کار خانگی زنان بهعنوان یک کار بدون تولید ناخالص داخلی دستمزد و غیرتجاری در شاخص مهم توسعهاقتصادی (GDP) محاسبه نمیشود و زنان خانهدار بهعنوان نیروهای غیرفعال جامعه در آمارهای ایران و اغلب کشورهای جهان ثبت میشوند. محاسبه ارزش اقتصادی فعالیتهای خانگی زنان، اگرچه از اوایل قرن بیستم مورد توجه برخی اقتصاددانان جهان بوده است، اما قبل از آن بهدلیل انتقادات جنبشهای دفاع از حقوق زنان در مباحث اقتصادی مطرح شده است.
بسیاری از زنان بهویژه پس از انقلاب صنعتی و تفکیک خانه از محل کار، تمام وقت خود را به کارهای خانه و رسیدگی به فرزندان میگذراندند بدون اینکه دستمزدی برای این کارها دریافت کنند. از آنجاییکه یکی از منابع اصلی قدرت و ارزش در جامعه مدرن، میزان درآمد و استقلال اقتصادی است، زنان خانهدار طبیعتا از هر دو جهت آسیبدیده تلقی میشوند؛ زیرا اگرچه دایم درحال انجام کارهای سخت، تکراری و پایانناپذیر خانه هستند، اما از یکسو از لحاظ اقتصادی وابسته به همسرند و از سوی دیگر کارشان چندان ارزشمند تلقی نمیشود. این وضعیت، برخی فعالان حقوق زنان در آمریکا را برآن داشت تا کمپین بینالمللی «دستمزد برای کارهای خانگی» را در سال 1972 تأسیس کنند.
اگرچه در دهههای اخیر آمار زنان شاغل در مقایسه با زنان خانهدار در بسیاری از جوامع افزایش پیدا کرده است، اما هنوز زنان بسیاری به خانهداری مشغولاند و زنان شاغل نیز در قیاس با همسرانشان عمده کارهای خانگی را پس از اتمام کار بیرون از خانه انجام میدهند. بر همین اساس، فعالیتهای مدافعان حقوقزنان در این زمینه ادامهیافته و یکی از دستاوردهای آنان ارزشگذاری اقتصادی کار خانگی در بسیاری از کشورها و طراحی شاخصها و سازوکارهای جدیدی چون «حسابهای اقماری» برای محاسبه فعالیتهای تولیدی از جنس کار خانگی، در توسعه اقتصادی است.
در کشور ما نیز طرح ارزشگذاری کار خانگی زنان برای نخستینبار در سال 1383 با همکاری دانشگاه شهیدبهشتی و دفتر مشارکت زنان ریاستجمهوری انجام شد که البته جامعه آماری آن شهر تهران بود. طرح مجدد این موضوع از سوی معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری و پیوند دادن آن با بحث بیمه زنان خانهدار و لحاظکردن خانهداری بهعنوان یک شغل، از زوایای مختلف محل تأمل و بررسی است. معاون رئیسجمهوری در امور زنان و خانواده گفته است: ارزشگذاری کار خانگی یک تحقیق بنیادین و کاربردی است که میتواند راه را برای ما باز کند. وقتی کار خانگی ارزشگذاری شود، پذیرش طرحهایی مانند بیمه زنانخانهدار و حمایتهای اجتماعی از زنانخانهدار راحتتر خواهد شد.
تعیین ارزش اقتصادی کار خانگی از این جهت مهم و ارزشمند است که به زنان خانهدار، همسرانشان و اقتصاددانان و کل جامعه نشان میدهد برخلاف برخی تصورات رایج، زنان خانهدار یک نیروی مولد ارزشمند در رشد اقتصادی کشور محسوب میشوند. اما از سويي ديگر، اين طرح ممكن است ساختار خانواده را متزلزل كند. ضمن اينكه محل تامين منابع اين طرح هنوز مشخص نيست و اگر مانند بيمه زنان خانهدار مسئوليت اين طرح نيز با همسران زنان خانهدار باشد، استقلال زنان بيش از پيش بهمخاطره ميافتد.
شايد بتوان در همين رابطه به صحبتي از سگالن نيز اشاره داشت. سگالن در کتاب جامعهشناسی تاریخی خانواده بهنقل از نویسندگان کتاب تاریخمادران، آورده است که پیشنهاد دستمزد برای مادری «هرچند محافظهکارانه بهنظر میرسد، اما درواقع انقلابی است؛ زیرا به ایجاد شکاف بین والدین و سرنگون ساختن شکل سنتی فعالیتهای خانواده گرایش دارد... این طرح از منطقی استنتاج میشود که به جامعه تجاری متعلق است؛ جامعهای که همهچیز را درقالب پول ارزیابی کرده و فرزندان را نیز کالایی چون سایر اجناس میداند.» اما آنچه مهم است، بررسي دقيق و همهجانبه اين طرح است تا حمايتي با كمترين آسيب براي زنان خانه اتفاق افتد. بر همين اساس و در رابطه با اهميت كار خانگي زنان، چندي پيش دكتر مسكوب، عضو موسسه مطالعات اجتماعی هلند در نشستی با عنوان «ارزشهای اقتصادی کارهای زنان» که بههمت گروه جامعهشناسی دانشگاه علوم اجتماعی تهران برگزار شد، گفت: بنا بهدرخواست دانشگاه تهران از 3 سال پیش یکپروژه تحقیقاتی درباره فعالیتهای زنان خانهدار که در اقتصاد جهان بر آن ارزشگذاری نشده است، آغاز شد. وی با بیان اینکه این تحقیق در 15 مرکز استان کشور بررسی شد، افزود: نمونه آماری در این تحقیق 9 هزار زن متأهل بیشتر از 15 سال و 12هزار خانوار بود. با توجه به رقم پیمایش، اگر دقت آن بسیار بالا نباشد، اما میزان خطای آن نیز کم است؛ بر این اساس، ارزش کار زنان ایرانی در سال 2008، 25میلیارد دلار و درسال 2009، 29میلیارد دلار؛ تقریبا معادل 6درصد درآمد ملی غیرنفتی کشور بود که این رقم تنها برای زنان متأهل بوده و در آن کار دختران، زنان مجرد و زنان سالمند محاسبه نشده است.