شماره ۲۴۷۹ | ۱۴۰۰ دوشنبه ۹ اسفند
صفحه را ببند
شرح بی‌نهایت

مرغ اسیر
او را به رنگ و بوی نگویم نظیر نیست/گلبن نظیر اوست ولی دلپذیر نیست
ما را نسیم کوی تو از خاک بر گرفت/خاشاک را به غیر صبا دستگیر نیست
گلبانگ نی اگر چه بود دلنشین ولی/آتش اثر چو ناله مرغ اسیر نیست
غافل مشو ز عمر که ساکن نمی‌شود/سیل عنان گسسته اقامت پذیر نیست
روی نکو به طینت ساقی نمی‌رسد/گل را صفای شبنم روشن ضمیر نیست
با عمر ساختیم ز دل مردگی رهی/ماتم رسیده را ز تحمل گزیر نیست
رهی معیری

بهار حسن
ای سرخ گشته از تو به خون روی زرد ما/ما را ز درد کشته و غافل ز درد ما
از تیغ بی ملاحظه آه ما بترس/اولی‌ست اینکه کس نشود هم نبرد ما
در آه ما نهفته خزان و بهار حسن/تأثیرهاست با نفس گرم و سرد ما
رخش این چنین متاز که پیش از تو دیگری/کردست این چنین و ندیدست گرد ما
سد لعب بلعجب شد و سد نقش بد نشست/تا ریختیم با تو، بد افتاد نرد ما
وحشی گرفت خاطر ما از حریم دیر/رفتیم تا کجاست دگر آبخورد ما
وحشی بافقی

 


تعداد بازدید :  420