| مجتبي رضايي | استاد حوزه و دانشگاه |
موضوع مشورت و كار شورايي در دين مبين اسلام مورد تأكيد فراوان قرار دارد. اين موضوع در كلامالله مجيد مورد توجه قرار گرفته و چند آيه شريفه بر ضرورت مشورت در كارهاي كلان اجتماعي تأكيد دارند.
حتي در آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْر» خداوند خطاب به حضرت رسول ميفرمايند كه با مردم مهربان بوده و در كارهايي كه به جامعه و امت اسلام مربوط است، با مردم مشورت كند. زماني كه پروردگار از رسول معظم اسلام(ص) با وجود امكانات علمي كه ايشان دارند، ازجمله وحي، زيركي، هوشياري و... ميخواهد كه در كارها با مردم مشورت كند، نشاندهنده تأكيد دين مبين اسلام بر انجام مشورت و اخذ تصميمها براساس كار شورايي و بهعبارت امروز، خردجمعي است. احاديث و روايات بسياري از رسولاكرم(ص) و ائمهاطهار(ع) در اين زمينه وجود دارد. براساس يكي از احاديث، ائمه بارها تأكيد فرمودند (نقل به مضمون) يكي از فوايد مشورتگرفتن از ديگران، اين است كه فرد از فكري استفاده ميكند كه از بيرون به موضوع و ماجرا نگاه كرده و تعصبات و تمايلات او را ندارد. بنابراين ميتواند از فردي راهنمايي بگيرد كه بدون حب و بغض و تعصبات، ماجرا را تجزيه و تحليل كرده و صادقانه نظر خود را بيان كند.
حال اين پرسش مطرح ميشود كه چرا پيامبر گرامي اسلام(ص) و اهلبيت(ع) به اين اندازه بر موضوع مشورت و ضرورت كار شورايي تأكيد دارند. يكي از دلايل اصلي اين است كه افراد را از استبداد فكري رهايي داده و جامعه اسلامي را به سمتي هدايت كنند كه مردم با یکدیگر همفكري، همنوايي و تعامل دارند. زماني كه بهصورت دقيق احاديث و روايات اسلامي در حوزه مشورت را تحليل كنيم، درمييابيم كه معصومان(ع) بر 3 عنصر تباذل، تواصل و تعامل در جامعه اسلامي تأكيد دارند. اهل بيت(ع) اصرار فراواني بر ايجاد فضايي در جامعه اسلامي دارند كه افراد با هم بحث و گفتوگو كرده و درنهايت به آرا و افكارجمعي احترام بگذارند. اين تأكيد بر مشورت هم در امور شخصي است و هم در امور جمعي و كلان جامعه.
تاكيد بيشتر اهل بيت(ع) بر اين است كه در عصر غيبت جامعه اسلامي به استبداد فكري گرفتار نشده و موضوعات اجتماعي براساس كار شورايي و همفكري ميان آحاد جامعه رسيدگي و اجرايي شود. بنابراين فرهنگ مشورتپذيري و كار جمعي در دين مبين اسلام مورد تأكيد ويژهاي قرار داشته و با توجه به تأثيرپذيري فرهنگ ايراني از فرهنگ اسلامي، انتظار اين بود كه مردم ما به اين موضوع توجه بسياري داشته باشند كه متاسفانه در بسياري از امور شواهدي در اين موضوع نميبينيم. البته اين موضوع تنها مربوط به جامعه ايران نيست. انسانها داراي روحيه اجتماعي بوده و هيچ انساني به صورت فردي زندگي نميكند و اگر به اين شيوه روي بياورد، زندگي او دوام چنداني نخواهد داشت. به همين دليل انسان را موجودي اجتماعي ميدانند. اما اين اجتماعيزيستن و جمعگرا بودن تنها در ظاهر است و انسانها در افكار، تصميمها و انديشههاي خود بهجاي اخذ مشورت، بيشتر علاقه دارند كه فردي فكر كرده، فردي تصميمگرفته و بهصورت انفرادي اين تصميم را اجرايي كنند. لذا ميبينيم كه اكثر مردم بهويژه در مسائلي كه تا حدودي شخصي است، حاضر به پذيرش مشورت حتي از نزديكان خود نيستند. بنابراين بايد گفت كه انسانها در ظاهر اجتماعي زندگي ميكنند، اما انفرادي فكر كرده و انفرادي عمل ميكنند.
شايد به همين دليل باشد كه دين مبين اسلام از نخستين روز بعثت پيامبر گرامي اسلام(ص) همواره بر ضرورت كار شورايي تأكيد داشته و مردم را به اخذ مشورت از ديگران تشويق ميكند. اما متاسفانه روحيه تشاور در ميان مردم ايران جايگاه چنداني ندارد. عدم درك ضرورت كار جمعي و شورايي محدود به روابط فردي يا حتي محدود به افراد عادي و عامي نيست. متاسفانه در مجامع علمي كشور، هم در حوزه و هم در دانشگاه، تمام تحقيقات علمي و كارهاي پژوهشي بهصورت انفرادي بوده و روحيه كار گروهي در مراكز علمي ما نهادينه نشده است.
ما هنوز در ميان طلاب حوزههاي علميه و دانشجويان و اساتيد دانشگاهي با كار جمعي علمي و انجام تحقيقات علمي به صورت گروهي مشكل داريم و نميتوانيم به كار جمعي تن بدهيم. اين در حالي است كه در فضاي حوزوي ما تعاليم وجود دارد كه ريشه اصلي آن به كار جمعي و شورايي بازميگردد. بهعنوان نمونه طلاب در طول تحصيل در فضاي مباحثه وارد ميشوند. در اين فضا طلاب علوم ديني به بحث علمي پرداخته در يك موضوع نظرات ديگري را استماع و نظر خود را نيز بيان ميكنند.
اين شيوه مباحثه زایيده همان تاكيدات عميق دين مبين اسلام بر ضرورت مشورت و همفكري در جامعه اسلامي است.
اما نكته مهم اين است كه اين فضاي مباحثه در همان حد متوقف شده و رشد نكرده است.
هنوز علماي اسلامي ما با هم در يك فضا نمينشينند و گفتوگو نميكنند. هركدام از علما در محل تحصيل خود نشسته و نظرات ديگري را نقد ميكنند، بدون اينكه رودرروي هم نشسته و با هم بهصورت مستقيم بحث علمي داشته باشند. اين فضا در دانشگاهها نيز وجود دارد و اساتيد هركدام بهصورت جداگانه فقط به نقد نظرات ديگر اساتيد علمي پرداخته و هيچگاه حاضر به گفتوگو با هم نيستند. به طور قطع اين شرايط با تأكيدات دين مبين اسلام و تعاليم اين دين الهي تعارض و تناقض داشته و بايد براي اصلاح آن تلاش كنيم.