علی همدانی پژوهشگر تاریخ
تاریخشفاهی و گفتوگو با افراد بزرگ و موثر تاریخ معاصر، بهطور قطع و بهدلایل گوناگونی که به آنها اشاره خواهم کرد، ازجمله کارهای مهمی است که در زمینه تاریخ باید انجام شود. ازجمله این موارد که میتوان به آنها اشاره کرد، این نکته است که مورخان باید به آنچه در تاریخ- بهخصوص تاریخ معاصر- رخ داده اشراف داشته باشند و بتوانند نسبت به آن آگاهی کسب کنند.
درحقیقت اطلاعات باید حداقل در فاصلهای صد ساله بهدست مورخ برسد تا بتواند با دقت روی آن کار کند. برای مثال بسیاری از اطلاعاتی که از زمان حکومت قاجاریه وجود دارد، کماند و بسیاری از مورخان اطلاعات دقیقی از آن در دست ندارند و تعداد زیادی از اسناد موجود درخصوص آن دوره و دورههای قبلتر، در کتابخانه و مراکز اسناد کشورهایی چون انگلستان، روسیه و... هستند. از اینرو، ضعف اطلاعاتی عامل ضعف تحلیلی در مواجهه با برخی از دورهها شده است.
حال، از افراد مشهوری که در تاریخ کشور و در دورههایی سرنوشتساز بودند یا در رأس امور قرار داشتند، پس از سالها گفتوگوهایی گرفته شده است که این کار میتواند، خلأ تاریخی گستردهای را پر کند چراکه این افراد درحالحاضر در قید حیاتند و از طرفی فرصت نوشتن هم ندارند و حرفهای آنها میتواند در بسیاری از موارد مورد توجه مورخان قرار گیرد.
اما همچنان که گردآوری تاریخشفاهی دارای اهمیت بسیار است، از منظر سندیتداشتن نیز همواره مورد تردید بوده و این تردید را نیز پیش از هر چیز خود مورخ میتواند مورد حلوفصل قرار دهد. مورخ در راستای کار تحقیقی خود، باید اسناد گوناگون را در کنار یکدیگر قرار دهد و از روی آنها قضاوت کند. برای مثال اگر خود من یکی از افرادی بودم که در این پروژه با من مصاحبه میشد، قطعا سعی میکردم تا از خود فردی مقبول ارایه داده و همچنین سعی کنم تا بسیاری از اشتباهاتم را درست جلوه دهم و این تا حدی طبیعی است و درخصوص مسائل تاریخی، اتفاقی است که بسیار افتاده و میافتد و در پروژههایی از این دست که خود فرد حضور دارد، قطعا بیش از پیش شاهد چنین مواردی هستیم. اما در این میان نکته دیگری نیز وجود دارد که باید آن را در نظر گرفت و آن هم فرد یا بنیادی است که انجام چنین پروژهای را برعهده دارد. این مورد، هم در خود مصاحبهشونده و هم در ذهن مخاطبان اثر، تأثیر بسیاری دارد و ممکن است نگاه آنها به آن مجموعه را توأم با جانبداری کند. من خود بهشخصه در این زمینه تجربهای دارم و آن هم مربوط به زمانی است که برای گفتوگو با عدهای از افراد تاریخی حضور داشتم.
پیش از انجام این گفتوگوها نیز این افراد، روحیات و اخلاقشان را بهدرستی میشناختم. زمانی که روبهرویشان برای انجام گفتوگو نشستم، احساس کردم که آنها را نمیشناسم.
گویی که آنها فرد دیگری شده بودند و علت آن هم به همان دلیلی است که پیش از این اشاره کردم یعنی تحتتأثیر قرار گرفتن این افراد از فضای گفتوگو و سایر موارد است که این امر درخصوص مخاطبان این آثار نیز صدق میکند و بسیاری از آنها به منبع تولید اثر و گفتوگوکننده برای توجه به اثر توجه ویژهای دارند. در نتیجه پروژه تاریخشفاهی، همانگونه که میتواند بسیار تاثیرگذار باشد، میتواند مشکلاتی را نیز با خود بههمراه داشته باشد که البته این مشکلات از دید خواننده و مورخ دقیق و توانا، قابلرویت است.