فائزه درخشانی فعال اجتماعی
در یادداشتهای قبلی درباره کمکهای مردم، استادان، قانونگذاران و بخش خصوصی به کارآفرینی با هم گفتوگو کردیم. اینبار میخواهیم سراغ دولت و کلا بخش غیرخصوصی در وجوه مختلف آن، برویم.
وقتی داشتم به این موضوع فکر میکردم، مسائل مختلفی در ذهنم ردیف شدند. اما جلوتر که رفتم، دیدم همه این مسائل را میتوانم در یک جمله کلیدی خلاصه کنم:
«به کارآفرینان اعتماد کنید».
تصور کنید برای انجام تمام امور در یک شهر فرضی، مجموعه نهادهای حاکمیتی پیشقدم میشوند. از ساختن پل و خیابان و پارک بگیر تا ارایه انواع خدمات و... یک کارآفرین در چنین فضایی چقدر فضای مانور و امکان رشد دارد؟ احتمالا فقط میتواند در عرصههای محدودی فعالیت کند و امکان رشد زیادی هم ندارد. چون رشد با افزایش حیطه و مقدار فعالیتها ممکن میشود و این در شهر فرضی ما ممکن نیست.
خوشبختانه شهر فرضی ما به شکل کامل محقق نشده است. اما بخش حاکمیتی اقتصاد ما با وجود فعالیتهای بسیار برای کوچککردنش، هنوز بسیار بزرگ و قدرتمند است.
در نتیجه کارآفرین اقتصادی یا اجتماعی ما برای رشدکردن و زندهماندن به اعتماد دولت و مجموعه حاکمیت نیاز دارد. نیاز دارد دولت روند اجرایی را برایش تسهیل کند. نیاز دارد دولت بگذارد کار کند و کار را از دستش نگیرد. نیاز دارد دولت بخشی از کارهایش را به او واگذار کند. چهچیزی بیشتر از حمایت و واگذاری کارها و پروژهها میتواند به رشد کارآفرینی و کارآفرینان کمک کند؟
اگر پروژهای مثل احداث یک پل، یا ساختن یک میدان در یک شهر قرار است انجام بگیرد، بهتر نیست که این کار به دست یک کارآفرین باشد؟ برای انجام کارها و پروژهها بهتر نیست بخش غیرخصوصی یک جاهایی اصلا خودش را کنار بکشد تا جا برای کارآفرینان بخش خصوصی بازشود؟
صدالبته که باید نظارت بر عملکرد و نتایج این بخش وجود داشته باشد. باید کار به نحو احسن و به شکل بهینه انجام شود. اما صرف حضور بخش غیرخصوصی در رقابت، خیلیوقتها بدون هیچ بحثی کار را برای بخش خصوصی تمام میکند. یک کارآفرین که بهتازگی کارش را شروع کرده، کجا میتواند از پس یک بخش بزرگ و قدیمی بربیاید؟
میدانم اعتماد یکطرفه هم فایده ندارد. اعتماد باید متقابل باشد. کارآفرینان در صورت برعهده گرفتن مسئولیت یک پروژه، نباید هزینههای غیرواقعی اعلام کنند یا نباید کاری سطح پایین و بیکیفیت عرضه کنند. مطمئنا اگر شفافیت و رقابت حکمفرما باشد، همینطور هم خواهد شد. استفاده از رانتهای رابطه یا رانتهای اطلاعاتی است که میتواند به این بخش از کار خدشه وارد کند و چاره تنها نظارت دقیق و به حداقل رساندن استفاده از این رانتهاست. اگر رانتی در کار نباشد و منکارآفرین کار را بهدرستی انجام ندهم، نهتنها شاید از انجام پروژه فعلیام کنار گذاشته شوم، بلکه سوءسابقهای پیدا میکنم که بهتدریج از جریان رقابت بهطورکلی خارج میشوم.
بخواهم بحث را خلاصه کنم، میگویم به کارآفرینان، به ما مردم معمولی اعتماد کنید و بگذارید کارها را در دستمان بگیریم و انجام بدهیم.