شماره ۴۷۹ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۹ دي
صفحه را ببند
حسین دهباشی از پروژه تاریخ شفاهی عصر پهلوی دوم می‌گوید:
جدال با فراموشی
طرح‌نو| «تاریخ شفاهی ایران»، مجموعه‌ای از ده‌ها گفت‌وگوی پژوهشی با بازیگران اصلی عصر پهلوی دوم است که پس از حدود 10‌سال تلاش در خلال صدها ساعت مصاحبه صوتی و تصویری و هزاران برگ سند تاریخی از تجارب، کامیابی‌ها و ناکامی‌های حکومتداری در این دوره به دست آمده است. سیدحسین نصر، شاهپور آذربرزین، داریوش همایون و علینقی عالیخانی ازجمله شخصیت‌های دوره پهلوی هستند که روایت‌هایشان در 4 جلد اول تاریخ شفاهی به ثبت رسیده است. بدون‌شک ثبت روایت افرادی از این دست، ساده نیست چنانچه به اذعان دست‌اندرکاران این پروژه، تقریبا همه این افراد در برخورد نخست، پاسخشان منفی بوده البته نه لزوما به خاطر پروژه. برخی از آنها نگران تحریف سخنانشان بودند. سرمایه بزرگ این طرح، اعتبار کتابخانه ملی بود که نهادی خوشنام است. «تاریخ شفاهی ایران» تلاش کرده اعتماد نفرات مصاحبه شونده را جلب کند. درواقع فرآیند این فعالیت طوری بوده که آنها احساس کردند با پروژه‌ای علمی طرف هستند نه پروژه‌ای که ممکن است صحبت‌های آنها در آن تحریف شود. حتی قرار بر این بوده که در «تاریخ شفاهی ایران» با فرح پهلوی هم مصاحبه شود که در ابتدای کار نیمه تمام ماند و منتفی شد. حسین دهباشی، مدیر پروژه تاریخ شفاهی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران است. او درباره اصالت محتوای کتاب‌ها می‌گوید: «حرف هیچ‌کسی تحریف نشده است روال تاریخ شفاهی مشخص است و اگر شخصی تمایل داشته باشد، کار را با او ادامه می‌دهیم، همان‌طور که گفت‌وگو با حسین نصر 30 ساعت و چندی به طول انجامیده آن هم در 8 ماه». گفت‌وگوی «شهروند» با مدیر پروژه تاریخ شفاهی ایران در عصر پهلوی دوم را در ادامه می‌خوانید.

 برای آغاز، درباره پرونده و جزییات طرح و این‌که از چه زمانی تصمیم گرفتید تاریخ شفاهی ایران را مکتوب کنید، توضیح دهید؟
گروه تلویزیونی روایت فتح هنوز هم در حوالی میدان فردوسی است، نبش خیابان شهید بهروز فلاحت‌پور، همان که حوالی 20 سالگی جانش را در پایگاه آموزشی جنتای لبنان از دست داد و شهید شد. موشک هوا به زمین یک شکاری متجاوز اسراییلی شهیدش کرد، وقتی داشت مستندی درباره بروبچه‌های شیعه لبنان می‌ساخت، بگذریم. ساختمان روایت فتح هنوز همانجاست؛ بزرگتر شده و کنار آلاچیق وسط حیاطش تعدادی درخت کاشته‌اند که حدود 20‌سال قبل این درخت‌ها نبود. عوض‌اش محوطه چمن کوچک مصفایی بود که عصرها سفره عصرانه‌ای پهن می‌شد و روایت فتحی‌ها دورش می‌نشستند. شانه به شانه و برادرانه، سر به سر هم می‌گذاشتند. خیلی که عقب برویم، می‌رسیم به همان سفره عصرانه روایت فتح؛ جایی که روزگاری مردها برای مبارزه دور هم جمع می‌شدند: مبارزه علیه فراموشی. آن زمان درواقع کار تاریخ شفاهی انجام می‌شد اما ما نمی‌دانستیم. بعد از آن هم اگر درباره مجموعه جاری بخواهم توضیح دهم، کار حدود 14‌سال پیش کلید خورد.
 انتخاب افراد و مصاحبه شونده‌های این مجموعه بر چه اساس و معیاری انجام گرفت؟
در مصاحبه‌های مربوط به تاریخ شفاهی، چند عامل اهمیت دارد. هرکس که زنده و در دسترس باشد و ما او را بشناسیم که در موضوع ذیمدخل بوده و او هم اعتماد کند و راهمان بدهد و بگذارد جلسه بعدی هم در کار باشد می‌تواند جزو مصاحبه شونده‌ها باشد. کسانی که همه این شرایط را داشتند زیاد نبودند یا دست‌کم ما حدود 60 نفرشان را پیدا کردیم.
  می‌توانید برخی از آنها را نام ببرید؟
از میان آنها می‌توان از این افراد نام برد: دکتر سیدحسین نصر (اسلام‌شناس برجسته و رئیس دفتر فرح پهلوی) سپهبد خلبان شاپور آذربرزین (معاون عملیاتی و جانشین فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی) دکتر داریوش همایون (مدیر و مالک روزنامه آیندگان و وزیر اطلاعات و جهانگردی)، دکتر علینقی عالیخانی (وزیر اقتصاد و رئیس دانشگاه تهران)، اردشیر زاهدی ( داماد شاه و وزیر خارجه و سفیر ایران در آمریکا و انگلیس)، دکتر اکبر اعتماد (موسس و رئیس سازمان انرژی اتمی) و... مصاحبه این افراد را (که چهار نفر نخست بودند) به صورت کتاب تا این زمان، منتشر کرده‌ایم و اگر خدا بخواهد به فکر انتشار بقیه‌هستیم.
 اساسا چرا انتشار تاریخ شفاهی اهمیت دارد؟
  اهمیت دارد؟ واقعا؟!
 نظر خودتان چیست؟ اهمیت ندارد؟
اگر سوال این است که تاریخ شفاهی برای من اهمیت دارد، حتما همین‌طور است اما من مطمئن نیستم تاریخ شفاهی برای دیگران هم اهمیت داشته باشد.
 پیشتر در ایران چه کارهای ماندگاری در این حوزه انجام شده است؟
  حالا اگر می‌گفتید: «ارزشمند» می‌شد یک جوری جوابش را داد اما ماندگار؟ 20 سالی برای یافتن پاسخ این سوال زود است.
 خب همان ارزشمند که می‌گویید؛ چند کتاب ارزشمند در این زمینه وجود دارد؟
این سلیقه‌ای است. از نظر من ارزشمند‌ترین کاری که دیدم، گفت و گو با شهید عراقی است که اسم کتاب را به یاد ندارم گمانم «ناگفته‌ها» باشد و انتشارات رسا آن را منتشر کرده است.
  اصولا انتشار خاطرات سیاسی – اجتماعی چقدر می‌تواند به‌عنوان سند تاریخی
مورد استفاده واقع شود؟
  کمابیش همان قدر که بقیه اسناد مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ با احتمال اندکی خطای بیشتر پدیدآورنده سند و امکان تأثیرپذیری و آسیب‌پذیری جدی‌تر مخاطب.
 در ایران چه ضعف‌هایی در زمینه انتشار تاریخ شفاهی وجود داشته و دارد و در مسیر بیان تاریخ چه موانعی دیده می‌شود؟
والا! اغلب ضعف‌ها بیشتر از آن‌که در زمینه انتشار باشد در مراحل ابتدایی کار است. در حوزه روش‌شناسی. گاه به هر چیزی که تاریخی باشد و شفاهی باشد می‌گوییم «تاریخ شفاهی» که خب این درست نیست. «مصاحبه‌های تاریخی» الزاما «تاریخ شفاهی» نیستند. ده‌ها شخص حقیقی و حقوقی مختلف در کشور ما مدعی فعالیت در حوزه تاریخ شفاهی هستند. اغلب آنها آثاری با
خلوص نیت و کلی زحمت تهیه می‌کنند که البته بسیار ارزشمند هستند و از این بابت جدا باید قدردان کارهای آنها بود هرچند در ذیل تاریخ شفاهی جای نگیرد.
 به نظرتان انتشار تاریخ شفاهی چقدر می‌تواند اقبال مخاطبان عام به تاریخ را بیشتر کند؟
به نظرم تجدید چاپ کتاب‌های مرحوم ذبیح‌ا... منصوری از این لحاظ نقش بسیار موثرتری خواهد داشت! گرچه تاریخ شفاهی نیستند و تاریخ تخیلی‌اند اما روان و خواندنی‌اند و گیر مخاطب عام ما این است که اصولا کتاب روان و خواندنی
 کم شده؛ از کتاب تاریخی گرفته تا جنایی و از ترویج شاعرانه سیاست به سبک شریعتی و آل‌احمد گرفته تا باقی قضایا.
 ناشر این طرح مرکز اسناد و کتابخانه ملی است؛ این‌که یک سازمان دولتی دست به انتشار مجموعه تاریخ شفاهی زده، ممکن نیست اقبال مخاطبان را کمرنگ کند یا به عبارتی محصول نهایی، به یکسونگری متهم شود؟ پیش از انتخاب این مرکز، با ناشران دیگری صحبت شده بود؟
 بله ممکن است این اتفاق بیفتد که با اقبال کم مخاطب هم مواجه شویم، البته پیش از انتخاب مرکز اسناد و کتابخانه ملی با ناشران دیگر هم صحبت شد و این روند مدت‌ها پیگیری شد که نهایتا بی فایده بود.
فکر می‌کنید سایر نهادهای دولتی چگونه می‌توانند در فراگیر شدن مطالعه مجموعه‌های تاریخ شفاهی یاری‌رسان سازمان اسناد و کتابخانه ملی باشند؟
  سایر نهادهای دولتی اگر چوبشان را از لای چرخ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران دربیاورند خیلی یاری رسان می‌شوند.
 اگر امکان دارد درمورد روند آماده‌سازی و انتشار این مجموعه توضیحاتی بدهید؟ مجموعه تاریخ شفاهی چه تیراژی دارد و بعد از این 4 شماره که از مجموعه به چاپ رسیده است، جلدهای بعدی در چه مرحله‌ای هستند؟ برنامه زمان بندی برای تهیه و تدوین این مجموعه چگونه است؟
   این کتاب‌ها، حالا حالاها کار دارند. شاید ساده به نظر برسد، یا شاید هم ما دچار وسواس شده و مته به خشخاش گذاشته‌ایم. اما بعد از اتمام مرحله پیاده‌سازی و ویراستاری بسیاری دقیقِ گفت‌وگوها که به معنای دقیق کلمه یک «واو» آن را جا نینداخته‌ایم یا «هویجوری» تغییر نداده و اصطلاحا محض خاطر خواننده گرامی، «خوشخوان» نکرده‌ایم، تازه  اول عشق است! مرحله گویاسازی تک به تک عبارات و واژه‌های تخصصی و رویدادهای تخصصی، مرحله تقاطع حرف‌ها با سایر گفته‌های گوینده درسایر منابع دست اول، مرحله اگر بشود پرونده ساواک او یا اگر نظامی باشد پرونده‌اش درکارگزینی یا ضداطلاعات ارتش یا آرشیو ملی بریتانیا و وزارت‌خارجه آمریکا و... بعد پیدا کردن عکس یا سند یا تمبر مناسب برای تک تک صفحات!... اینجوری آدم پیر می‌شود، شاید دلش هم به این خوش باشد که به قول شما دارد کاری می‌کند که 20 ‌سال دیگر، خدا را چه دیدی؟ ماندگار شد.


تعداد بازدید :  228