| زهره واحدی | مشاور انجمن خیریه فیروزنیا |
از دوران دبیرستان و آن هم توسط یکی از دبیرانم با امور خیر آشنا شدم. کسی که برای نخستینبار عاملی شد تا به رشته روانشناسی و مشاوره علاقهمند شده و رفتن به مراکز خیریه و کمک به دیگران به دغدغهام بدل شود. در آن زمان ایشان ما را به این مراکز میبردند و در نتیجه آموزشهایشان بود که افراد نیازمند- در هر وجهی- و کمک عاطفی به آنها برای من دارای اهمیت شد. بهدلیل تجربهای که در این زمینه دارم، باید بگویم که فاکتورهای مورد نیاز برای انجام کار خیر در فرد را باید از کودکی مورد توجه قرار داده و آن را تقویت کرد. از طرفی طرز فکرها باید تغییر کند و نباید انجام کار خیر را به پرداختهای مالی صرف تقلیل داد. چراکه این رویکرد، هم آن کار خیر را بیاجر میکند و هم سلیقه و خواست افراد را.
فاکتورهایی که فرد باید در مسیر قرار گرفتن در خیر عمومی در خود تقویت کند، شامل حس نوعدوستی، انساندوستی و انگیزه برای ارتباطهای انسانی است. وقتی انسان بداند که زندگی همیشه حاشیه امن ندارد و ممکن است خود نیز در زمانی نیازمند کمک دیگران باشد، سعی میکند تا فاکتورهای انساندوستی را در خود تقویت کند. از طرفی باید خصوصیت از خودگذشتگی نیز در افراد افزایش یابد و این از خودگذشتگی از کودکی و در تربیت خانوادگی و... نهادینه شده است. زمانیکه ما بتوانیم از وقت خود و خواستهای شخصیمان برای کمک به همنوعانمان بگذریم، درنتیجه بهنوعی فاکتورهای کمک به همنوع را در خود تقویت کردهایم. اما بخش دیگری نیز در این راستا دارای اهمیت است و آن هم بخش حاکمیتی است. در بسیاری از کشورهای دنیا برای جلبنظر افراد خیر و تقویت فعالیت آنها، مواردی را در قانون میگنجانند تا بسیار از منابع مادی و بهتبع آن معنوی بهسمت کار خیر کشیده شود. ازجمله این موارد میتوان به بخشودگی مالیاتی اشاره کرد. افرادی که کارهای خیر انجام میدهند در بسیاری از کشورهای دنیا شامل بخشودگی مالیاتی میشوند و همچنین بسیاری دیگر از امکانات اجتماعی نیز به آنها تعلق میگیرد. بهنظر میرسد این مورد باید در قوانین ما هم تعریف شود تا از این طریق بتوان بسیاری را به سمت کار خیر تشویق کرد. درنهایت نیز افراد باید به این باور دست یابند که انجام کار خیر عامل شادی روح آنها و انگیزه مضاعف برایشان میشود. دستیابی به چنین امری میتواند آنها را به سمت انجام کار خیر سوق دهد. البته نباید این مسأله را نادیده گرفت که نهادینهشدن چنین خصلتی، امری است که لازمه تمرین، ممارست و البته یادگیری است. امری که میتوان آن را از کودکی به فرزندان آموخت و فضای روحی آنان را به این سبب
تغییر داد