شماره ۴۸۸ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۹ بهمن
صفحه را ببند
«مورینیو»هم در این ساختار اجتماعی زمین می‌خورد

محمد   پنجعلی  کاپیتان اسبق تیم‌ملی فوتبال

چند روز اخیر هر جا که هستیم، صحبت از فوتبال و تیم‌ملی است و درباره وضع ورزش و حال آن، صحبت فراوان است. فضای کنونی، طوری بر ذهن و باورم تأثیر گذاشته که تا کنون، برایم روشن نشده بود که برد یا باخت تیم ملی، چه تاثیری بر روح و روان یک جامعه می‌گذارد. وقتی در مجامع عمومی یا خیابان (که بخش مهمی از جامعه است) حاضر می‌شوم، اتفاق نظری را در مردم می‌بینم که برایم جالب است. یادم هست، روز بعد از بازی با چند تن از هموطنانمان درحال گفت‌وگو بودم که اکثرا از نتیجه بازی ناراحت بودند.
بسیاری از آنها کار و امور مهم روزمره را تعطیل کرده بودند و به غم دلشان، سر سپرده بودند. اکنون قصد ندارم مسابقات فوتبال یا عملکرد «کی‌روش» را تجزیه و تحلیل کنم، اما قصد دارم درباره عملکرد اشتباه در ورزش کشور و تأثیر اجتماعی آن بر مردم صحبت کنم، هر چند بازار این حرف و حدیث‌ها، بسیار داغ است و تمام همکاران من نظراتشان را خرج مطبوعات و رسانه‌های گروهی کرده‌اند. موضوع تأثیرپذیری در جامعه ما بحثی بسیار جدی است. ما در کشوری با مردمانی احساساتی زندگی می‌کنیم که یک مفسر ورزشی، می‌تواند با صحبت‌هایش ذهنیت یک جامعه را تغییر دهد. این مسأله برگرفته از بافت فرهنگی است که در جامعه ما وجود دارد اما سوالی که برای ما، شکل گرفته، نظر مردم درباره وجوه مختلف این موضوع است. از روز حذف تیم‌ملی به بعد، مطبوعات و رسانه‌های گروهی، دایم مطالبی را منتشر می‌کنند که در آن رضایت مردم از کی‌روش منعکس شده و می‌شود.
من درباره این نظر، سخنی نمی‌گویم زیرا کی‌روش یک مربی تمام حرفه‌ای است و درباره دانش او هیچ تردیدی نیست. قصد من از باز کردن این مسائل، این نیست که عملکرد کی‌روش را ارزیابی کرده باشم. بلکه قصد صحبت درباره مسائلی دارم که مربوط به نظر مردم است. به هر روی مطبوعات و رسانه‌ها موضوعاتی را به نقل از مردم منتشر می‌کنند اما سوال این است آیا نظر واقعی مردم ابراز می‌شود یا این‌که برخی نشریات با قالبی هدفمند و بر حسب ارتباطاتی که دارند، چنین نظراتی را منتشر می‌کنند؟ این تردید وجود دارد که آنچه در فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود، نظرسازی است یا نه، واقعا نظر مردم است.
این موضوع روشن است، هر جا و در هر حوزه‌ای که نظر واقعی مردم ابراز شود، امور به خودی خود و به نحو احسنت، پیش می‌رود اما سوال این است که در ساختار فوتبال ما، تا چه حد با میل مردم و با نظرات آنها کار می‌شود و اداره امور به دلخواه آنها است. به نظر من، جواب این سوالات، روشن است و هر فرد بهتر از من آن را می‌داند. مسأله بسیار ناراحت کننده، این است که برخی افراد «خاص»، در مواجهه با موضوعات مهم ورزشی و رخدادهایی که تأثیر عمیقی، بر مردم دارد، دنبال سوءاستفاده از آن هستند.
این بحث‌ها تبدیل به ابزاری در دست عده‌ای شده که با آن، بر احساسات مردم موج سواری کنند و عقیده خود و گروه خود را به کرسی بنشانند، که از قبال آن نیز منافع عظیمی کسب می‌کنند. جامعه ما یکی از جوامع متحد اما غیرمتحد است. حتما این سوال به وجود می‌آید که معنی این حرف چیست؟ کشور ما با توجه به تاریخ کهن و فرهنگ غنی‌ای که دارد، در مناسبات مهم، همواره تصویری از مردمش دیده است که برای تمام کشورهای دنیا زبانزد خاص و عام بوده اما همین مردم در فعالیت‌های روزمره و عادی که با آن مواجهند، بسیار بی‌توجه و غریب با یکدیگر رفتار می‌کنند.
همیشه این سوال برای من پیش آمده است که چگونه می‌شود یک جامعه، تا این حد متفاوت ظاهر شود. اما نکته‌ای که قابل اتکا است همین حضور مردم در شرایط حساس است. وقتی مردم ما با یک باخت تا این حد ناراحت می‌شوند و کار و زندگی خود را تا ساعاتی درحال تعلیق قرار می‌دهند، خبر از اتحاد اجتماعی مردم می‌دهد که این امر بسیار ارزشمند است. این موضوع، زمانی می‌تواند مطلوب باشد که این اتحاد اجتماعی، فقط در رویدادهای خاص نباشد بلکه از صبح که بیدار می‌شویم در مواجهه با هر کسی در هر طبقه‌ای، باید این رفتار را اولویت قرار دهیم. یعنی همه افراد را برای خود مهم تلقی کنیم و به هم اهمیت بدهیم. برای ساخت یک ساختمان نیاز به ابزار و مصالح مختلف است.
یک ساختمان زمانی ساخته شود که همه عوامل و مصالح، به خوبی استفاده شوند و هر کدام جای خود باشند. موضوع حایز اهمیت، این است که اگر شما برای ساخت یک ساختمان، بهترین آرشیتکت و سازنده را بیاورید اما یکی از کوچکترین مصالح، مطلوب نباشد آن ساختمان به نحوی که قرار است ساخته شود، ساخته نمی‌شود. منظور من هم همین است؛ اگر برای تیم‌ملی ما «مورینیو» را هم بیاورید با این ساختار به هیچ جا نمی‌رسد. پس گله‌ای که این روزها به کی‌روش وارد می‌کنند، کاملا بی‌اساس است. مشکل ما مربی نیست! من مربی‌ای بزرگتر از کی‌روش نمی‌شناسم که برای تیم‌ملی مدنظر قرار دهیم. مشکل ما ریشه‌ای‌تر از این حرف‌هاست. موضوع ما مردمی هستند که همواره چشم‌انتظار رویدادهایی هستند که برایشان حایزاهمیت است، اما جواب این لطف مردم را چگونه داده‌ایم؟
تا جایی می‌توان، از استعداد و هوش بازیکنان استفاده کرد اما از جایی به بعد، موضوع به ساختار و افرادی که با این ساختار سازگاری دارند، برمی‌گردد. ما این افراد را نداریم. منظور من، شخص خاصی نیست بلکه ناراحتی این روزهای من، و منظور نظرم، احساسات مردم و مدیریت اشتباهی است که مرسوم شده است. کجای دنیا شاهد فوتبال حرفه‌ای هستید که مدیریت آن توسط دولت و اجزای آن تعیین شده باشد.
 فوتبال پیشرفته دنیا، خبر از خصوصی‌سازی و اقتصاد خصوصی می‌دهد. فوتبال و ورزش ما، تا جایی که دست دولت باشد، همین است و مردم ما هم با این وضع، همین حال و احوال را خواهند داشت. پس در این میان نباید به دنبال گناهکار بگردیم. گناهکاری این میان وجود ندارد. نقصان واضح است و باید به آن رسیدگی شود و باز هم تأکید می‌کنم اگر اصول تغییر نکند، همین ‌آش است و همین کاسه.


تعداد بازدید :  193