| فرزانه رسانه| کارشناسارشد روانشناسی |
همه ما تاکنون تصمیماتی گرفتهایم که موجبات موفقیت یا شکستمان را در زندگی فراهم آورده است. تصمیمگیری در هر شرایطی الزامی است. چنانکه اغلب اتفاق میافتد که مابین دو یا چند موقعیت قرار میگیریم و باید از بین آنها یکی را برگزینیم. در چنین شرایطی مهارت تصمیمگیری به کمک ما میآید. به قولی، زندگی جنگی دایمی است و ما مدام با چالشهایی مواجهیم که مجبور به تصمیمگیری هستیم.
تصمیمگیری برای هر سنی و در هر موقعیتی پیش میآید؛ از کودکان تا حکمرانان کشورها باید با این مهارت آشنایی داشته باشند. کمبود این مهارت زمانی احساس میشود که تصمیمی اشتباه گرفته شود و مثلا یک بیماری در کل کشور پخش شود. یا وقتی جراحی به علت کمبود اطلاعات، تصمیم نادرستی بگیرد که به مرگ بیمار منجر شود، همینطور سرمایهگذاری که به علت بررسی نکردن عواقب احتمالی، تصمیم نامناسبی بگیرد که به از دست رفتن سرمایه چندین سالهاش بینجامد و زندگی شغلی و خانوادگیاش را تحتتأثیر قرار دهد. یا پدر و مادری که به علت برآورد کردن اشتباه هزینههای بعدی برای فرزندآوری در تأمین نیازهای فرزندشان با مشکل مواجه میشوند. دانشآموزی که رشته تحصیلی خود را اشتباه انتخاب میکند. دختر یا پسر جوانی که در امر ازدواج، انتخاب اشتباهی انجام میدهند، قاضی که به اشتباه یک قاتل خطرناک را تبرئه میکند، معماری که به علت محاسبه اشتباه در ستونگذاری ساختمان موجب فرو ریختن آن و خسارت و مرگ ساکنان یک ساختمان مسکونی میشود و ... همه و همه خطاهایی هستند که از تصمیمگیری اشتباه و عوامل وابسته به آن ناشی میشوند.
از آنجا که خانواده بذر همه مسائل را در فرد میکارد، برای یک تصمیمگیری خوب و مناسب، داشتن چند ابزار مورد نیاز است که خانواده وظیفه تأمین این ابزارها را از کودکی در فرد دارد تا در بزرگسالی بتواند از آنها استفاده کند.
متأسفانه بیشتر ما انسانها تا زمانی که به مهارتی، نیاز جدی پیدا نکنیم به دنبال یاد گرفتن آن نخواهیم رفت. اگر فرزندانمان را از کودکی با این مهارت آشنا نسازیم، وقتی به سن ازدواج میرسند و میخواهند شریک زندگی برای خود انتخاب کنند، نمیتوانند تصمیم مناسبی بگیرند و انتخاب درستی انجام دهند. البته کسب مهارت خودآگاهی که مادر همه مهارتهای دیگر است، در این مهارت نیز ضروری است.
داشتن آگاهی، اولین و مهمترین امر در تصمیمگیری است. جهت بررسی عواقب هر تصمیمی نیازمند اطلاعات در آن زمینه هستیم که اگر این اطلاعات درست و تا حد ممکن کامل باشند، بهتصمیمگیری مناسب میانجامد.
داشتن اعتماد بهنفس یکی دیگر از ارکان و مولفههای اساسی در تصمیمگیری درست است. در صورتیکه از اعتماد بهنفس بالایی برخوردار باشیم که زیربنای آن در خانواده ریخته شده باشد، میتوانیم تصمیمهای صحیح اتخاذ کنیم و چنانچه با پیامدهای غیرقابل پیشبینی هم مواجه شدیم، بتوانیم مسئولیت آنها را برعهده بگیریم. اگر فرزندانمان را با اعتماد به نفس پرورش دهیم فرزندانی با توانایی تصمیمگیری خواهیم داشت که با کوچکترین تعارضی در زندگی احساس شکست و ناکامی را تجربه نخواهند کرد. البته منظور از اعتماد به نفس در اینجا از نوع واقعی آن است. برخی افراد بهدلایل مختلف و البته خطاهای شناختی که دارند به اشتباه فکر میکنند که بدون جمعآوری منابع اطلاعاتی کافی و بررسی پیامدهای احتمالی میتوانند تصمیمگیری کنند و البته تصمیم آنها هم درست خواهد بود. در اینجا میتوان گفت اعتماد به نفس کاذب یکی از آفتهای تصمیمگیری درست است.
لازمه تصمیمگیری، مسئولیتپذیری است. چون هر تصمیمی عواقبی به همراه دارد که این عواقب ممکن است مثبت و در شرایطی هم منفی باشند، فردی که تصمیمی میگیرد باید مسئولیت پیامدهای احتمالی تصمیمش را بپذیرد. بنابراین مسئولیتپذیر بار آوردن کودکانمان امر دیگری است که باید موردتوجه قرار گیرد. با دادن مسئولیتهای کوچک به کودکان میتوانیم مسئولیتپذیری را در آنها تقویت کنیم.
دو نکتهای که در امر تصمیمگیری باید به آنها توجه ویژه داشته باشیم، تأخیر و تعجیل است. تأخیر در تصمیمگیری، فرصتهای طلایی را از فرد میگیرد و آسیبی برای تصمیمگیری محسوب میشود. در مقابل آن نیز تعجیل در گرفتن تصمیم، اجازه بررسی درست و منطقی پیامدها را از ما خواهد گرفت و این نیز برای تصمیمگیری زیانبار است. بنابراین یکی دیگر از مهارتهایی که در تصمیمگیری نقش موثری دارد، مهارت مهار هیجانها است. برای تصمیم منطقی گرفتن باید بتوانیم هیجانهایمان را مدیریت کرده تا از تأخیر و تعجیل جلوگیری کنیم.
بیشحمایتگریکردن از فرزندان به آنها اجازه رشدکردن، مسئولیتپذیری و درنهایت تصمیمگیری به روش معقول و منطقی را نمیدهد. وقتی به کودکانمان اجازه نمیدهیم که برای امور سادهای مثل انتخاب رنگ لباس یا اسباببازی، تصمیمگیری کنند، فرصت تصمیمگیری را در سنین بالا از آنها میگیریم. بنابراین اجازه انتخاب و حتی گاهی فرصت اشتباهکردن را از کودکانمان نگیریم. اگر آنها در کودکی اشتباههای کوچک نکنند و با پیامدهای اشتباهشان مواجه نشوند در بزرگسالی اشتباههای بزرگ و گاه غیرقابل جبرانی انجام خواهند داد.
بنابر مواردی که ذکر شد، این خانواده است که فرد را برای برعهدهگرفتن نقشها و گرفتن تصمیمات بزرگ در جامعه آماده میسازد. پس خانواده و سلامت اعضای آن نقش مهمی در سلامت اجتماعی ایفا میکند.