شماره ۴۸۷ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۸ بهمن
صفحه را ببند
حمایت از بزه‌دیدگان اجتماعی؛ ضرورتی فراموش‌شده

اسما   روانخواه پژوهشگر اجتماعی

 خشونت‌های خانگی و اجتماعی و روند
رو به افزایش آن اتفاقی است که بر کسی پوشیده نیست. گاهی در خبر‌ها به اتفاق ناخوشایندی برمی‌خوریم که تا مدت‌ها ذهنمان را درگیر می‌کند. مثلا قتل یک زن توسط همسرش در مقابل چشمان فرزند خردسالشان. نمی‌خواهیم ریشه‌های اجتماعی یا روانی و فردی این پدیده را بررسی کنیم. مشکلات اقتصادی و اجتماعی یا اعتیاد به‌شیشه یا درگیری‌های خانوادگی یا... همه اینها می‌تواند از عوامل وقوع این حادثه باشد.
آنچه مهم است، تغییر مسیر تفکر و زندگی آن کودکی است که در یک لحظه شاهد اعمال شدیدترین نوع خشونت از سوی پدر نسبت به مادر است و این‌که این کودک در ذهنش چه می‌گذرد و چه‌چیزی را با خودش تا بزرگسالی حمل می‌کند و  آیا  مشاهده خشونت اینچنینی را در آینده‌ای نزدیک یا دور نسبت به فرد دیگری بازنمایی خواهد کرد یا خير؟ یا برای لحظاتی خودمان را بگذاریم به‌جای دختری که مورد تجاوز فردی یا گروهی قرار گرفته است، آیا در ذهن این دختر همه‌چیز به روال عادی برمی‌گردد یا ترس و وحشت و بی‌اعتمادی قرار است تمام عمر همراهش شود؟ یا در نوع دیگری، کسانی که قربانی خشونتی مانند اسیدپاشی می‌شوند، چگونه می‌توانند به زندگی فردی و اجتماعی بازگردند؟ وقتی چهره‌ای که همیشه با آن زندگی می‌کردی را به یکباره از دست می‌دهی، مدت‌ها زمان می‌برد تا چهره تخریب‌شده جدید را قبول کنی و این ابتدای راه است زیرا که در مرحله دوم باید اجتماع هم تو را بپذیرد که معمولا این اتفاق نمی‌افتد و فرد دچار انزوا و طرد می‌شود.
بنابراین زمانی که یک بزه اتفاق می‌افتد، می‌تواند افرادی را با خود درگیر کند که حیات اجتماعی‌شان تا آخر عمر تحت‌تأثیر آن بزه قرار بگیرد. آسیب‌های اجتماعی می‌توانند روند زندگی سالم را برای برخی افراد متوقف کنند. اما جامعه و مسئولان در قبال این افراد چه مسئولیتی برعهده دارند؟ حمایت از قربانیان بزهکاری باید به‌عنوان بخشی از ارزش‌های یک جامعه مورد توجه جدی از سوی مسئولان قرار گیرد، به نحوی که با تصویب قوانین کارآمد در این زمینه بتوان از حقوق بزه‌دیدگان دفاع کرد.
براساس اعلامیه سازمان ملل متحد، باید نظرات و خواسته‌های بزه‌دیدگان در مراحل مناسب دادرسی یعنی در مراحلی که منافع شخصی آنها در میان است، به‌درستی بیان شود و مورد توجه قرار گیرد. توجه به حقوق مادی و معنوی افراد زیان‌دیده و نیز ضرورت حمایت از آنان که در برخی موارد به دلیل زیان‌های وارده از ادامه زندگی طبیعی و سالم محروم می‌‌شوند، متخصصان را به فکر تدوین قوانینی درجهت حمایت از بزه‌دیدگان واداشت، به نحوی که قربانیان جرایم بتوانند زندگی طبیعی خود را تا حدود زیادی از سرگرفته و مورد حمایت قانون‌گذار قرار گیرند. لزوم حمایت از آسیب‌دیدگان بزهکاری‌ها باعث شد، لایحه حمایت از بزه‌دیدگان در‌سال 88 تدوین شود. این لایحه تا ‌سال ۱۳۹۲ هم در دستورکار دولت قرار داشت اما در دولت جدید این لایحه به فراموشی سپرده شد یا این‌که از اولویت خارج شد. این درحالی است که سالانه تعداد قابل‌توجهی از شهروندان از جرم و جنایت آسیب می‌بینند و هنوز سازوکار روشنی برای حمایت از این افراد در جامعه وجود ندارد. قرار بر این بود که در لایحه‌ حمایت از بزه‌دیدگان، صندوق حمایت از بزه‌دیدگان تشکیل شود و پرداخت هزینه‌های درمان‌، بیکاری و خسارت معنوی، اعطای وام و پرداخت هزینه‌های مشاوره حقوقی یا روانشناسی و... در نظر گرفته شود و بزه‌دیدگان بتوانند تسهیلاتی دریافت کنند.
در همین رابطه محمد زاهدی‌اصل، رئیس انجمن علمی رفاه‌اجتماعی ایران معتقد است: اگر قانونی در حمایت از بزه‌دیدگان اجتماعی داشته باشیم، بسیار ارزنده و خوب است اما معمولا مشکل قانون نداریم و مشکل ما عدم اجرای قانون است. وظیفه قانون‌گذاران این است که قانونی وضع کنند تا از بزه‌دیدگان حمایت کند. زاهدی‌اصل با ارایه راهکاری در این زمینه می‌گوید: باید سازمان‌ها، مسئولان و همه مردم آموزش‌های لازم را ببینند و از بزه‌دیدگان حمایت کنند چراکه این‌روزها اگر سانحه، تصادف یا زورگیری اتفاق بیفتد، مردم از ترس این‌که گرفتار شوند، جلو نمی‌روند و کمک نمی‌کنند و فقط تماشاچی هستند و وظیفه دولت و قانون است که به مردم این اطمینان‌خاطر را بدهد که اگر از آسیب‌دیده‌ای حمایت کنند، قانون پشتیبان آنهاست و مشکلی برایشان پیش نخواهد آمد. به گفته این استاد دانشگاه، قانون درمورد حمایت از بزه‌دیدگان لازم است اما کافی نیست و باید بسترهای لازم برای اجرا فراهم شود. آنچه دارای اهمیت است، لزوم مطرح شدن مجدد این لایحه بعد از حدود 5‌سال است. حمایت از افرادی که حیات اجتماعی‌شان گاهی برای تمام عمر به‌خطر افتاده، وظیفه مسئولان و جامعه است و نباید امری مهم مانند آن در لابه‌لای کاغذها گیر کند. شاید یک نمونه غیروطنی از حمایت‌های اجتماعی که افراد آسیب‌دیده را به اجتماع بازمی‌گرداند، کافه قربانیان اسیدپاشی در شهر آگارای هند باشد. به گفته مسئولان، هدف از افتتاح این کافه، بازگشت قربانیان این جنایت هولناک به متن جامعه و کسب استقلال مالی است. اما ما برای قربانیان آسیب‌های اجتماعی‌مان چه می‌کنیم؟ آنها را تحت‌حمایت قرار می‌دهیم و به حیات اجتماعی بازمی‌گردند یا رهایشان می‌کنیم و در انزوا فرو می‌روند؟!


تعداد بازدید :  226