| علی. م | جانباز اعصاب و روان|
من جانباز موج انفجار و اعصاب و روان هستم. گوشهایم بهطور 60درصد و اعصاب هم که اصلا ندارم. همیشه از درد و کوفتگی تمام بدنم رنج میبرم و به شدت از لحاظ ذهنی مشکل دارم. فرزند من دانشجو است. او نیز همراه مشکلات اعصاب و روان من که تصور آن برای افراد عادی خیلی سخت است، از لحاظ روحی و روانی مشکلاتی پیدا کرده که در تحصیل او اثر گذاشته است. اما طبق قانون برای او هیچ خدماتی ارایه نمیشود؛ در بحث تخفیف شهریه و مسائل مالی که هیچ، حتی از طریق مشاورههای درسی و آموزشی هم کمکی برای رفع مشکلات آنها نمیشود.
چند سال پیش برای کامل کردن پروندهام به یکی از ادارهها رفتم؛ فرد مسئول از من پرسید: «تو معتادی؟ چی مصرف میکنی؟» من هم با او درگیر شدم. او هم تهدید کرد که بازداشتم میکنند. من هم صبر کردم تا باهم برویم و معتاد بودنم را ثابت کند. به او گفتم: «بیا یک شب قرصهای من را بخور، ببین چه کاره میشوی؟» تا چند شب خواب نداشتم.
جانباز اعصاب و روان مشکلات بسیار زیادی برای حضور در اجتماع و حفظ اشتغالش دارد که توضیح آنها مثنوی هفتاد من کاغذ است. فکر کنید چنین جانبازی به علت موجگرفتگی دچار آسیب ضعف اعصاب گوشها، ستونفقرات و نخاع شده و به خاطر مصرف قرصهای آرامبخش قوی به انواع بیماریهای داخلی دچار شده. هیچکدام از آسیبهای یاد شده در ظاهر جانباز اعصاب و روان دیده نمیشود و جانباز با ظاهری معمولی، سالم به نظر میرسد؛ اما هر یک از آسیبهای گفته شده بهطور جداگانه مشکلات بسیار بدتر و شدیدتری از قطع عضو دارد؛ اما هیچکدام از مسئولان ظاهربین توجهی به اینگونه مسائل ندارند. مصرف داروهای اعصاب و روان قسمت عمدهای از دندانهایم را از بین برده است. پس از ترمیم هم تمام دندانهایم را از دست دادم. وقتی به بنیاد مراجعه کردم بنیاد گفت چون فک شما سالم است هزینهای به شما تعلق نمیگیرد. جانباز با مشکلات اعصاب و روان و مشکلات نخاعی ناشی از آسیبهای ستون فقرات، صدای سوت ممتد گوشها به علاوه حساسیت به صداهای گوناگون و مصرف آرامبخشها مجبور است در اجتماع مانند افراد سلامت 3 شیفت کار کند و ظاهرش را حفظ کند. تمام جانبازان اعصاب و روان دل شکسته و ناامید هستند.