سعید اصغرزاده
لابد ميدانيد كه جرمشناسى به قبل از ارتكاب جرم و بعد از مجازات شدن مجرم نگاه مىكند، در حالى كه حقوق كيفرى پروسهاى است كه از لحظه ارتكاب جرم تا لحظه مجازات ادامه دارد و حالا بخواهيم به اين دو نوع رفتار، رفتار يك جامعهشناس را نيز اضافه كنيم! البته اين كار من نيست. نيويوركتايمز ديروز اين كار را كرده. مقالهاي دارد كه به همین رویکردها و دفاع از جرمشناسان در مقابل جامعهشناسان و حقوقدانان پرداخته است. رويكردهايي كه در شیکاگو، توانست یکی از دیرینترین برداشتها از بزهکاری را بر هم بزند: اینکه نوجوانی، برای مداخله و کاهش جرم بسیار دیر است و بایستی به دنبال ریشههای بزهکاری در خانواده بود و فقر را كالبدشكافي كرد و...
جرمشناسان برخلاف جامعهشناسان، به دنبال راههای عملی کاهش جرم هستند. جامعهشناسان، از روی مبل راحتی، ساعتها درباره ریشههای جرم تئوری میبافند بدون اینکه حتی به نظرشان بیاید بایستی این تئوریها را آزمود ولی جرمشناسان، بهخصوص در سالهای اخیر، با الهام از روش علمی پژوهش، سعی دارند هر مداخله اجتماعی را پیشاپیش، در محیطی کوچک و کنترل شده مورد آزمون قرار بدهند؛ افرادی مشابه را به دو گروه تصادفی تقسیم میکنند، یک گروه مداخله را دریافت میکنند و دیگری گروه کنترل هستند. در پایان کار با روشهای آماری، تصمیم میگیرند که آیا مداخله ارزشمند است یا نه.
بهخصوص در گروهی که در این پژوهش هدف بودند یعنی نوجوانان پسر، فقر در خانواده بیداد میکرد ولی چیزی که جرمشناسان برای دههها میدانستند، راهگشا بود: اینکه اکثریت مطلق قتلهای شهری، از پیش برنامهریزی شده نیستند بلکه بر سر موضوعاتی بسیار بیارزش شكل مي گيرند. بنابراین آنها فکر کردند اگر بتوانند به نوجوانان آموزش بدهند که تکانه خشونت را در خودشان کنترل بکنند، میتوان از درگیرشدن در دعواهای مرگبار جلوگیری کرد. این پژوهش بسیار موفق بود و به نام آزمایشگاه جنایت، پول زیادی از سوی اهداکنندگان دریافت کرد و اکنون نیویورک هم پس از شيكاگو تلاش دارد این موفقیت را تکرار بکند.
اما سئوال اين است كه در ايران خودمان و تهران چطور؟ بررسیهای انجامشده توسط دستگاههای انتظامی و قضایی مبنی بر افزایش چشمگیر خشونت در بین جوانان ۱۸ تا ۲۴سال و پس از آن جوانان ۲۵ تا ۳۴سال است و ثمره خشونت، افزایش جرايم و بزهکاری است. براي همين هم اولین چاره دراین مورد میتواند کنترل خشونتها و یافتن راههای کاهش آن بهویژه در بین جوانان باشد. شايد هم براي همين است كه بالاخره اولين کلینیک تخصصی کنترل خشم راهاندازي شده است. هرچند غربيها ميگويند خشم را در خانواده بايد جست و همانجا در مقابلش ايستاد. اما بالاخره اين هم يك قدم مثبت است. اما يك جوان يا نوجوان را چگونه مي شود ترغيب كرد كه داوطلبانه به اين مركز يا مراكزي از اين دست برود و خشم خود را كنترل كند؟ چگونه من اعتماد كنم كه با موعظههايي مجدد و سهمگينتر از فضاي خانواده مواجه نخواهم شد؟
هرچند در توجيه راهاندازي اين كلينيك آمده است: کلینیک تخصصی کنترل خشم را با هدف مطالعه دلایل و آمار، ارایه آموزشهای عمومی و گروهی و یافتن راهکارهای درمانی برای این معضل راهاندازی شده است. اما بايد ديد كه اگر طبق برنامهریزیها در این کلینیک از کارشناسان ارشد و دانشجویان دکترا در علوم روانشناسی و جامعهشناسی برای امر مطالعه و ارایه راهکار دعوت به عمل میآید، آنان دوره كارآموزي خود را طي ميكنند، فلسفه ميبافند يا مانند جرمشناسان شيكاگو آزمايشگاه جنايت راه مياندازند؟ آيا براي اين امر داوطلبانه من مراجعهكننده بايد يك سوم هزينه درمان را بپردازم؟ آيا خشم يك بيماري است كه درمان ميشود؟ آيا اگر من خشمگين هستم از اينكه نتوانسته ام كمك خرج خانواده خود باشم و آسيبهاي اجتماعي متعددي گريبان خواهر و برادرم را گرفته، بايد بيايم كلينيك خشم و پول مداوا را بدهم و درمانم كنند؟ درمان درد من چيست؟ اينها ابتداييترين پرسشهايي است كه هر فردي ميتواند از خود داشته باشد. مگر اينكه كنترل خشم به يك بازي تجملاتي جديد مبدل شود. خانمهايي كه به اين كلينيك مانند كلينيك پوست و مو ميروند و آقاياني كه از فرط چاقي و لاغري در باشگاههاي بدنسازي و سونا و استخر ولو ميشوند!
جا دارد كه براي هر فعل داوطلبانهاي كه منجر به برقراري صلح و آرامش در جامعه ميشود ابزارهاي مناسب فرهنگي و ترويج آن مهيا شده و با بسترسازي مناسب اين حركت رو به جلو پيش رود. ما الگوهاي مناسبي را در دنيا در پيشروي خود داريم. فراموش نكنيم كه شايد راههاي ديگري نيز براي برونرفت جوانان از فرآيند خشم وجود داشته باشد. راههاي داوطلبانهاي كه آنان را به مشاركتجويي در امور اجتماعي خانه و محله و مدرسه و شهر و استان و كشور خود فرا ميخواند. آيا تا بهحال ديدهايم كه در حوزههايي كه ميتواند مشاركت وجود داشته باشد، نهادها و مراكز مسئول دست همكاري بسوي نوجوانان و جوانان دراز كرده و خواهان مشاركت و همدلي آنان شوند؟