شهروند| دبیر شورای نگهبان قانون اساسی روز گذشته و در خطبههای نمازجمعه تهران بار دیگر به موضوع ردصلاحیتها توسط این شورا اشاره کرد، از نظر آیتالله جنتی فردی که در یکی از انتخابات مجلس توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده نمیتوانسته و نباید در سمت معاونت یکی از وزارتخانهها به کار مشغول شود. دبیر شورای نگهبان پرسیده است: «چگونه ممکن است یک نفر که خود فاسد است به اصلاح امور بپردازد. فردی که در یک پست، در یک معاونت و یا مدیرکلی فاسد است اگر خیلی توقع داشته باشیم آن است که این فرد خود فساد نکند اما نمیتوانیم از آن فرد انتظار داشته باشیم که به اصلاح امور بپردازد.» کامبیز نوروزی حقوقدان اما معتقد است صلاحیت امری نسبی است و نمیتوان آن را مطلق قلمداد کرد ضمن اینکه صلاحیت افراد در مقاطع زمانی مختلف نسبت به مناصب مختلف میتواند سلب یا احراز شود.
آیتالله جنتی امام جمعه موقت تهران در نمازجمعه این هفته تهران از فردی سخن گفته که در جریان انتخابات مجلس ششم ردصلاحیت شده اما اکنون در یکی از وزارتخانهها سمت معاونت دارد. به نظر شما به لحاظ حقوقی میتوان رد صلاحیت در انتخابات مجلس را به انتصاب در یک وزارتخانه مربوط دانست؟
من البته متوجه پایههای حقوقی فرمایشات آیتالله جنتی نمیشوم و نمیدانم این سخنان تا چه اندازه از پایه حقوقی برخوردار است. گذشته از آنکه خود موضوع معیارهایی که برای نظارت استصوابی در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی اعمال میشود، تا چه اندازه به لحاظ حقوقی قابل طرح است اما در هر حال صلاحیت شخصی ممکن است برای یک کار به خصوصی احراز نشود اما این موضوع به آن معنا نیست که فرد برای هر کاری فاقد صلاحیت است. صلاحیت یک امر موردی و نسبی است. فرد در موقعیت معین به نسبت کاری معین ممکن است صلاحیت نداشته باشد اما در موقعیت دیگری برای کار دیگری فرد صلاحیت داری تشخیص داده شود. در یک مثال ساده میتوان گفت فردی که صلاحیت خلبانی ندارد دارای صلاحیت برای هدایت یک کشتی است علاوه بر این از نظر حقوقی آنچه باید احراز شود عدم صلاحیت است که آن هم به تناسب موقعیت بهوجود میآید. ممکن است فردی برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی دارای صلاحیت تشخیص داده نشود اما این بدان معنی نیست که نمیتوان سمتهای دیگری را به او سپرد به بیانی دیگر عدم احراز صلاحیت نه یک امر مطلق که یک امر نسبی است.
آیا میتوان گفت ردصلاحیت توسط شورای نگهبان، صلاحیت اخلاقی فرد برای حضور در مناصب حاکمیتی را از وی سلب میکند؟
مطلقاً چنین برداشتی غلط است، نه مجوز شرعی برای این کار وجود دارد و نه قوانین و اصول حقوقی چنین برداشتی را تأیید میکند. درواقع هیچکسی را نمیتوان بهطور مطلق فاقد صلاحیت معرفی کرد. کسی که برای کار معینی صلاحیتش تأیید نشده را نمیتوان گفت برای دیگر امور هم صلاحیتش را از دست داده است.
مواردی را در میان نمایندگان مجلس سراغ داریم که برای یک دوره ردصلاحیت و برای دورههای بعدی تأیید صلاحیت میشوند. چنین مواردی را چگونه میتوان تفسیر کرد؟
فارغ از مسائل سیاسی که گاهی اوقات بر مسائل حقوقی سایه میافکند به لحاظ حقوقی معتقدم عدم صلاحیت امر مستحدث است، یعنی ممکن است شخصی امروز صلاحیت کاری را داشته باشد اما چهارسال دیگر این صلاحیت را از دست بدهد یا امروز صلاحیت نداشته باشد و تا چند سال دیگر این صلاحیت را بهدست بیاورد. برای مثال میتوان به وضع جراحی اشاره کرد که از قضا در کار خود بسیار حاذق و صاحبنام است، همین جراح وقتی مبتلا به پارکینسون میشود دیگر صلاحیت جراحی را از دست داده است. فرد دیگری زمانی صلاحیت قضاوت داشته اما طبق قوانین به دلایلی از قضاوت خلع شده و صلاحیت قضاوت را از دست داده است به همین دلیل بازهم تأکید میکنم عدم صلاحیت یک امر نسبی است و در هیچ شرایطی نمیتواند بهعنوان امر مطلق تلقی بشود.
به نظر شما برخی قضاوتهای سیاسی میتواند دستمایه قضاوتهای حقوقی قرار بگیرد؟
در ایران امر سیاسی گاهی اوقات آنقدر توسعه پیدا میکند که حتی اصول و مبانی بسیار مهم حقوق را هم تحتتأثیر قرار میدهد. بهخصوص زمانی که مسائل مربوط به حقوق اساسی و حقوق ملت در میان است این سیطره عظیم سیاست و جامعه ما را با مشکلاتی مواجه میکند.