اصغر مهاجری جامعهشناس
در جوامع توسعهیافته یا همان جامعه بهاصطلاح مدرن، اکثریت مردم از تحولات اجتماعی و رویدادهای مهم باخبرند و از رخدادهای بهوجود آمده نیز تأثیر میپذیرند و بر آن تأثیر میگذارند. این رفتار، منجر به مطالباتی میشود که مردم نسبت به حاکمیت دارند و آن را به جدیت دنبال میکنند. اما جوامعی که از این نظر ضعف دارند و نسبت به تحولات اجتماعی بیتوجه هستند، غالبا از احراز حقوق اولیه خود در جامعه، بازمیمانند و از این طریق، مورد تعرض قرار میگیرند. نظامهای اجتماعی مهمترین نظام موجود در هر کشور است زیرا تمام تحولات یک جامعه بسته به عملکرد نظامهای اجتماعی است. این نظامهای اجتماعی باعث تغییر تحولات عظیم در دوران مختلف برای کشورهای گوناگون بودهاند.
جالب این است که حاکمیتها در طول سالیان همواره در نظر داشتند که مناسبات و قوانینی که از نظر خودشان مطلوب بوده را به مردم دیکته کنند اما این نظامهای اجتماعی گاهی این معادلات را بر هم زده است. برای مثال در کشورهای مختلف قوانینی را نظاره کردهایم که از قول حاکمیت حساس و غیرقابل تغییر بوده اما سیل عظیم مردم در انتخاب آن موضوع موردنظر، تحکم و ایستادگی دولت را از بین برده است. یکی از ویژگیهای نظامهای اجتماعی در هر جامعهای باید همین امر باشد. اما تفاوتی که در این میان به چشم میخورد، شیوه عملکرد نظام اجتماعی در ایران در مقایسه با کشورهای توسعهیافته یا اروپایی است. در نسخه ایرانی این نظامها، هیچگاه دخل و تصرف و نفوذ را نمیپذیرد. نظامهای اجتماعی در ایران به هیچوجه اجازه دستاندازی یا نفوذ فرهنگ دیگری را در خود نمیدهد برای مثال جهان عرب، که سعی بر انتقال زبان عربی و مفاهیم این زبان بر فرهنگ و نظامهای تصمیمگیرنده ما داشت، نتوانست این امر را بر کرسی نشاند. مثالی دیگر در این باب میتواند کشورهای پاکستان و هند باشد که در سالیانسال زیست با کشورهای اروپایی و بهخصوص انگلیس، ناخودآگاه زبان و فرهنگ غالب کشور انگلیس را در مردم و نظامهای اجتماعی خود نظاره کردند. این موضوع برای کشور ما و نوع روابطی که ما با کشورهای خارجی داشتهایم، دیده نشده است. این مسأله در مباحث دینی نیز صدق میکند، ایرانیان از دیرباز همواره یکتاپرست بودند، این یکی از سلایق خاص اجتماعی ایرانیان است که از سالیان قبل اینگونه بوده است. در این باب نیز بسیاری از جغرافیدانان بهدلیل وحدت تامیت و یکپارچگی کشور ما، فلات ایران را یکی از مبناهای وجود نظامهای اجتماعی واحد میدانند. اما یکی از مواردی در اینباره، به ضرر ما هم میتواند باشد، فقدان همان نفوذپذیری یا استحکاماتی است که از سالیان دور و دراز در نظامهای اجتماعی ما نقش بسته و قابل تغییر نیز نیست. البته هر 25سال یکبار ما صورتمسأله را تغییر میدهیم و دوباره همان را بازنویسی میکنیم که این موضوع در سالیان طولانی به ضرر ما بوده است، البته حاکمان ایرانی همواره بر این نظر بودهاند تا در این مناسبات تغییری را ایجاد کنند که همواره در اینباره ناکام بودهاند.