شهروند | مشفق کاشانی – غزلسرای پیشکسوت- در 89 سالگی درگذشت. میانِ شعر پر کشید؛ مثلِ تمامِ این سالهایی که زندگی کرده بود. یکشنبه شب به همراه سیدمحمد خاتمی – رئیسجمهوری سابق- در جشنِ تولد سهیل محمودی شرکت میکند، در آنجا شعرخوانی میکند و در همین هنگام دچار ایستِ قلبی میشود. به بیمارستان منتقل و در نهایت دارِ فانی را وداع میگوید. او امروز به سوی خانه ابدیش میرود تا همانطور که آرزو دارد، کنارِ سپیده کاشانی، محمود شاهرخی یا مهرداد اوستا به خاک سپرده شود.
شاعرِ کاشانی از همان ابتدا قریحه شعر داشت و با شاعرانِ آن زمان صمیمی بود، از جمله سهراب سپهری. از همان اول هم نگاهِ خاصِ خودش را داشت. از سرمایهدارانی انتقاد میکرد که کارگران فرش را استثمار میکردند. او به همراه برخی شاعران دیگر از جمله مرحوم مهرداد اوستا، مرحوم طاهره صفارزاده و سیدعلی گرماررودی از چهرههای برجسته شعر بودند که با حرکت مردم به رهبری امام خمینی(س) همراهی و آن را تأیید کردند و به همین جهت از سوی بسیاری از مجامع روشنفکری بایکوت شدند. مشفق کاشانی با شروع جنگ تحمیلی بارها و بارها همراه تعداد دیگری از شاعران در جبههها حاضر شد و برای رزمندگان شعرخوانی کرد. او از آن زمان در شورایعالی شعر وزارت ارشاد به فعالیت مشغول شد. مشفق همچنین در دومین مراسم همایش چهرههای ماندگار در سال 1382 بهعنوان چهره ماندگار رشته ادبیات مورد تقدیر قرار گرفت. رهبر معظم انقلاب درخصوص مشفق و شعرهایش چنین گفتهاند: «علاوه بر جنبه شعری محض، دو خصوصیّت دیگر هم در آقای مشفق هست که قابل توجّه است: یکی اینکه شعر ایشان در خدمت هدفهای دینی و هدفهای انقلابی است. از اوّل انقلاب شعر ایشان، چه شعر مذهبی و به اصطلاح شعر آیینی و چه شعرهایی که درباره مسائل انقلاب گفتند، همه مفید و اثرگذار است. وقتی که دشمن و بعضی از دوستهای نادان سعی میکنند فضاها را تیره و تار جلوه بدهند، میگوید اگر هوش و گوشی وجود دارد، اینجا پنجرهها باز است. نکته دوّم شخصیّت ایشان است. انسان محترم و آراسته به اخلاق خوب محسوب میشوند. ما در طول این حدود سی و چندسال که با ایشان آشنا هستیم، همیشه این رفتار را از ایشان ملاحظه کردیم. ایشان را، آقای حمید را - این پیشکسوتهای شعر معاصر را - باید ارجمند و عزیز داشت.»
مقام معظم رهبری غزل مشفق کاشانی را غزل پخته و مضموندار و خوشاسلوبی توصیف میکنند و میفرمایند: «یکی از غزلسرایان برجسته زمان ما جناب آقای مشفق هستند.» همچنین حضرت آیتالله خامنهای در پیامی که برای بزرگداشتِ ایشان گفته بودند، به این مسأله اشاره کردند: «جناب آقای مشفق هم از شعرای خوب زمان ما هستند. بنده البتّه از قدیم با بعضی از اشعار ایشان - در مطبوعات و اینها - آشنا بودم و شخص ایشان را هم که از اوایل انقلاب به اتّفاق آقای حمید و مرحوم شاهرخی و اینها، مکرّر آقایان را زیارت میکردیم؛ از شعرهایشان میشنیدیم، استفاده میکردیم و غزل ایشان، غزل پخته و مضموندار و خوشاسلوبی است؛ یعنی یکی از غزلسرایان برجسته زمان ما جناب آقای مشفق هستند؛ بیشتر سبک عراقی - و در عین حال دارای مضمون، دارای الفاظ شستهرفته و پخته - غزل ایشان را تشکیل میدهد. حالا البتّه ایشان در فنون دیگر هم شعر میگویند، قصیده هم میگویند، قطعه هم میگویند، لکن غزل ایشان یک برجستگی ویژهای دارد. در جلسات شعریای که بنده در آنجاها حضور داشتهام و توانستهام بشنوم از شعرها، شعر ایشان همیشه یک شیرینی و برجستگی و زیبایی خاصّی داشته. جا دارد که از ایشان حقیقتا تشویق بشود.»
مشفقِ کاشانی را یکی از شاعران احیاگر شعر کلاسیک فارسی بهویژه غزل در دوران معاصر میدانند. رهبرِ انقلاب هم درباره یکی از اشعار ایشان میگوید: «شما این غزل را بخوان که یک مصرع از آن به صدها مقاله میارزد: گوش هوشی است اگر پنجره باز است اینجا/ نغمه مرغ سحر روح نواز است اینجا.»
فاطمه راکعی – شاعر- استاد مشفق را از بنیانگذاران انجمن شاعران ایران میداند. او میگوید که در تمام مدت آشنایی با تفکرات و تواناییهای شعری ایشان رفتار بزرگمنشانه و انسانی از ایشان دیده بودیم، بهطوری که دوست و دشمن با هر گرایش و سلیقه شعری به او ارادت داشتند. این موضوع به خاطر رفتار بزرگمنشانه او بود. «ساعد باقری» هم مشفق کاشانی را فردی سلیمالنفس، متواضع و استاد میداند: «ایشان از کسانی بود که درباره دوران انقلاب و دفاع مقدس شعرهای زیاد و خوبی سرودهاند، همچنین در حوزه شعرهای عرفانی و مذهبی کارهای بسیار زیادی دارند. تا جایی که در حد توانشان بود در مناسبتهای مختلفی که برگزار میشد شرکت میکردند. استاد مشفق فردی بود که خودش را در راه انقلاب و دفاع مقدس قرار داده بود.» باقری، این شاعر را استادِ عشق و غزل میداند؛ اما عبدالجبار کاکایی میگوید: «در سالهای پس از انقلاب، تأثیر معنوی و عاطفی استاد مشفق بر جریان شعر انقلاب، بارز بود. حمایت معنوی ایشان و حتی قطعات و آثاری هم که میسرود، برای شاعران انقلاب، الگو و سرمشق بود.» به گفته کاکایی، زندگی استاد مشفق کاشانی را از حیث شعر، میتوان به دو دوره تقسیم کرد؛ دورهای که دوران شکفتگی و خلاقیت و ابداعات ادبی ایشان بود که بخش اعظم آن مربوط به پیش از انقلاب است. مشفق را در این دوره بهعنوان شاعری غزلسرا در سبک عراقی که زبانش تا حدود زیادی تابع اسلوبهای کهن است، البته بهرههایی هم از زبان امروز برده است، میشناسند. در این دوره، مشفق کاشانی با مقداری دستاندازی به واژگان جدید بهعنوان غزلسرایی چیرهدست شهره است. در سالهای پس از انقلاب، بیشتر تأثیر معنوی و عاطفی استاد مشفق کاشانی بر جریان شعری که بیشتر برخاسته از انقلاب بود، بارز بود. حمایت معنوی و روحی ایشان و حتی قطعات و آثاری هم که میسرود، در ابتدای کار شاعران انقلاب، برای آنها الگو و سرمشق بود.
همانطور که پرویز بیگیحبیبآبادی میگوید، اینکه استاد در عین 90 سالگی میتوانست شعر و غزل بسراید، امری عجیب بود و در واقع، واژهها مانند موم در دستش بودند و به راحتی غزل میسرود. علی موسویگرمارودی، مشفق کاشانی را جزو استادان پیشکسوت و چهره مهمی در غزل میداند و در عین حال از او بهعنوان جوان یاد میکند.
از مرحوم مشفق کاشانی در زمان حیات چندین دفتر شعر منتشر شده که از میان آنها میتوان به «صلای غم» تضمین ۱۲بند محتشم کاشانی، «خاطرات» (سال ۱۳۲۴)، «سرود زندگی» (سال ۱۳۴۲)، «شراب آفتاب» (سال ۱۳۴۲)، «آذرخش» (گزینه اشعار)، «آینه خیال» (سال ۱۳۷۲)، «بهار سرخ سرود» (سال ۱۳۷۳)، «هفت بند التهاب» (سال ۱۳۷۵)، «نقشبندان غزل» (سال ۱۳۶۵)، «انوار ۱۵خرداد» (سال ۱۳۶۵)، «خلوت انس» (سال ۱۳۶۸)، تصحیح «دیوان حاج سلیمان صباحی بیدگلی» با همکاری پرتو بیضایی (سال ۱۳۴۰)، «مجموعه شعر جنگ»، تذکره شاعران معاصر و راز مستان اشاره کرد.