امیرمسعود فلاح
روز دانشجو آمد و رفت و انگارنهانگار. نه اینکه سالهای پیش این روز تعطیل رسمی بود و یارانه دانشجویی برای خانوادههای دارای فرزند دانشجو واریز میشدها، نه، اما لااقل یک شعبدهبازیی، چشمبندیی، نمایش کمدیموزیکالی، طنابکشی چیزی برگزار میشد. کرونا بوده؟ خب نمیشد یکسری برنامه آنلاین مفرح و مهیج برگزار کرد؟ قبول دارم هیچ برنامه حسابشده و پرخرجی به مفرحی و مهیجی خود کلاسهای آنلاین و حرفها و صداها و آواهایی که از آنها ضبطوپخش میشود نمیرسد اما خب مثلا نمیشد همانها را سوژه کرد؟ حالا نه همهشان را، خطوط قرمز و عفت عمومی و شرم و حیا را نقض نکنیم ولی یه کم مزهپرانی آنلاین که اشکال نداشت. حتما یا باید روز دانشجو، سیاسی باشد یا نباشد؟ حتما باید دانشجو غوره نشده مویزبازی از خودش دربیاورد و پا توی کفش بزرگان کند و از نحوه مدیریت مملکت ایراد بگیرد؟ اتفاقا برعکس: مگر روز دانشجو نیست؟ و مگر دانشجوها همهاش دنبال ایرادگرفتن از آب (کیفیت و جدیدا کمّیتش)، هوا (کیفیتش)، زمین (قیمتش)، کوه (خوردنش)، جنگل (این هم خوردنش)، جاده (آسفالت و ساختش)، اینترنت (سرعتش)، پول رایج مملکت (ارزشش) و هرچیز دیگر که فکرش را بکنید نیستند و شعار آزادی بیان و انتقاد سر نمیدهند؟ خب بفرمایید تغییر را از خودتان شروع کنید: روز دانشجو را به فرصتی برای انتقاد از دانشجو تبدیل کنید. بگذارید یکبار هم شده از زمین به آسمان ببارد و مسئولان از دانشجویان انتقاد کنند. تریبون آزاد بگذارید و هو نکنید، بگذارید دیالوگ دربگیرد.
خلاصه اینکه این روز دانشجو نشد. اصلا حال نکردم باهاش.