| مصطفی عابدی | روزنامهنگار |
اين روزها بحث حكم محكوميت محمدرضا رحيمي معاون اول رئیس دولت سابق بيش از هر خبر ديگري در صدر اخبار قرار دارد و روزنامهها را به خود مشغول كرده است و هر گروهي درصدد آن است كه از رحيمي تبري بجويد و رحيمي را همچون توپ به زمين ديگري بيندازد. ولي به نظر ميرسد كه مسايل مهمتر از اين پرونده فساد هم هست که باید مورد توجه قرار گیرد، و اتفاقاً ريشه آنها نيز به همان تاريخي بازميگردد كه اين نوع فسادها ريشه دواند و شكل گرفت. حتماً خوانندگان اين يادداشت به ياد دارند؛ زماني كه آقاي احمدينژاد در شهرداري تهران بود، پروژهاي به سرعت برق تصويب شد به نام مونوريل كه در ميدان صادقيه به اجرا در آمد و پس از چندي که وی شهرداری تهران را به مقصد ریاستجمهوری ترک کرد این طرح غیرکارشناسی تشخیص داده شده و متوقف گردید و پايههاي عظيمي كه براي آن احداث شده بود، برچيده شد. شايد اگر وي به رياست جمهوري نميرسيد و همچنان در شهرداري تهران ميماند، امروز با شهر عجيب و غريبي مواجه بوديم كه پولهاي مردم صرف طرحهاي بيهودهاي همچون مونوريل شده بود و بجای درخت و چشماندازهای زیبا و آرامبخش شاهد ستونهای عظیم مونوریل بودیم که فاقد قطار هستند و به مرحله بهرهبرداری نرسیدهاند یا اگر هم رسیدهاند رفع نیاز مردم را نکردهاند. بهرغم برچیده شدن مونوریل در تهران آن دولت دست از مونوريل برنداشت و در قم و كرمانشاه نيز اين پروژه را تصويب كرد. ولي از آنجا كه مركز محوري اخبار در مطبوعات حاكم است، كمتر كسي به سرنوشت مونوريلهاي قم و كرمانشاه پرداخته است. در كرمانشاه درختان زيباترين خيابان شهید بهشتی که قدمتی دهها ساله داشته را قلع و قمع كردند تا جا براي ستونهاي مونوريل باز شود و برای پوشاندن چهره نازیبای ایجادشده تابلوهای فضای سبز نصب کردند و پای ستونهای مونوریل گلدان گذاشتند!! مونوريلي كه بودجه مناسبي هم براي آن تأمين نشده است و بعيد است كه هيچگاه هم تأمين شود و فعلاً درحال تغيير طرح هستند شاید آن را به فطار شهری از نوع سبک تبدیل کنند!!
مونوریل قم هم مشابه دو مورد قبلی بود. آقای رویانیان مسئول این طرح شد! پس از آغاز و انجام فازهای اولیه معلوم شد که سازمان بازرسی اشکالات گوناگونی به طرح گرفته است و در نهایت اینکه مونوريل قم هم سرنوشت مشابه مونوريل تهران پيدا كرده است و دير يا زود مونوريل كرمانشاه هم به همين سرنوشت دچار خواهد شد. اين يعني اتلاف منابع عظيم اقتصادي كشور. كه قطعاً در اجراي آن نيز مبالغ بیحد و حصری فساد رخ داده ولي مهمتر از فساد، بيفايده بودن اينگونه طرحهاست كه پس از هزينههاي فراوان و تخريب محيط شهري، و بهم زدن روح و روان مردم، نهتنها فايدهاي از اين سازههاي سيماني عظيم برده نشد، بلكه هزينههاي بيشتري صرف تخريب آنها میگردد. كساني كه فقط با اين هدف وارد كار شدند كه كار جديدي كنند که گذشتگان به فکرشان نرسیده است و نام خود را به مونوريل پيوند بزنند، در پایان فقط سرمایههای مادی و معنوی مردم را آتش زدند. ولي اي كاش كساني كه دستور دادند اين پايههاي عظيم برچيده شود و مونوريل از خاطره شهر و مردم حذف شود، حداقل اجازه ميدادند كه چند نمونه از اين پايهها بماند تا بهعنوان نمادي از كارهاي غيركارشناسي و فسادانگیز در شهر ديده شود و از خاطره مردم حذف نشود. همچنان كه بخشي از ديوار برلين بهعنوان نماد جنگ سرد باقي مانده است تا هيچگاه آن دوران از ياد مردم نرود. اگر اين پايهها در تهران به كلي محو و نابود شد، نبايد اجازه داد كه در كرمانشاه و قم چنين شود.
اين پايهها نمادهاي مديريت غيرعلمي و غیرمسئولانه است كه بايد در تاريخ اين كشور ثبت و ضبط شود. ميان اين نوع مديريت و فساد رابطه تنگاتنگي وجود دارد ولي، اخبار فساد بهدليل جذابيتي كه دارند و بهرهبرداريهاي سياسي كه از آن ميشود، نبايد ما را از اين نوع نابخرديها غافل كند. پايههاي مونوريل بهعنوان نمادي از پايههاي نابخردي و فساد در اين كشور بايد حفظ شوند تا از حافظه تاريخي مردم ايران حذف نگردند.