حبیب بیگی شاعر
معمول این است که متولیان امور در شهر، بر این موضوع پافشاری دارند که روز به روز، اوضاع و احوال شهر را به بهترین حال تغییر دهند و با انجام پروژههایی، آن را ساماندهی کنند. اما گاهی برنامههای موردنظر آنها، در شهر اجرا میشود و گاهی نیز در بروکراسیهای اداری گیر و اجرایش به تعویق میافتد یا هیچوقت اجرا نمیشود. سوال این است در این مسیر، معضل چیست و روند موجود تا چه حد قابلتغییر است؟ تصور این است، مشکلات موجود به امروز و دیروز ارتباط ندارد. بهویژه درباره مسائل شهری، محدود به پروژههای درحال ساخت نیست بلکه برای ساخت و احداث هر پروژه، باید از قبل، پیشبینیهای موردنظر را انجام داد. شهر تعریف مشخصی دارد. جایی است که مردم در آن بهسادگی زندگی کنند و آرامشخاطر داشته باشند. برای مثال، اگر به شهرهای تازه احداثشده مانند پردیس یا هشتگرد نگاهی بیندازید، کاملا واضح است که در شهری استاندارد قرار گرفتهاید؛ شهری که ترافیک ندارد و مردم آن نیز بهراحتی زندگی میکنند البته مقایسه این شهرها با تهران، مضحک به نظر میرسد زیرا تهران محصول سالها ساختوساز، و همنشینی بافتهای فرسوده و لوکس است که تناقض در آن بیداد میکند.
نباید فکر کرد تهران دیگر جای تغییر و ترمیم ندارد بلکه شهرهایی از تهران بزرگتر و با جمعیت بیشتر هستند که نظم و انضباطشان زبانزد خاص و عام است و زندگی و آرامش در آنها بهخوبی دیده میشود. اگر قرار باشد تهران را نیز به اینسو سوق دهیم، باید با تیزهوشی و دادن اختیارات کافی به افراد شایسته معضلاتش را سامان دهیم. یکی از متولیان این امر، راهنمایی و رانندگی کشور است. موازینی که این سازمان وضع کرده، توانسته است در سالهای اخیر، بهارتقای فرهنگ ترافیک و نظم و انضباط در رانندگی، بینجامد. سیستم تاکسیرانی نیز جزو موضوعاتی است که سامان دادن آن، به سامان شهری کمک میکند. متاسفانه در ایران تعریف درستی از عملکرد تاکسیرانی وجود ندارد.
تاکسی در کل دنیا بهگونهای است که در اختیار یک فرد است اما در کشور ما اینگونه نیست. بنابراین با کمی بازنگری در موضوعات مختلف، میتوان تغییراتی ایجاد کرد که ما هم با استانداردهای جهانی، خود را وفق دهیم. موتورسواران هم از معضلات شهری ما هستند که اتفاقات ناگواری رقم میزنند.
در همهجای دنیا ایمنی و احتیاط برای موتورسواران اصل است و قوانینی برای آنها وضع میشود که درحال عبور و مرور از ایمنی مطمئنی برخوردار باشند. اما در کشور ما از موتورها طوری استفاده میکنند که به هیچوجه از ایمنی مناسبی برخوردار نیستند. آخر ماجرا هم برای ما روشن است که چه اتفاقی میافتد. بنابراین مشکلات ما واضح و مبرهن است و میتوانیم آنها را با تدبیر و تفکر سامان دهیم.