امیرحسین قهرایی، کارگردان فیلم «بازیوو» عقیده دارد که پیشرفتهای تکنولوژیک باعث شده فیلمسازان با دست بازتری به استقبال رویاپردازی بروند. او فیلمش را بازتاب این پیشرفتهای تکنولوژیک میداند و میگوید رویاها و آرزوهایی که در زمان ساخت سریال «چاق و لاغر» داشته، در زمان ساخت «بازیوو» برآورده شده است.
قهرایی که این روزها بعد از چند سال فیلم «بازیوو» را روی پرده سینماها دارد؛ درباره دغدغهها و انگیزه منجر به ساخت این فیلم- در این گفتوگو- صحبت کرده است. فیلمی که به گفته آقای کارگردان با این هدف ساخته شده که خودباوری بچهها را
بارور کند.
انگیزهتان در زمان ساخت «بازیوو» چه بود؟ در واقع «بازیوو» را حاصل چه ضرورتی میدانید؟
من کل زندگیام با ساخت فیلم و برنامه کودک گذشته و بنابراین در زمان ساخت «بازیوو» نیز از این اشتیاق همیشگی دور نبودم. با این تفاوت که اینبار مدتها بود میخواستم یک فیلم خوب سینمایی بسازم. به این دلیل وقتی به قصه «بازیوو» رسیدم، جذب آن شدم و حس کردم هر جور شده باید آن را بسازم!
در نگاهتان «بازیوو» چه ویژگی مهم و جذابی داشت؟
اولین ویژگی این فیلمنامه زیبایی داستانش بود. به هر حال میدانید که داستان کودکان به واسطه ویژگیهای زیادی منحصربهفرد میشود. در مورد «بازیوو» اما جذابیت این داستان برای من این بود که در همان اولین ارتباط احساس کردم که به خوبی میدانم چگونه باید آن را بسازم و تصویرهای فیلم چه سبک و سیاقی باید
داشته باشد.
یعنی فقط سبک بصری فیلم برایتان اهمیت داشت؟
قطعا نه. به هر حال این فیلم راوی داستان همیشگی و ازلی و ابدی نبرد خیر و شر هم بود که در قالب نبرد «ماپان» با «سیلوس» متجلی شده بود و در جریان آن به صراحت گفته میشد که خوبی همیشه پیروز است و بدی همیشه میبازد.
برای روایت داستانی که در فضای بازیهای اینترنتی و کامپیوتری جاری بود، شما خودتان با این نوع بازیها آشنا بودید؟
من همیشه یکی از عشاق بزرگ بازیهای کامپیوتری بودهام و این عشق و علاقه شخصی عمر زیادی دارد. اصلا دلیل اصلی یا شاید هم یکی از دلایلی که ساخت این فیلم به من پیشنهاد شد این بود که تهیهکننده میدانست من با جلوههای رایانهای به طور کامل
آشنا هستم.
این آشنایی از کجا آمده بود؟
از ساخت تیزرهای تبلیغاتی که در تمام این سالها به طور مکرر دنبال کردهام و در آنها مدام از جلوههای رایانهای استفاده شده است.
و البته کارنامهتان، چه «علی کوچولو» و چه «چاق و لاغر» هم نشاندهنده این است که هیچگاه از کار در حیطههای جدید هراس نداشتهاید. مثلا در زمینه ترکیب و تلفیق فضاها و حتی بازیهای واقعی و خیالی.
درست است. البته کتمان نمیتوان کرد که زمان ساخت «چاق و لاغر» و «علی کوچولو» هنوز رایانه تا این حد در دسترس نبود و تمام چیزهایی که به نمایش درمیآمد، واقعی بودند و به عبارت بهتر سر صحنه و جلوی دوربین ایجاد شده بودند. در حالی که اگر در آن زمان فناوری سیجی به شکل امروزش وجود داشت، قطعا خیلی از صحنهها را با این فناوری و کیفیت بالاتری انجام میدادیم. در نتیجه، در آن دوره همیشه آرزو میکردم بتوانیم با جلوههای رایانهای این کارها را انجام دهیم. قصه «بازیوو» بستر مناسبی برای استفاده از جلوههای رایانهای داشت، چون فناوری رایانهای دست رویاپردازی را در سینما باز میگذارد و امکان عینیتبخشی به هر رویایی که در سر داشته باشید، وجود دارد.
تا آنجایی که شاهد بودهایم، استقبال مخاطبان از «بازیوو» بد نبوده است.
درست است. البته با این توضیح که مخاطبانی که خبر دارند چنین فیلمی روی پرده آمده، بعد از تماشایش واکنشهای مثبت نشان دادهاند. وگرنه کلیت اکران «بازیوو» به هیچ وجه خوب نبوده و حتی اخبار و تبلیغات نمایش این فیلم به گوش خیلیها نرسیده است.
یعنی صداوسیما با شما هم در زمینه پخش تیزر همکاری نکرد؟!
تبلیغات صداوسیما به شدت گران است و همین هم باعث شده که خیلیها ندانند چنین فیلمی در حال اکران است. جز این، اما هر کسی فیلم را دیده خوشش آمده است. با این حال، همین هم دردی از ما دوا نخواهد کرد، مگر اینکه «بازیوو» گلیم خود را در گیشه از آب بیرون کشیده و موفق شود. اتفاقی که اگر بیفتد، برای سینمای کودک این سرزمین به یاد ماندنی خواهد بود؛ وگرنه اگر فیلمی مثل «بازیوو» هم که تا این حد به مخاطب و بچهها بها داده، زمین بخورد، تهیهکنندههای دیگر شک خواهند کرد که اینجور قصهها و فیلمها باب طبع مخاطب باشد و این برای سینمای کودک ما آسیب قابل توجهی میتواند باشد.