| مازيار جبراني | مترجم: حميدرضا اکرمي، پژوهشگر و مدرس علوم ارتباطات |
مقدمه مترجم: مازیار «ماز» جبرانی، که بهعنوان پلنگ صورتی فارسی هم شناخته شده، يک طنزپرداز و بازیگر ایرانی- آمریکایی است. کتاب او با عنوان «من تروریست نیستم، اما نقشاش را در تلویزیون بازي کردهام»، توسط انتشارات سیمون و شوستر در ماه آينده ميلادي منتشر خواهد شد. جبراني در ساليان گذشته، اجراهاي زيادي را بهصورت طنز سرپايي
(Standup Comedy) در آمريکا، خاورميانه و کشورهاي مختلف ديگر برگزار کرده و در اين اجراها، علاوه بر ايجاد شادابي و نشاط در مخاطبانش، تلاش ميکند روند انگارهسازي منفي از ايرانيان، اعراب و مسلمانان را به چالش بکشد. او در بسياري از برنامههايش، اين رويه را مورد نقد قرار داده و تلاش کرده تا توجه افکارعمومي غرب و شرق را به مضرات و مشکلات اين نگرش يکسويه جلب کنند؛ نگرش يكسويهاي كه نظريهپردازان معروفي مانند ادوارد سعيد، انديشمند فلسطيني- آمريکايي از آن با عنوان شرقشناسي ياد كردهاند؛ يعني نگاه به شرق براساس كليشههاي ذهني از پيش ساخته شده غربيان. مقاله حاضر که روز يکشنبه 11 ژانويه 2015 ميلادي توسط همين طنزپرداز در مجله پوليتيکو بهچاپ رسيده، ديدگاه او در مورد حمله به نشريه طنز شارلي ابدو در پاريس و تحليل او از دلايل و عواقب اين رويداد را منعکس ميکند. پوليتيکو نشريهاي سياسي در ايالات متحده است که روزانه بهصورت آنلاين و هر دو ماه يکبار بهصورت چاپي منتشر ميشود.
وقتي در سال 2007 ميلادي براي اولينبار به خاورميانه سفر کردم تا همراه با دو طنزپرداز ديگر، برنامههايي را در قالب تور طنز «محور شرارت» اجرا کنم، هر جا ميرفتيم، حاميان مالي برنامه به ما هشدار ميدادند که از صحبت درباره مسائل جنسي، مذهبي و سياسي خودداري کنيم. با اين حساب، تقريبا همه جوکهاي ما از رده خارج بودند؛ مگر آنهايي که احتمالا درباره لاکپشت خانگيمان نوشته بوديم که حتي آنها هم ميتوانستند جنسي تفسير شوند. اين شرايط مرا به فکر فرو برد که چرا در اين کشورها، طنز بهاين شکل، تهديدآميز ديده ميشود. بعد توجهم به ايالات متحده جلب شد؛ کشوري که من بيشتر عمرم را آنجا گذراندهام. فراموش نکنيم که تنها 50 تا 60سال پیش، لنی بروس (Lenny Bruce) بهخاطر چیزهایی که در سالنهاي نمايش طنز در سراسر کشور ميگفت، بازداشت شد. بعد از او هم طنزپردازان ديگري همچون جورج کارلین (George Carlin)، ریچارد پریور (Richard Pryor) و دیک گرگوری (Dick Gregory) مرزهاي آزادیبیان را در ایالات متحده درنورديدند، اما درست به همين دليل، صداي اکثر آنها خاموش شد.
حملات اخير فرانسه، طنز را در مقابل جهان اسلام قرار داده است. من بهعنوان يک مجري طنز سرپايي، تا کنون در حضور هزاران نفر مسلمان، در خاورميانه برنامه طنز اجرا کردهام. باور کنيد يا نه، اين مردم به بسياري از طنزهاي من خنديدهاند؛ بهخصوص وقتي به طنز، به فرهنگ محلي تلنگُر زدهام. لبنانيها خيلي خوششان ميآمد، وقتي رانندگي آنها را به طنز ميگرفتي و ميگفتي که آنجا، چراغ قرمز تنها جنبه پيشنهادي دارد و کسي ضرورتی برای ايستادن احساس نميکند. در دوبي، وقتي ميگفتي که آنها بهشکلي وسواسگونه دوست دارند در مورد همه چيز، بزرگش را داشته باشند، مثل بزرگترين ساختمان جهان، بزرگترين فروشگاه دنيا، بزرگترين آتشبازي ممکن (طوري که کشور بحرين در همسايگي آنها فکر کند که مورد حمله نظامي قرار گرفته) خيلي ميخنديدند. وقتي به اردنيها به شوخي گفتم که متوجه شدهام ديويدي طنز ما يک قرارداد توزيع در کشور اردن دارد که برمبناي آن، يک اردني دي وي دي را ميخرد و بعد همه اردنيهاي ديگر آن را ميبينند(کنايه از تکثير و توزيع غيرمجاز دي وي دي موردنظر)، آنها خيلي خنديدند. باور نميکنيد؟ مدرک دارم. اگر ميخواهيد خودتان مسلماناني را که ميخنديدند، ببينيد، به برنامه من در قطر در مجموعه تِد
(TED Talk) مراجعه کنيد که چندسال پيش اجرا شد. در اين ويديو، تصاويري از مسلمانان را ميبينيد که با لباسهاي سنتي اسلامي، درحال خنديدن هستند.
به هر حال، دين موضوع حساسي است. اما به عقيده من، با وجود اين که اکثريت مسلمانان، بهتصوير کشيدن حضرت محمد(ص) در کاريکاتورها را خطا ميدانند، هرگز براي اعتراض به اين خطا بهخشونت متوسل نميشوند. تنها یک اقلیت افراطی هستند که به چنین اقداماتی دست ميزنند؛ ...بياييد از ياد نبريم که مردم کشورهاي غربي و ساير کشورها هم حساسيتهاي خاص خودشان را دارند. من خودم، تا همين 10سال پيش، با مجادلاتي بر سر سانسور محتواي برنامههاي طنزم مواجه شدهام.
يک بار در مجموعه «کمدي سنترال» يک نمایش طنز سرپایی به نام ترکيب ممتاز
(Premium Blend) داشتم. در آن زمان من برنامهام را با جوکي که به چند نشان تجاري از قبيل مرسدس بنز، سِوِن اِلِوِن (7-Eleven) و اسلِرپي (Slurpee) اشاره داشت، به پایان ميرساندم. وقتی برنامه را برای تصویب ارایه کردم، تولیدکننده برنامه گفت نمیتوانم به آن سه نشان تجاری اشاره کنم؛ چرا که ممکن است همان شرکتها، حامیان مالی نمایش باشند. در اينجا بود که متوجه شدم؛ در خاورمیانه، خدا خدا است، اما در غرب، گويي حامي مالي خدا است...
بعد از آن، در جريان جنگ عراق، چند بار روي صحنه نمايش در لُسآنجلس، درباره رئيسجمهوری وقت، جورج بوش جوکهايي گفتم. يک بار، دختر جواني که در رديف جلو نشسته بود، فرياد زد که «تو نميتواني در زمان جنگ، فرمانده ارشد ما رو مسخره کني!» او واقعا جوک گفتن من درباره رئيسجمهوری را توهينآميز و اشتباه ميدانست و ميخواست که من از اين کار دست بکشم. اين اتفاق چندينبار در جريان جنگ تکرار شد، طوری که بعضيها واقعا از دست من عصباني شدند و تصميم گرفتند سالن نمايش را ترک کنند. من البته ناچار بودم به آنها يادآوري کنم که از زمان شروع جنگ با عراق، يکي از ادعاهای ما اين بود که ميخواهيم مردمسالاري را به عراق ببريم. من سعی کردم به ریاکاري نهفته در روحيه افرادي اشاره کنم که از یک طرف ميگويند ما ميخواهيم همراه با تحقق مردمسالاري در عراق، آزادیبیان را نيز به مردم آن کشور هديه کنيم، اما از سوی دیگر، همان افراد، در ایالاتمتحده، از من توقع دارند که آزادیبیانم را محدود کنم؛ فقط به این دلیل که نظر من با آنها یکی نیست. من همچنين اشاره کردم که زیبایی ایالاتمتحده و غرب در اين است که ما میتوانيم با رهبران خود شوخي کنيم، بدون اين که دچار دردسر شويم. در حالي که من مثلا در کشوری دیگر نميتوانم با رئيسجمهوری آنها شوخي کنم. اگر اين کار را بکنم و بعد شما از من بپرسيد که برنامه بعديات چه زماني و کجاست، به شما پاسخ خواهم داد که ديگر برنامهاي ندارم، چون وزارت «نمايش بينمايش» جلوي کارم را گرفته و گفته برنامه بعديات، نمايش خداحافظي در زندان خواهد بود.
ذکر اينها براي اين بود که خاطرنشان کنم، جوکها نه فقط در جهان اسلام، بلکه در غرب هم ميتوانند توهينآميز تلقي شوند. نکتهاي که بايد درمورد جهان اسلام به آن توجه ویژه داشت، اين است که از نظر مسلمانان، اصولاً هر گونه بهتصوير کشيدن پيامبر اسلام توهينآميز و خطاست. براي درک بهتر اين واقعيت، نگاهي بيندازيد به فيلم سينمايي پيام (که ما در ايران آن را با عنوان محمد(ص) رسولا... ديدهايم) که در سال 1977 ميلادي با نقشآفريني آنتوني کویين ساخته شد و روند تاریخی شکلگيري دين اسلام را بهتصوير میکشد. در اين فيلم، آنتوني کویين با دوربين صحبت ميکند...(کارگردان سوريهاي-آمريکايي اين فيلم، مصطفي عقاد، در اين زمينه با پيشوايان دين اسلام مشورت کرده بود.) در حالي که در فيلمي درباره مسيح، ما از بازيگراني براي ايفاي نقش حضرت مسيح بهره ميگيريم، در فيلمي که درباره پيامبر اسلام ساخته ميشود، چنين اقدامي ميتواند توهين به مقدسات تلقي شود. براي يک بيننده غربي، ديدن چنين صحنههايي بسيار غريب است؛ چرا که او نميتواند درک کند چرا هيچ بازيگري نتوانسته نقش پيامبر را بازي کند. چنين بینندهای ممکن است بپرسد: «هيچ کس را پيدا نکردند که اين نقش را ايفا کند؟ عمر شريف؟ مارسلو ماستروياني؟ يا حتي چارلتون هِستون؟
با توجه به اين واقعيت بهسادگي ميتوان فهميد که چرا بهتصوير کشيدن حضرت محمد (ص) در کاريکاتورهاي شارلي ابدو براي مسلمانان توهينآميز بود. با وجود اين، اکثريت مسلمانان براي بيان اعتراض خود به اين اقدام، به خشونت متوسل نميشوند. تروریستهایی که هفته گذشته به دفاتر اين روزنامه طنز حمله کردند، اقلیتي بودند که بهدلايل سیاسی آشکار به اين اقدام دست زدند- شاید، آنطور که خوان کول (Juan Cole)، یک متخصص فرهنگهاي اسلامی عقيده دارد، براي تحریک خشم و حمله علیه مسلمانان در جامعه فرانسه و در نتيجه، بهبود شرايط نامناسب القاعده در جذب مسلمانان.
من در ايالات متحده بزرگ شدهام و خودم را مذهبي نميدانم. بهعلاوه، از آزاديبيان حمايت ميکنم و عقيده دارم که طنزپردازان بايد بتوانند هرچه ميخواهند بگويند. در عین حال، منِ متولد ایران، افرادي را میبینم که نميتوانند باور کنند ما ايرانيها هم واقعاً روحيه طنز داريم؛ و از این موضوع بهتزده ميشوم. هنگامي که تور طنز «محور شرارت» را اجرا ميکرديم و اين برنامه براي اولين بار در کمدي سنترال اجرا شد، به يک چت روم رفتم تا عکسالعمل مردم را درباره برنامه ببينم. يک نفر خطاب به ديگري نوشتهبود: «من نميدانستم که اينها هم ميخندند.» و از نظر من اين اصلا خوب نيست. متاسفانه در بسیاری از مواقع، وقتي ایرانیها، اعراب، مسلمانان و ساير مردم آنسوي دنيا را در یک فیلم يا سريال آمریکایی ميبینید، اين افراد، در نقش شخصیتهایي ظاهر میشوند که چنین جملاتی را بهزبان میآورند: «بهاذن خدا، ميکشمت!» شما بهندرت ما (شرقيها) را در نقشهايي ميبينيد که ميخندند، ميرقصند یا آواز ميخوانند و این باعث ميشود مردم فکر کنند که ما حس طنز و شوخطبعی نداريم. من خودم هم در اين زمينه مقصرم؛ چرا که در اوايل زندگي حرفهایام، چند قطعه اينچنيني بازي کردم، اما از آن بهبعد عهد کردم که دیگر در نقشهاي تروریستی که به تداوم این انگارهسازي منفی کمک ميکنند، بازي نکنم. حتي براي تلاش بيشتر در اين راه، یک برنامه طنز بهنام «جیمی وستوود: قهرمان آمريکايی» توليد کردم که خودم در آن نقش یک ایرانی را دارم که به آمریکا مهاجرت میکند و درواقع شخصيت مثبت فیلم است.
اما تنها به گفته من مبني بر اين که مسلمانان حس شوخ طبعی دارند بسنده نکنيد؛ میتوانید فیلم مستند ساخته شده توسط دوستم احمد احمد (او هم یکی از اعضاي تور طنز «محور شرارت» است) را هم تماشا کنید. چندسال پیش او دوربین خود را در یکی از تورهای ما در خاورمیانه روشن کرد و حاصل کارش نشان میدهد که مسلمانان در سراسر منطقه ميخندند. این فیلم، «درست مثل ما» نامگذاري شدتا تأکید کند که این افراد(مسلمانان)، درست مثل ما ميخندند؛ و نه فقط به جوکهای منطقه خودشان؛ برخی از طنزپردازان اين فیلم آمریکایی هستند؛ مانند ویتنی کامینگز، تام پاپا، سباستین مانيسکالو و اریک گریفین، که جوکهاي آمریکايي تعريف ميکنند و مخاطبان خاورميانهاي، آنها را ميفهمند و به آنها ميخندند. درشرايطي که ما فیسبوک، یوتیوب و تمام گونههای دیگر از رسانهها را در اختيار داريم، شگفتانگیز است که مردم خاورمیانه چقدر در مورد فرهنگ غرب میدانند. من همیشه میگویم که بقیه جهان، در مورد آمریکا خیلی بیشتر از آن اطلاع دارند که آمريکا در مورد بقیه جهان ميداند.
هنگامی که ما اولین تور خود را در خاورمیانه اجرا کرديم، به ما گفته شد که نیازي نيست خيلي وارد حاشيه شويم؛ درواقع صِرفِ حضور ما در منطقه و اجراي برنامه طنز سرپایی، خودش نوعي خرق عادت بود. واقعیت این است که بهترین طنز هم، متضمن نوعي بياحترامي است؛ و در شرق، با جوامعی مواجهیم که بر احترام تأکید زيادي دارند. باید بهخاطر داشته باشیم که نوع طنزي که ما درحال حاضر در ایالات متحده و غرب داریم، براي اين کشورهای اسلامي نسبتا جدیدند – همانطور که طنز لنی بروس، تا همین چندی پیش، براي ایالات متحده جديد بود- و پذيرش آن از سوي اکثریت، نيازمند گذشت زمان است.
بسیاری از مسلمانان میخندند، درست مثل ما. البته بعضی از آنها همچنان تلنگر طنزآميز به مذهب یا سیاست را مجرمانه ميدانند، اما اکثريت آنها در اعتراض به چنين رويدادي اسلحه نخواهند کشيد و به اعمال خشونتآمیزي مانند آنچه در فرانسه بهانجام رسيد، دست نخواهند زد.
به هر حال، دين موضوع حساسي است. اما به عقيده من، با وجود اين که اکثريت مسلمانان، بهتصوير کشيدن حضرت محمد(ص) در کاريکاتورها را خطا ميدانند، هرگز براي اعتراض به اين خطا به خشونت متوسل نميشوند. تنها یک اقلیت افراطی هستند که به چنین اقداماتی دست ميزنند؛ ...بياييد از ياد نبريم که مردم کشورهاي غربي و ساير کشورها هم حساسيتهاي خاص خودشان را دارند. من خودم، تا همين 10سال پيش، با مجادلاتي بر سر سانسور محتواي برنامههاي طنزم مواجه شدهام.
حملات اخير فرانسه، طنز را در مقابل جهان اسلام قرار داده است. من بهعنوان يک مجري طنز سرپايي، تا کنون در حضور هزاران نفر مسلمان، در خاورميانه برنامه طنز اجرا کردهام. باور کنيد يا نه، اين مردم به بسياري از طنزهاي من خنديدهاند؛ بهخصوص وقتي به طنز، به فرهنگ محلي تلنگر زدهام. اگر ميخواهيد خودتان مسلماناني را که ميخنديدند، ببينيد، به برنامه من در قطر در مجموعه تِدتاک
(TED Talk) مراجعه کنيد که چندسال پيش اجرا شد. در اين ويديو، تصاويري از مسلمانان را ميبينيد که با لباسهاي سنتي اسلامي، درحال خنديدن هستند.