افزایش اختلالات روانی، افزایش اختلافات خانوادگی، به وجود آمدن مشکلات مالی عدیده، کاهش رضایتمندی از زندگی مشترک، احتمال وجود اختلاف نظر برای اداره زندگی، تنش در روابط زناشویی، افزایش اضطراب و استرس، کاهش عزت نفس و احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه، احتمال ارتکاب به جرایم و مشاغل کاذب و واسطهگری، احتمال گرایش به انجام کارهای غیرقانونی و احساس حقارت ازجمله تبعات منفی بیکاری در خانوادههای ایرانی است.
با توجه به اينكه تعداد کل بیکاران مطلق کشور از سوی مرکز آمار ایران 2میلیون و ۵۰۰هزار نفر اعلام شده است و معاون وزیر کار میگوید، ۳۱درصد از این افراد یعنی ۷۷۵هزار نفر، دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، بايد ديد در كوتاهمدت و دراز مدت اين مسأله چه اثرات اجتماعي و اقتصادي مخربي را در جامعه و خانوادههاي ايراني از خود به جا ميگذارد. البته اگر لشكر جديدي كه در راه است را هم به اين تعداد اضافه كنيم ماجرا ابعاد تازهتري پيدا ميكند. مقامات وزارت کار همچنین اعلام کردهاند که بهزودی 5میلیون و ۳۰۰هزار کارجوی فارغالتحصیل دانشگاه، راهی بازار کار خواهند شد و مسئولان باید در اینباره برنامهریزیهای جدی داشته باشند.
هر چند گاهي در مورد درستی این آمارها اما تردیدهایی در میان مردم و خود افراد بیکار وجود دارد. گاهي با يك نگاه به اقوام و همسايهها و اعضاي خانواده خود و يك حساب سرانگشتي متوجه ميشويم كه نكند اين آمار بيشتر است. بله، زیادند کسانی که معتقدند تعداد بیکاران در ایران حدود ۱۰میلیون نفر و تعداد دانشگاه رفتههای بیکار حدود 5میلیون نفر است، اما اين محاسبات با آمار ارایه شده هماهنگي ندارد و بهتر آن است كه ما همين آمار را ملاك بگيريم.
تازهترین آمار نرخ بیکاری در ایران نشان میدهد در ۱۹ استان از ۳۱ استان کشور، نرخ بیکاری افزایش یافته است. استانهای خراسان شمالی و کهگیلویه و بویراحمد با حدود ۱۶ درصد، بالاترین نرخ بیکاری را از آن خود کردهاند. استانهای ایلام، چهارمحال و بختیاری، گیلان، اصفهان، لرستان و کرمانشاه از دیگر استانهایی هستند که همگی با نرخ بیکاری 2 رقمی، در رتبههای بعدی این آمار قرار دارند. بر اساس این گزارش، استان تهران با حدود ۵ درصد، کمترین نرخ بیکاری را در بین استانهای کشور از آن خود کرده است.
نبايد فراموش كنيم كه جمعیت ایران در ۳۰سال گذشته تقریبا 2 برابر شده و حدود ۷۰درصد جمعیت کشور زیر ۳۵سال دارند و هر ساله دست کم حدود 800هزار نفر وارد بازار کار ایران میشوند و ایران توان کافی برای پاسخگویی به این حجم از متقاضیان کار را ندارد. چندی پیش محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت حسن روحانی، در گفتوگو با شبکه خبر مدعی شد که در نتیجه ایجاد ۴۰۰هزار شغل طی 6 ماه نخست سالجاری، نرخ بیکاری ایران به 9/5درصد کاهش یافته است.
مرکز آمار ایران در آخرین گزارش خود با تأیید سخنان محمدباقر نوبخت مبنی بر «تکرقمی بودن نرخ بیکاری در ایران» را اعلام کرد که نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا
۲۹ ساله ۲/۲۰درصد است. این نرخ، بیشتر از 2 برابر نرخ عمومی به شمار میرود. در این گزارش که روز ۱۸ مهرماه سالجاری منتشر شد، اعلام شد که نرخ بیکاری در زنان تقریبا 2 برابر مردان بوده و بیکاری در نقاط شهری نیز بیشتر از نقاط روستایی بوده است. این در حالی است که علی ربیعی، وزیر کار ایران هشدار داده بود که اگر اقدام لازم انجام نگیرد، در سال ۱۴۰۰ جمعیت بیکار ایران از ۶میلیون به ۱۰میلیون نفر میرسد. ربیعی در گزارشی که به مجلس ایران ارایه داد اعلام کرد که بیکاری در بازار کار ایران درحال حاضر به یکی از پرچالشترین مسائل کشور در بخش داخلی تبدیل شده است.
بيكاري بهرغم مسائل پيچيده اقتصادي و اجتماعي كه دارد، اثرات فردي مخربي را نيز در پي دارد. اثراتي كه موجب رخت بر بستن نشاط اجتماعي ميشود. فرد بیکار، به علت اینکه تولید کار نمیکند، احساس بیارزشی میکند. ارزش هر انسانی به کاری است که عهدهدار انجام آن است. به همین دلیل است که وقتی یک روز کار مفیدی انجام نمیدهیم، احساس بیارزشی و بیفایده بودن میکنیم. شادابي خود را از دست ميدهيم و زمينه بروز انحرافات اجتماعي را در خود نمايان ميسازيم. کار منزلت اجتماعی افراد را ارتقا میدهد. فرد به علت دارا بودن زمینه فعالیت در رشته مورد علاقه خود به کسب سرمایهاجتماعی اقدام میکند و با افزایش سطح تحصیلات، درآمد، منزلت و موقعیت اجتماعی بهتری به دست میآورد. بیکاری مهمترین علت افزایش بزهکاریهای اجتماعی است و ارتباط افزایش بیکاری با افزایش بزه در جامعه مدتهاست که ثابت شده است. کاهش روابط اجتماعی و سست شدن پیوند فرد با پیکره اجتماع از دیگر آثار سوء بیکاری است. اجتماعی که در آن بیکاری ریشه دوانیده باشد، به سرعت شاهد کاهش جریانهای اجتماعی مثبت خواهد بود و مباحثی همچون سازگاری، همکاری، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ میبازد.
بايد ديد در صورتي كه مسأله بيكاري حل نشود و تبديل به بحران بيكاري شود آيا اهرمهاي لازم اجتماعي براي جلوگيري از آسيبهاي اجتماعي و كاهش آن تدارك ديده شده است؟ به نظر چنين نميآيد!