| سیدمحمدحسن جوادی | عضو انجمن مددکاری |
طرحی که سازمان بهزیستی در رابطه با کاهش و پیشگیری از طلاق مطرح کرده، بیشتر روی مرحله پیشگیری ثانویه متمرکز است درحالیکه مهمترین کار برای پیشگیری از طلاق به آموزشهایاولیه مربوط میشود. متاسفانه امروزه خانوادهها ارتباط موثر را بلد نیستند. ارتباطهای کلامی و چشمی بهشدت در خانوادهها کم شده است. ارتباطی که از آن تحتعنوان
«face to face» یاد میشود، بهشدت بین خانوادههای ایرانی کم است. همه اینها هم باعث شده تا زوجهای جوان در ابتدای زندگی دچار مشکل شوند. کاری که بهزیستی میخواهد انجام دهد، این است که در مرحله حادتر و وقتی زن و شوهر به اختلاف برخوردند با ارایه مشاوره آنها را از طلاق بازدارد. اما اگر قبل از هرگونه برخوردی نحوه چگونگی ارتباط بین زن و شوهرها آموزش داده شود دیگر از این جهت مشکلی نخواهیم داشت و اتفاقا خیلی زودتر به نتیجه خواهیم رسید. به همین دلیل معتقدم، بهتر بود سازمان بهزیستی 20میلیارد را در مرحلهای هزینه میکرد که هنوز مشکلی برای زوجها ایجاد نشده و آنها در ابتدای تشکیل خانواده هستند. در جامعه امروز خیلی از زوجهای جوان پیش از آنکه طلاق بگیرند به طلاق عاطفی دچار میشوند و همه اینها بهخاطر عدم یادگیری مهارتهای پیش از ازدواج است. امروزه اگر دلایل طلاق را هم بررسی کنید، متوجه خواهید شد که مشکلات، دیگر تنها در مشکلات اقتصادی و اعتیاد و برخی مسائل اساسی خلاصه نمیشود، بلکه امروز طلاق را اختلافات کوچکی حادث میکنند که با آموزشهای پیش از ازدواج میتوان خیلی از آنها را حل کرد. رسانه و مجراهای آموزشی ما هم وظیفه خودشان را در این مورد بهدرستی انجام نمیدهند. در سریالهای تلویزیونی بیشتر از آنکه یک خانواده سالم به تصویر کشیده شود تا الگویی برای بقیه مردم باشد، خانوادههای آسیبدار به تصویر درمیآیند. به همین دلیل خانوادهها نمیدانند که الگوی تعاملی در خانوادههای بالنده چیست و چگونه است و چطور باید آن را در زندگی خود بهکار ببرند. متاسفانه در جامعه ما همیشه با مسائل ارتباطی، یک نگاه جنسی وجود داشته که باعث میشود اصل ماجرا به قهقرا برود. یک مثال ساده در این مورد شاید کمی مسأله را روشن کند. از نظر علم روانشناسی، انسان برای اینکه از نظر روانی در روز به آرامش برسد و ذهن خود را از خیلی مسائل خالی کند، نیاز دارد تا در طول روز حداقل 7 بار افراد مختلف را در آغوش بگیرد. این افراد میتوانند دوست، مادر، فرزند، همسر و هرکسی باشند که به ما نزدیک هستند. اما همین مسأله درآغوشگرفتن که میتواند در زندگی واقعا تاثیرات مهمی داشته باشد، متاسفانه همیشه در پرده باقی مانده و هیچوقت به خانوادهها آموزش داده نشده، در صورتیکه همین درآغوشگرفتن میتواند مهربانی، انس و الفت به همراه داشته باشد. خانوادهای که از هرنوع ارتباطی خودش را محروم میکند و یاد نمیگیرد که چگونه با عشق زندگی کند، کوچکترین مشکلات را بهبحران تبدیل و زندگی را سخت میکند. پس بد نیست بهزیستی بخشی از این هزینه را صرف آموزش ارتباط موثر کند تا ببیند آمار طلاق بهصورت واقعی تا چه اندازهای کم خواهد شد.