتیم و دل شما را شکستیم. همین». یادداشتی که به شکل پشت‌نوشته یکی از عکس‌های او پس از مرگ به آشنایان این نویسنده فقید تحویل داده شد بود. در ادامه این مطلب آخرین یادداشت برخی از چهره‌های سرشناس را مرور می‌کنیم.

سارا تیزدیل 1933-1884
«آنگاه که دیگر من از دنیا رفته‌ام، ماه زیبای آوریل موهای خیس از بارانش را پریشان می‌کند و تو دل‌شکسته بر روی پیکر بی‌جان من خم می‌شوی. من اهمیتی نمی‌دهم، چرا که می‌خواهم در آرامش به‌سر برم. بسان درختان سرسبز، هنگامی که قطرات باران شاخه‌های نازکشان را خم می‌کند. من ساکت‌تر و سنگ‌دل‌تر از اکنون تو خواهم بود.» این شاعر آمریکایی چندین جلد کتاب شعر شامل «هلن از تروی» و «رودخانه‌های در راه دریا» از خود به جای گذاشته ‌است. اشعار تیزدیل بسیار ظریف، احساسی و شخصی هستند. او زنی بسیار احساساتی و گوشه‌گیر بود. سرانجام در ۴۸ سالگی پس از نوشتن یادداشت خودکشی‌اش خطاب به عاشقی که ترکش کرده ‌بود، خود را غرق کرد.

کرت کوبین 1994-1967
«فرانسیس و کورتنی، من به خاطر شما می‌روم. کورتنی، ادامه بده. به خاطر فرانسیس. او بدون من خیلی خوشبخت‌تر می‌شود. دوستتان دارم. دوستتان دارم.» او خواننده اصلی گروه نیروانا به شمار می‌رفت که سرتاسر کودکی‌اش بیمار و مبتلا به برونشیت بود. جسد کرت را یک برق‌کار که برای نصب سیستم امنیتی به خانه او رفته ‌بود پیدا کرد. وقتی کسی در را به روی برق‌کار باز نکرد، او از پنجره به داخل خانه نگاهی انداخت. تا قبل از این که لکه‌های خون را کنار گوش جسد ببیند، فکر می‌کرد آنچه روی زمین افتاده‌ است یک عروسک چوبی است. وقتی پلیس در خانه را شکست، هنوز اسلحه در دست کرت به سمت چانه‌اش نشانه رفته ‌بود. یادداشت خودکشی او که با جوهر قرمز نوشته شده‌ بود کمی آن‌سوتر روی پیشخان آشپزخانه قرار داشت.

جان اریک هکسم 1984-1957
«شما این قمار را باور می‌کنید؟» هنرپیشه نقش فیناس باگ در سریال تلویزیونی «مسافران در مقابل مینو پلوس». آن چه از هکسم به جای مانده دقیقاً یک یادداشت خودکشی نیست. ولی از ادبیات ارزشمندی برخوردار است. مرگ هکسم بر اثر یک تصادف در هنگام بازی در سریال تلویزیونی مخفی‌کاری رخ داد. آنجا که هکسم می‌بایست با یک تفنگ مشقی به سر خود شلیک می‌کرد. ضربه ناشی از شلیک گلوله مشقی باعث شکسته‌شدن بخشی از جمجمه او و فرو رفتن استخوان‌های خرد شده به مغزش شد. او 6 روز بعد از این حادثه درگذشت.

ویرجینیا وولف 1941-1882
«احساس می‌کنم باز به یکی از حمله‌های دیوانگی‌ام نزدیک می‌شوم. دیگر نمی‌توانم به این وضعیت وحشتناک ادامه دهم. این بار بهبود نخواهم یافت. صداهایی در سرم می‌شنوم و نمی‌توانم روی نوشته‌هایم تمرکز کنم. تا به حال مبارزه کرده‌ام ولی دیگر نمی‌توانم.» نویسنده صاحب‌نام انگلیسی بود که سبک جدیدی را در رمان‌نویسی باب کرد. جمله معروفی منتسب به اوست به این مضون که «اگر قرار باشد یک زن داستان بنویسد باید پول داشته‌ باشد و اتاقی از آن خود.» وولف جیب‌های خود را از سنگ انباشت و خود را در رودخانه اوز، نزدیک خانه‌اش در ساسکس غرق کرد.

سرگئی یسنین 1925-1895
«خدانگهدار، دوست من، خدانگهدار. تو در قلب من خواهی بود، عزیز من. جدایی مقرر شده ‌است و ملاقاتی در آینده را نوید می‌دهد.» شاعر شهیر روس و همسر هنرمند معروف، ایزادورا دانکن خود را از لوله‌های آب گرم سقف اتاقش حلق‌آویز کرد. او روز قبل از آن، شعر خودکشی‌اش را با خون خودش نوشت.

جرج سندرز 1972-1906
«دنیای عزیز، دارم ترکت می‌کنم. چون حوصله‌ام سر رفته است. فکر می‌کنم به قدر کافی زندگی کرده‌ام. می‌خواهم تو را با همه نگرانی‌هایت ترک کنم. موفق باشی!» هنرپیشه فیلم‌هایی چون «تصویر دوریان گری»، «شبح و خانم مویر» و «همه چیز درباره ایو» با مصرف تعداد زیادی قرص خواب خودکشی کرد.

لوپه بلز 1944-1908
«شاید خدا من و تو را ببخشد، اما من ترجیح می‌دهم جان خود را بگیرم. از طرف لوپ» هنرپیشه شهیر مکزیکی که در زمان زندگی‌اش نزدیک به ۵۰ فیلم بازی کرد. بلز هیچ‌گاه نتوانست به ستاره‌ای که همیشه آرزوی آن را داشت تبدیل شود. او با خوردن تعداد زیادی قرص خواب‌آور خودکشی کرد و در دو یادداشتی که از خود به جای گذاشت، از عشقی نافرجام نوشت.

جیمز ویل   1957-1889
«آینده، تنها پیری است و بیماری و درد. من باید در آرامش باشم. این تنها راه است.» کارگردان فیلم‌هایی چون «فرانکنشتاین»، «عروس فرانکنشتاین» و «مرد نامرئی» اوایل دهه ۴۰ با از رونق افتادن فیلم‌های ترسناک، فیلم‌سازی را ترک گفت. او با پریدن در استخر خانه و کوبیدن شدن سرش به کف استخر خودکشی کرد.


تعداد بازدید :  136