| اميرهوشنگ مهريار | روانشناس |
جوامع امروزي بهدليل رشد و توسعه ابزار ارتباطي ازجمله اينترنت، ماهواره و نرمافزارهاي ارتباطي تلفنهاي همراه، با يكدهه قبل تفاوتهاي بسياري پيدا كرده است.
اين تفاوتها تاثيرات عميقي در تحولات جامعه، ارتباطات اجتماعي و شيوههاي زندگي بر جاي گذاشته و تاثيرات فوقعاملي براي تغييرات سريع و عميق اجتماعي بوده است. اگر ما در دنيايي محدود و با ارتباطات بسته زندگي ميكرديم، هرگز شاهد چنين تغييرات سريعي نبوديم، اما با رشد و توسعه ابزارهاي ارتباطي، اين تغييرات اجتنابناپذير بوده و نميتوانيم مقابل آن ديواركشي كنيم. پرسش اصلي كه در اين حوزه مطرح ميشود، اين است كه آيا جامعه ما نيز دستخوش تغيير و تحولات بوده است. پاسخ اين پرسش مثبت است. مهمترين تغييرات نيز در حوزه افزايش آگاهي جامعه، افزايش اطلاعات شهروندان، شيوههاي زندگي، انتظارات افراد، ديگران و جامعه قابل مشاهده است.
گستردگي تحولات اجتماعي هرگز با قرون اخير قابلمقايسه نيست. اگر در 100سال قبل ميديديم كه تغييرات اجتماعي بهويژه در حوزه شيوههاي زندگي بسيار آرام و غيرقابل احساس بود، امروزه سرعت اين تحولات بسيار سريع و حتي غيررديابي است.
بنابراين ميتوان گفت كه جامعه امروز ايران نيز مانند ديگر جوامع درحال گذار و بهنوعي پوستانداختن است كه نشانههاي آن را ميتوان در حوزههاي مختلف اجتماعي، سياسي و فرهنگي مشاهده كرد. حال اين پرسش مطرح ميشود كه آيا تغييرات فوق مثبت بوده يا منفي است.
عموما فرهنگ مانند ديگر مفاهيماجتماعي داراي ابعاد و عناصر مختلفي است كه لزوما همه آنها مثبت نيست. ما نميتوانيم بگوييم كه فرهنگ گذشته ما بسيار خوب، كامل و مثبت بوده و هر نوع تغييري درحقيقت ازبينرفتن ويژگيهاي مثبت است. به همين دليل اكثر تغيير و تحولات اجتماعي و فرهنگي مثبت است، چراكه مردم در طول زمان و با افزايش آگاهي و اطلاعات، نقاط ضعف گذشته را شناسايي كرده و اگر مفاهيم قديمي پاسخگوي نيازهاي امروز آنها نباشد، بهطور قطع اين مفاهيم را به كناري گذاشته و از ديگر فرهنگها تاثير ميپذيرند.
مهمترين تغييرات سالهاي اخير در حوزه فرهنگي و اجتماعي بهنظر من در حوزه ارزشهاست. بسياري از مسائلي كه ما در گذشته آنها را ارزشمند قلمداد ميكرديم، امروزه ناكارآمديشان اثبات شده و به ضدارزش تبديل شدهاند. اين تغييرات نيز محدود به جامعه ما نيست. ديگر جوامع نيز چنين تحولاتي را در حوزه ارزشهاي خود تجربه كرده و مدام تجربه ميكنند.
بهعنوان نمونه در روابط بين ملتها و حكومتها تغييرات عميقي ايجاد شده است.
در گذشته ما نگاه درستي به دموكراسي و حقحاكميتملتها نداشتيم و اساسا چنين ارزشي براي خود قایل نبوديم. اما امروز دموكراسي به يك ارزش بينالمللي تبديل شده و براي همه ملتها قابلاحترام است. بنابراين بايد پذيريم كه اين تغييرات اجتنابناپذير بوده و بهويژه در حوزه فرهنگي، ديگر نميتوانيم جلوي تاثيرپذيري فرهنگ داخلي و دروني ايران از فرهنگهاي بيروني را بگيريم. ديگر جوامع نيز نميتوانند مانع از تاثيرپذيري فرهنگي خود باشند و اساسا در دنياي امروز مرزها بهمفهوم قبلي ديگر قابلپذيرش و قبول
نيست.