مصداقهای عدم رعایت حقوق شهروندی
احسان 33ساله،
کارشناس ارشد علوم سیاسی
آپارتماننشيني در ايران عمر درازي ندارد. از آن روزهايي كه خانههاي «حياطدار» و البته «حياتدار» ما جاي خود را به ساختمانهاي بلند و عريض و طويل دادند خيلي نميگذرد. از همان روزهايي كه قرار شد خانهها چند طبقه شوند؛ موضوعي به نام «فرهنگ آپارتماننشيني» جاي خود را در ادبيات شهري ايران باز كرد و هر روز گسترش يافت. در همان سالهايي كه ايرانيان در جستوجوي دموكراسي و حقوق شهروندي بودند، آپارتماننشيني و فرهنگ آن خيلي زود به موضوع حقوق شهروندي پيوند خورد و جاي خود را در متون مربوط به اين حوزه باز كرد. با اين حال اما همچنان به دليل تفاوتهاي فرهنگي و تعاریف متفاوتي كه از «حق» آپارتماننشيني وجود دارد و گاه با «خوشنشيني» اشتباه گرفته ميشود، نتوانستهايم آنچنان كه بايد و شايد از كنار هم بودن در آپارتمانها لذت ببريم. مهمانيهاي بيوقت، سر و صداهاي غيرعادي، صداي جدلهاي زن و شوهر، امتناع برخي ساكنان از پرداختن حق شارژ و... مهمترين آسيبهايي هستند كه هركس يك بار تجربه آپارتماننشيني را داشته باشد از آنها بينصيب نمانده است. اينها همگي از كوچكترين مصداقهاي عدم رعايت حق شهروندي و تجاوز به حقوق ديگران است كه هر روزه با آن دست به گريبانيم.
درک حقوق دیگران مهمترین شرط آپارتماننشینی
زهرا 40 ساله، کارشناس علوم تربیتی
آپارتماننشینی در شهرهای بزرگ با مشکلات زیادی روبهرو است. با اینکه تقریبا همه مناطق شهری از حالت خانههای قدیمی درآمده و آپارتمانسازی شده است ولی این فرهنگ حق همسایهداری و رعایت حقوق دیگر ساکنان، هنوز خوب برای مردم جا نیفتاده است. اختلاف میان همسایگان بیشتر بر سر توافق نداشتن ساکنان در طرز استفاده از مشاعات، سلیقههای گوناگون و فرهنگهای قومی مختلف است که اختلافهای زیادی میان ساکنان بهوجود میآورد. تعریف حق دیگران و احترام گذاشتن به حق افرادی که در فاصله نزدیک با ما زندگی میکنند، مهمترین شرط آپارتماننشینی است. من شاهد بودم که در مواقعی این اختلافها مثلا بر سر جای پارک خودرو در پارکینگ و حق شارژ بهحدی بالا میگیرد که کار به شکایت و دادگاه میکشد. با اینکه در فرهنگ اصیل ایرانی و حتی در آموزههای دینی خود همیشه تأکید به همسایهداری و ارتباط دوستانه با همسایه شده است. ولی الان مردم در آپارتماننشینی بیشتر به خود و خانوادهشان فکر میکنند و نوعی خودخواهی در ارتباطات خانوادهها در آپارتماننشینی دیده میشود. به عقیده من حقوق شهروندی در مقیاس خیلی کوچکتر میتواند در فرهنگ آپارتماننشینی و قواعد زندگی در یک محیط جمعی با مقررات ویژه آن تعریف شود. هر چه آداب و مقررات زندگی مدرن و احترام به حقوق دیگران بیشتر در جامعه نهادینه شود، میتوانیم به توسعه و شناخت حقوق شهروندی در میان اقشار جامعه امیدوار باشیم.
زندگیهای شیشهای آپارتمانی
محسن 38 ساله، کارشناس ارشد ارتباطات
مشکلات زندگی آپارتمانی از زمانی آغاز شد که خانوادهها همچنان پیرو زندگی سنتی خود در خانههای حیاطدار بودند به گونهای که صحبت کردن با صدای بلند، رفت و آمد در هر زمان از شبانهروز، بلندی صدای تلویزیون، رادیو و ضبط صوت تا آن میزان که تمایل دارند و با این تفکر که چهار دیواری اختیاری است! همچنان بر شیوه زندگی جدید سایه انداخته بود اما آنان بر شیوههای زندگی سنتی پافشاری میکردند، بدون آنکه توجهی به حقوق همسایه دیوار به دیوار یا همسایه طبقه پایین یا بالایی خود داشته باشند. در حقیقت مردم ما اگرچه از خانههای حیاطدار به آپارتمانهای چند طبقه کوچ کردهاند اما نتوانستند خود را با فرهنگ جدیدی از زندگی تطبیق دهند. برخی از آنها معتقدند چون پول خرید، رهن یا اجاره ملک را دادهاند، میتوانند هرگونه که بخواهند زندگی کنند. آنچه از شواهد امر مشخص است فرهنگ، نخستین شاخصه بهوجود آمدن زمینه مناسب برای آپارتماننشینی است. پذیرش قواعد زندگی شهرنشینی امروز به معنی پذیرش تغییراتی در الگوهای زیستی در اطراف ما است. این تغییرات در رفتارهای ما نیز وارد شده، علایق و قوانین جدید را به زندگی ما تحمیل میکنند. این تغییرات به قالب زندگی اجتماعی ما با دیگران نیز سرایت کرده اما به همین محدود نمانده است. زندگیهای امروزی درحقیقت ماهیت شیشهای دارند. خانهها یا همان آپارتمانها شیشهای شدهاند. در چنین شرایطی فرهنگ آپارتماننشینی به معنای توجه به آداب، قواعد و الزامهای زندگی در محیط جمعی معنا و مفهوم پیدا میکند و دوری از آن باعث بالارفتن مشکلات اجتماعی میشود. در بسط این موضوع به مفهوم حقوق شهروندی میتوان گفت یکی از ویژگیهای حقوق شهروندی این است که جامعه را به صورت طبقاتی نگاه نمیکند و از این منظر به گسترش برابریهای اجتماعی و اقتصادی کمک و جامعه را به سمت تحقق آرمانهای انسانی هدایت میکند. از آنجا که آموزش شهروندی برنامهای فرهنگی و اجتماعی است، پس باید بدون تبعیض و به صورت یکسان به وسیله بخشهای گوناگون با موضوع فرهنگ آپارتماننشینی و بسیاری از مباحث دیگر برای نهادینه کردن فرهنگ شهروندی عنوان شود.
یاد بگیریم در خانوادهای بزرگتر زندگی میکنیم
حامد 32 ساله، کارشناس مهندسی معدن
زندگی آپارتماننشینی را باید مجموعهای از گذشتها، مداراها و تحملها دانست. درواقع در مجموعهای 10، 100، 200 و ... خانواده با مجموعهای از فرهنگها، عقاید و باورهای مذهبی مختلف و گاهی مخالف در کنار هم زندگی میکنند. این همزیستی توأم با رفاه و آسایش نمیشود، مگر بپذیریم هرکس عقیده، مرام و اخلاق متفاوت از ما دارد. همزیستی حاصل نمیشود مگر آنکه بدانیم و باور کنیم هر کار خوشایندی از منظر ما، قطعا برای دیگران چنین نیست. رعایت آسایش دیگران را باید جزیی از برنامه زندگی خود بدانیم. مجموعه آپارتمان متعلق به همه ساکنان است و ما حتی در محدوده ساختمان خود نیز مجبور و مکلف به رعایت حقوق و آسایش دیگرانیم. شاید صدای فرزند ما و خندههای شبانه برای ما لذتبخش باشد؛ شاید صدای موسیقی برای ما هیجانآور و زیبا باشد، اما قطعا این برای دیگران چنین نیست و حتی شاید عذابآور شود. زندگی آپارتمانی همراه با شادی و صمیمیت مستلزم رعایت اسباب آن است. شاید سادهانگاری است ولی از پارک خودرو و رعایت آرامش در رفتوآمد تا چیدمان کفشهای اهل منزل همه از نکات ویژه در رعایت فرهنگ زندگی در آپارتمان است. امروز و با گسترش این فرهنگ آرامآرام احترام و تمکین نظر اکثریت و همراهی در آنچه مورد وثوق همگان است، نهادینه میشود. باید یاد بگیریم ما و دیگران در جامعهای بزرگتر از خانواده خود مشغول زندگی هستیم. احترام به عقاید و نظرات فردی و گروهی اسباب رفاه و آسایش را برای همه ساکنان فراهم میکند. همانطور که تکروی و انجام رفتارهای خارج از شئون علاوهبر ما زندگی را به کام دیگران تلخ میکند. گسترش آپارتماننشینی در سالهای اخیر منجر به بهبود سطح آن و آموختن روش این نوع زندگی در میان مردم شدهاست. امروز دیگر برخی رفتارهای زشت و خارج از گذشته منسوخ و همه به سوی آموختن ابزار این زندگی حرکت میکنند. شاید از بهترین مکانها برای آموختن زندگی اجتماعی، مدارا و احترام به دیگران زندگی آپارتمانی باشد. اگر در محدوده کوچک زندگی خود در کمال آرامش و صمیمیت و احترام به دیگران زندگی کردیم، خواهیم دانست و توانست که از چگونه زندگی بزرگتر در جامعه گذر کنیم. سختیهای جامعه مدرن امروز در نوع زندگی مردم تاثیری شگرف ایجاد کرده است. مردم را تبدیل به انسانهای کمحوصله، غمگین و منزوی کرده که زندگی آپارتماننشینی بخشی از زندگی مدرن و صنعتی آن است. گعدههای دیروز و صمیمیتهای گذشته رنگ فراموشی به خود گرفته و انسانها سخت در اندیشه گذر از امروز و رسیدن به فردا هستند. باید بپذیریم خستگی و کمحوصلگی مردم در زندگی آپارتمانی سوغات جامعه مدرن است برای ما.