شماره ۴۹۰ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۲ بهمن
صفحه را ببند
آمار بازماندگان از تحصيل
دروغ يا واقعيت؟

تحصیل و سوادآموزی به خودی خود تنها بخشی از مسأله‌ای است که بازماندگان از تحصیل از آن محروم می‌شوند. واقعیت این است که سواد در سطوح مختلف آن (از خواندن و نوشتن ابتدایی تا تحصیلات دانشگاهی) در زندگی روزمره افراد، شغل، آگاهی نسبت به شرایط، بزهکاری، زندگی خانوادگی، شیوه سبک زندگی و سرمایه فرهنگی و اجتماعی‌شان آن‌قدر موثر است که ریشه‌کنی بیسوادی گاهی مستقیما منجر به کاهش مرگ و میر، کاهش بیماری، کاهش بزهکاری و کاهش خشونت‌های خانوادگی و اجتماعی   می‌شود.
طبق داده‌هاى یونیسف، 60‌درصد از 110‌میلیون كودك 6 تا 11 ساله محروم از مدرسه در جهان دختر هستند. طبق آمار صندوق كودكان سازمان ملل (یونیسف) 65‌میلیون دختر در سراسر جهان از آموزش و تحصیل محرومند كه این موضوع خط فقر مفرط، مرگ در دوران كودكى، ایدز و همچنین خطر انتقال به نسل آینده را افزایش مى‌دهد؛ این در حالیست كه اگر یك دختر بدون آگاهى بزرگ شود و اطلاعاتى از مهارت‌هاى زندگى نداشته باشد، خطرات بیشترى او را نسبت به همتاهاى تحصیلكرده‌اش تهدید مى‌كند و این دختر، ناقل این خطرات به نسل‌هاى آینده نیز خواهد بود.
 براساس آماری که سهیلا جلودارزاده مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت در امور زنان و خانواده ارایه کرده است، ۳۵‌هزار دختر در ایران از تحصیل بازمانده‌اند. شايد علل بازماندن دختران از تحصيل عوامل متعددي باشد اما ديگر پذيرفته نيست كه بگوييم به دليل فقر فرهنگي خانواده‌ها دخترانشان را از تحصيل باز نگه مي‌دارند! هر چند شايد تحصيلي كه به اشتغال نينجامد ديگر مذموم شده باشد؛ براساس گزارش مرکز آمار ایران، میزان اشتغال میان زنان کمی بیش از ۱۳‌درصد است. براساس این آمار، نرخ بیکاری میان زنان5/2 برابر  مردان است.
گزارش ‌سال ۲۰۱۴ مجمع جهانی اقتصادی، ایران را از نظر شکاف جنسیتی و از زاویه مشارکت اقتصادی و فرصت‌های برابر برای زنان در رده ۱۳۹، از نظر امکانات آموزشی در رده ۱۰۴، از نظر سلامت در رده ۸۹ و از زاویه تصمیم‌های کلیدی اقتصادی در رده ۱۳۵ قرار داده است. هر چند مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت اما معتقد است که ایران «در ارتباط با اهداف هزاره سوم در دو بخش آموزش و سلامت» کاملا موفق بوده و توانسته به پیشرفت مطلوب در شاخص‌های حوزه بهداشت و آموزش زنان دست یابد، اما «در سال‌های گذشته همین دو حوزه نیز دستاورد‌های خود را از دست داده است. »او با انتقاد از سهمیه‌بندی رشته‌ها در دانشگاه‌ها هم گفته است: در سطح دانشگاه‌ها نیز با ایجاد سهمیه‌بندی سعی شد که از پیشرفت تحصیلی و علمی زنان جلوگیری شود که البته این طرح نتوانست موفق عمل کند.» مسأله مهم در رابطه با افراد بازمانده از تحصیل، بحث سهم جنسیتی آنان به تفکیک دختران یا پسران است که آمار‌های غیر رسمی‌ای تعداد کودکان دختر را بیش از پسران عنوان می‌کنند؛ مسأله‌ای که شاید بتوان علت اصلی آن را دسترسى بیشتر پسران به آموزش نسبت به دختران دانست. در این رابطه می‌توان دلایل اقتصادی را نیز اضافه کرد که به اذعان کارشناسان حساسیت خانواده‌هاى کم‌درآمد براى ادامه‏ تحصیل دختران بسیار کمتر از پسران است؛ چراکه این مسأله در نوع خود یک واقعیت اجتماعی است که معمولا خانواده‌هایی که از سطح تحصیلی و اقتصادی پایین‌تری برخوردارند، ورود به بازار کار را براى کودکان بر تحصیل و آموزش ترجیح می‌دهند و اگر در یک موقعیت انتخابی برای تحصیل دختر یا پسرشان قرار بگیرند، ترجیح می‌دهند پسر به مدرسه برود تا در آینده شغل بهتری داشته و کمک‌خرج‌شان باشد، اما آینده دخترانشان را در ازدواج زودهنگام و خانه‌داری می‌بینند.  علی باقرزاده؛ رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، اشتغال کودکان، خانواده‌های بدسرپرست و معلولیت را مهم‌ترین موانع تحصیل بازماندگان تحصیل در بازه سنی 10 تا 20‌سال دانسته و معتقد است که لازم است برای جذب این گروه، سنی مشوق‌هایی ایجاد شود که در این راستا مقرر شده هزینه مربوط به پوشش تحصیلی این گروه 30‌درصد افزایش یابد. از این 30 درصد، 20‌درصد به دانش‌آموز پرداخت می‌شود و در مواردی نظیر معلولیت که مراجعه آموزیار به منزل ضروری است، 10‌درصد نیز به آموزیار تعلق خواهد گرفت. رئیس سازمان نهضت سوادآموزی نبود سیاست‌های الزام‌آور برای تحصیل را یکی از چالش‌های اصلی برای افزایش پوشش تحصیلی بیسوادان، می‌داند و معتقد است مشکل اصلی بی‌رغبتی بیسوادان برای با سوادشدن است.  براساس آخرین سرشماری در کشور که در ‌سال 90 انجام شده است جمعیت 5 تا 9 ساله‌های ایران حدود 5‌میلیون و 650‌هزار نفر، 10 تا 14 ساله‌ها 5‌میلیون و 670‌هزار نفر و 15 تا 19 ساله‌ها 6‌میلیون و 600‌هزار نفر است که ثابت می‌کند در مجموع حدود 18‌میلیون نفر در کشورمان بین 5 تا 19‌سال قرار دارند. اکنون با توجه به آهنگ تغییرات جمعیتی در گروه‌های سنی مختلف می‌توان از نظر آماری حدس زد احتمالا جمعیت 5 تا 6 ساله‌ها و جمعیت 18 تا 19 ساله‌ها، در مجموع باید حدود یک‌میلیون و 450‌هزار نفر باشد و بنابراین جمعیت 6 تا 18 ساله‌های کشور باید بیش از 16‌میلیون و 500‌هزار نفر باشد. حالا حتی اگر فرض کنیم که این جمعیت از ‌سال 90 تاکنون تغییری نکرده است - که البته صد در صد بیشتر شده- باز هم با کسر تعداد دانش‌آموزان کشور (12‌میلیون و 242‌هزار نفر)، بازمانده‌های از تحصیل باید دست‌کم حدود 4‌میلیون نفر باشند. اگر بخواهیم دقیق‌تر باشیم باید بپذیریم که جمعیت 6 تا 18 ساله‌ها در طول 2‌سال گذشته بیشتر شده و بنابراین تعداد جا مانده‌های از تحصیل هم به همان نسبت زیادتر شده است و معقولانه نیست اگر بگوییم بیشتر دختران و پسران محروم از تحصیل دارای معلولیت ذهنی هستند.


تعداد بازدید :  139