شماره ۴۷۹ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۹ دي
صفحه را ببند
گفت‌وگو با کریم سلیمانی، استاد تاریخ
اهميت «تاريخ شفاهي» در پژوهش‌هاي تاريخي انكارناپذير است

طرح نو| به دنبال انتشار مجموعه كتاب‌هاي تاريخ شفاهي از سوي سازمان اسناد و كتابخانه ملي، اين پرسش مطرح مي‌شود كه تا چه اندازه در پژوهش‌هاي تاريخي مي‌توان به مجموعه‌ خاطره‌گويي‌ها استناد كرد؟ اين پرسش را با كريم سليماني دانشيار گروه تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي در ميان گذاشتيم. پاسخ‌های سلیمانی به پرسش‌های «شهروند» را در ادامه می‌خوانید:

  در پژوهش‌هاي تاريخي، بررسي اسناد مربوط به تاريخ شفاهي چه جايگاهي دارد؟
تاريخ شفاهي در علم تاريخ‌، قدمت چنداني ندارد. در ايران نیز حدود يك دهه است كه تاريخ‌پژوهان با اهميت آن آشنا شده‌اند. بنابراين در علم تاريخ، اين حوزه هر ‌سال اهميت بيشتري پيدا كرده و به‌عنوان يك شاخه مستقل و بسيار
 با اهميت در پژوهش‌هاي مربوطه، به شمار مي‌آيد. به طوركلي مجموعه‌هاي تاريخ شفاهي به دليل اين‌كه اظهارات مستقيم و بي‌واسطه يك رجل تأثيرگذار در رخدادهاي سياسي وقت است، براي محققان و تاريخ‌پژوهان اهميت بسيار زيادي داشته و يك تاريخ‌پژوه در حوزه كار ميداني خود نياز بسياري به داشتن اين اطلاعات دارد.
 اكثر كتب منتشر شده در اين حوزه‌، خاطرات افراد از يك دوره تاريخي است. اما برخي از محققان خاطره‌گويي‌هاي افراد را داراي نواقص و اشكالات بسياري مي‌دانند. حال اين پرسش مطرح مي‌شود كه آيا تاريخ شفاهي در پژوهش‌هاي تاريخي
 قابل استناد بوده و مي‌توان به مطالب و محتواي آنها اعتماد كرد؟
سوال بسيار خوبي است و يكي از دغدغه‌هاي اصلي محققان را تشكيل مي‌دهد. موضوعي كه همواره ذهن تاريخ‌پژوهان را به خود مشغول مي‌كند، اين است كه چگونه مي‌توان اعتبار اين خاطرات را محك زد. اساتيد تاريخ معتقدند كه «تاريخ شفاهي» اگرچه داراي جايگاه بسيار مهمي در پژوهش‌هاي تاريخي است، اما في‌نفسه نمي‌تواند به‌عنوان يك منبع مستقل و قابل اعتماد بوده و همواره بايد به مطالب آن با ترديد نگاه كرد.
 اگر «تاريخ شفاهي» قابل اعتماد نیست و بايد به آن با ترديد نگاه كرد، چگونه در روند پژوهش‌هاي تاريخي با اهميت تلقی می‌شود و نمي‌توان از كنار مطالب بيان شده به راحتي عبور كرد؟
تاريخ شفاهي به صورت مستقل قابل اعتماد نيست اما براي يافتن زواياي مختلف يك رويداد تاريخي و حتي يك دوره تاريخي، بايد از اين منابع استفاده كرد. براي بيان بهتر مثالي را مطرح مي‌كنم.‌ خاطرات تيمسار حاج علي كيا كه از رجال نظامي رده اول دوره پهلوي دوم و فرد نزديك به محمدرضا پهلوي بوده، منتشر شده است.
اين فرد در خاطرات خود، كارهايي كه انجام داده است را به صورت اغراق‌آميزي بزرگ جلوه مي‌دهد و از سوي ديگر درباره نقاط تاريك زندگي شغلي خود، هيچ سخني به ميان نمي‌آورد. از سوي ديگر خاطرات حسين فردوست نيز منتشر شده و جالب است كه فردوست به صراحت مي‌گويد، تيمسار حاج علي كيا از ‌سال 41 به بعد به دليل اختلاس و درگير شدن با فساد مالي مورد بي‌مهري قرار گرفته و به مرور كنار گذاشته مي‌شود، در حالي كه حاج علي كيا به هيچ عنوان به اين مسائل اشاره نکرده است. فردوست نیز در بسياري از خاطرات خود به عمد و حتي غير عمد (گذشت زمان و فراموشي برخي رخدادها) موارد اشتباهي را بيان کرده است.
مانند تأسيس سازمان كوك كه مي‌گويد اين سازمان در‌ سال 36 راه‌اندازي شده و اين در حالي است كه‌ سال تأسيس سازمان كوك 1330 شمسي است و فردوست به‌طور عجيبي اين تاريخ را اشتباه مي‌گويد.
خاطرات شفاهي فردوست و تيمسار حاج علي كيا به صورت فردي قابل اعتماد نيست، اما براي پژوهش درباره دوره پهلوي دوم، بايد به اين منابع رجوع كرد و با در كنار هم قراردادن آنها و
لحاظ كردن اسناد و مدارك ديگر، مي‌توانيم زواياي پنهان رخدادها را كشف كنيم. بنابراين تاريخ شفاهي به صورت واحد قابل اعتماد نيست، اما وقتي در كنار مدارك و مستندات ديگر قرار مي‌گيرد، كمك بسيار مهمي به تاريخ‌پژوهان براي يافتن پاسخ پرسش‌هاي خود مي‌كند.
 طي سال‌هاي اخير برخي از رجال سياسي دوره پهلوي در خارج از كشور خاطرات خود را بيان و منتشر كرده‌اند. همچنين در داخل كشور نيز برخي از آنها، خاطرات خود را منتشر کرده‌اند. مانند خاطرات حسين فردوست كه خود شما به آن اشاره و استناد كرديد. آيا مي‌توان به مطالبي كه در خارج از كشور گفته و منتشر شده، در پژوهش‌هاي تاريخي استناد كرد؟
مكان بيان خاطره و انتشار آن اهميت چنداني ندارد. هر دو گروه به يك ميزان قابل اعتماد و استناد هستند. لذا نمي‌توان به صرف اين‌كه اين مطالب در خارج از كشور منتشر شده، همه آنها را رد كرد.
به‌عنوان نمونه يكي از كارهاي ارزشمندي كه توسط بنياد مطالعات ايران‌شناسي انجام شده، ضبط خاطرات رجال نظامي، سياسي، اقتصادي، ديواني و فرهنگي دوره پهلوي است و اين خاطرات پيش از مرگ آنها ضبط شده است. بسياري از اين مصاحبه‌ها از نظر تاريخ‌پژوهي بسيار ارزشمند است. اتفاقا بخش مهمي از افراد مصاحبه‌شونده سياسي نبودند. مانند مصاحبه با افرادي كه پايه‌گذار شركت گاز در تهران يا برخي از استان‌ها بودند. اين بنياد با افرادي كه كار تأسيس سازمان‌ برق، سازمان آب و شبكه‌هاي آبرساني در سراسر كشور را انجام داده‌ و در اين پروژه‌ها موثر بودند، مصاحبه و خاطرات آنها را به همراه مستندات ثبت كرده است.
اگرچه اين اطلاعات كافي و كامل نيست، اما مسير پژوهش‌هاي تاريخي را در مقابل تاريخ‌پژوهان قرار داده و اطلاعات با ارزش بسياري را به آنها داده است.
 شما پروژه‌اي كه سازمان اسناد و كتابخانه ملي براي انتشار كتاب‌هاي
 تاريخ شفاهي در دست دارد را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
در سال‌هاي اخير اين سازمان كارهاي بسيار خوبي در حفظ، نگهداري، ثبت و ضبط مستندات تاريخي ازجمله تاريخ شفاهي انجام داده كه كار بسيار ارزشمند و قابل اتكايي است. يكي از نيازهايي كه اين سازمان بايد در اولويت‌هاي خود قرار دهد، گفت‌وگو با رجال دوره پهلوي است و اميدوارم اين كار پيش از مرگ اين افراد انجام شود، چرا كه براي شناخت بهتر رويدادهاي اين دوره تاريخ، خاطرات آنها بسيار حایز اهميت است.
به نظر من حتي بايد با افرادي كه ساكن خارج از كشور هم هستند از موضع كاملا بي‌طرف و براساس متدهاي علمي گفت‌وگوهايي انجام شود، تا بتوانيم نگاه دقيق و كاملي از رخدادهاي دوره پهلوي داشته باشيم.
ما نبايد تصور كنيم، هر آنچه در گذشته اتفاق افتاده خطا و اشتباه بوده است. مانند مثال‌هايي كه پيش‌تر به آن اشاره كردم، افرادي بودند كه در تأسيس نهادهاي مدني مانند شركت گاز و شبكه‌هاي آبرساني موثر بوده و كارهاي مثبتي انجام داده‌اند. لذا لازم است خاطرات و اسناد اين افراد ضبط و حفظ شود.
 درباره اقداماتي كه سازمان اسناد و كتابخانه ملي در حوزه تاريخ شفاهي انجام داده يا در دستور كار دارد، ممكن است شبهاتي به دليل ارتباط اين سازمان با نهادهاي حاكميتي مطرح شود. آيا اين دغدغه درباره كتاب‌هاي تاريخ شفاهي سازمان اسناد منطقي است؟
نزديك بودن يا دور بودن به نهادهاي حاكميتي در پژوهش‌هاي علمي تاريخ تأثيري ندارد. مهم اين است كه محققان اين سازمان از متدها و روش‌هاي علمي استفاده كرده و با بي‌طرفي سراغ اشخاص بروند و در صورت توجه به اين مهم، آثار آنها نيز از اهميت بسيار زيادي در پژوهش‌هاي تاريخي برخوردار خواهد بود.


تعداد بازدید :  235