چارلز دیکنز در یکی از سرنوشتسازترین مراحل تاریخ بریتانیا متولد شد و در طول زندگی، شاهد و گزارشگر تحولاتی عمیق در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این کشور بود. او پیش از آنکه نویسندهای نامآور باشد، شهروندی مسئولیتپذیر است. مسئولیتپذیری برای خودش نشانهای دارد. این نشانه برای نویسندگان بسیار ظریف است و درک و شناختش نیاز به نگاهی عمیق دارد. بسیار کسان گمان میکنند با نوشتن یک یا دو یا دهها انشا یا مقاله میتوانند در صف نویسندگان جا خوش کنند اما به قول معروف این کار نیاز بههزار نکته باریکتر از مو دارد. باید چیزی وجود داشته باشد؛ دردی، نگاه به آیندهای، نگرانی ریشهداری، تا فکر انسان از جایی که هست تا جایی که قرار است باشد، حرکت کند و راه را بپیماید. دیکنز یک انسان مسئولیتپذیر بود. میشود با مرور خاطرات و کارهایی که برعهده داشته است، این مسئولیتپذیری را شناخت.
آنهایی که هممحلهای و همشهری دیکنز بودهاند، برخی در خاطراتی که برای فرزندان خود تعریف کردهاند، بر این نکته تأکید دارند که او هیچگاه خود را بر دیگری مقدم نمیدانست، در صحبت کردن با دیگران سعی میکرد ابتدا به دیگران اجازه صحبت بدهد، تلاش میکرد تا گره از کار فروبسته دیگران باز کند و خلاصه، با مهربانی و همدلی با دیگر انسانها، مرتبه شهروندیاش را خوش نشان دهد.
دیکنز، انسانهای زحمتکش را میستود و به آنان احترام بسیاری میگذاشت. در کارهای معمولی خود هیچگاه از کودکان کار نمیکشید. به سالخوردگان تکریم میکرد و دست افتادگان و فقرا را میگرفت. در آن روزگار که دیکنز در لندن میزیست، کودکان به خاطر ارزش پایین کارهایشان، به کارهای سخت و طاقتفرسا گمارده میشدند. بهطوری که بسیاری از کودکان و نوجوانان برای بهدست آوردن نان شب، تن به کارهای سنگینتر از توان خود میدادند. دیکنز اینها را میدید. همو بود که توانست رنجهای جانفرسا را در خطوط عمیق چهره کودکانکار ترجمه و تفسیر کند. او با جاودانه ساختن حرمت کودک و بیان ضرورت احترام به مقام انسانها، توانست قهرمانی جاودانه به نام اولیور تویست را بیافریند. پس از انتشار این کتاب بود که قانون کودکانکار در مجلس انگلستان به تصویب رسید. شاید او خود هیچگاه گمان نمیکرد که یک نویسنده میتواند فراتر از قدرت و مقام سیاسیون زمان خود، قانونی انسانی و مدافع معصومیت کودکان را در جویبار اخلاق جامعه خود جاری سازد تا مردم به کودکان به دیده احترام نگاه کنند، تا کودکان را زیر بار سنگین کارهای طاقتفرسا خمیده نسازند، تا زنان، در رنج دوری از فرزندان خود، روزگار را به بطالت و رنجهای بیهوده همراه نسازند. نقل است که در برابر پادشاه وقت انگلستان گفت: یک نویسنده خوب از اندیشههای خوب خود دفاع میکند و یک نویسنده بهتر، از قدر و منزلت به فراموشی سپرده شده دیگران.
دیکنز را میتوان نویسندهای نامید که قلمش را در خدمت حمایت از رنجکشیدگان و استیفای حقوق پایمالشده ضعیفان جامعه بهکار میگرفت.