شماره ۴۷۸ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۸ دي
صفحه را ببند
دستپخت شمشیرهای سامورایی

سعید  اصغرزاده

گاهی آن‌که کاری از دستش بر می‌آید را ولو اندک؛ داوطلبانه انجام می‌دهد و همه را شریک در شیرینی‌اش می‌کند. ترجمه به روز برخی از اطلاعات و اخبار دنیای معاصر یکی از همین کارهای داوطلبانه است که فارغ از رسانه‌های رسمی که عادتمان می‌دهند به چیزهایی که خودشان می‌خواهند، گاهی صورت می‌گیرد و بر میزان فهم و شعور مخاطب و ذائقه او می‌افزاید. تغییر ذائقه هم امری داوطلبانه است. ما باید بخواهیم که ذائقه‌مان را تغییر داده یا ارتقا بخشیم. راستش دوستی ترجمه‌ای از مقاله اکونومیست را به بهانه انتشار کتابی از استاد دانشگاهی در ژاپن که به مشکلات اجتماعی جامعه ژاپن پرداخته را همخوان کرده بود. بد ندیدم که با نقبی به جامعه ژاپن از طریق این کتاب، برخی انگیزه‌های داوطلبانه و غیرداوطلبانه ژاپنی‌ها را ریشه‌یابی کنیم. هر چند من نمی‌توانم بگویم که نظریات این استاد دانشگاه که اکونومیست نقل کرده تا چه حد درست است و اصلا تیشه می‌زند به فرهنگ داوطلبی یا نه؟ اما هر چه باشد، آدمی را به فکر وا می‌دارد. مگر نه این است که یکی همیشه باید داوطلب شود و کاری را کند و حرفی را بزند تا دیگران را به موضوعی متوجه سازد، خواه اباذری باشد و خواه استاد دانشگاهی در ژاپن!
این کتاب می‌گوید با این‌که یک قرن و نیم از شروع مدرن‌سازی جامعه ژاپن می‌گذرد اما مشکلات مردمش ادامه دارد. شینزو آبه، نخست‌وزیر در برنامه جدیدش، وعده داده رکود اقتصادی که از میانه دهه 80 ادامه دارد را پایان داده و ژاپن را به سال‌های طلایی پساجنگ برخواهد گرداند. بعد از جنگ جهانی دوم، ژاپن با «معجزه اقتصادی» رشد خارق‌العاده‌ای را تجربه کرده ولی این استاد معتقد است شرایط آن رشد دیگر تکرار نخواهد شد و ژاپن به همین دلیل بیشتر به سیاست بین‌الملل علاقه‌مند شده و به دنبال رویارویی با چین است.
برای خارجی‌ها و شاید ما که می‌خواستیم ژاپن اسلامی شویم، جامعه ژاپن بسیار جالب است از این نظر که حتی ساده‌ترین کار، توسط یک ژاپنی طوری انجام می‌شود که انگار مهم‌ترین کار دنیاست. این رفتار باعث می‌شود، جامعه «پیش‌بینی پذیر» باشد و از این جهت یکی از امن‌ترین کشورهای دنیا به حساب بیاید. این کتاب اما ریشه‌های پیش‌بینی‌پذیری و به قولی سربه زیری مردم را در عصر سامورایی‌ها می‌بیند که به اشارتی با شمشیرشان، به واهی‌ترین بهانه‌ها مردم را به قتل می‌رساندند. امروز نیازی به سامورایی نیست، شما در هوا می‌خوانید که قرار است چه کاری انجام بدهید. نتیجه‌اش این است که هیچ جامعه‌ای به اندازه ژاپن نمی‌تواند تناقضات‌اش را درونی کند. یک محقق نامش را «مدیریت واقعیت» گذاشته: در یک سازمان وقتی کسی بی‌عرضه است، اخراج نمی‌شود بلکه تمام اعضای دیگر او را چک می‌کنند. ماجراجویان اقتصادی و کارآفرینان مورد آزار هستند مگر این‌که خودشان را به یک باند قدرت نزدیک کنند. رسانه‌ها رسالت‌شان را در حفظ وضع موجود تعریف کرده‌اند نه تغییرش. نتیجه همرنگ‌شدن این است که با این‌که همه می‌دانند مشکل کجاست، کسی را یارای حلش نیست.
کتاب دلیل این مشکلات را این می‌داند که عرصه سیاست پساجنگ، در اختیار جنگ سالاران قرار گرفت. همان سیاست‌هایی که برای جنگ تمام‌عیار جامعه ژاپن را بسیج کرد، در سازندگی پس از جنگ استفاده شد. مهم‌ترین شخصیت آن دوران، نوبوسوکه کیشی است. او زمانی حکومت منچوری اشغالی را داشت و بعد از دوران کوتاهی در زندان متحدین، نخست‌وزیر شد از حزب لیبرال دموکرات که محافظه‌کار است و از آن زمان تا امروز تنها دو بار دولت را از دست داده. دولت ایالات متحده با حیله‌گری به این سلطه کمک کرد. سیاسیون قدیمی را سر کار نگه داشتند تا جلوی ورود چپ گرفته شود. حتی امروز آقای اوباما همه کار کرد تا دولت پیشین سقوط کند و قدرت دوباره به محافظه‌کاران برگردد. مشکل دیگر، عدم پاسخگویی سیاسی است. سازمان‌هایی که قرار است نظارت داشته باشند بیشتر نقش تزیینی دارند. فاجعه نیروگاه‌های اتمی به خاطر این بود که کسی به دهه‌ها هشدار توجه نکرده بود که ژاپن مکان مناسبی برای نیروگاه‌ها نیست با قرار داشتن روی خطوط زلزله. آقای آبه که نوه کیشی است، همچنان پافشاری بر مشوق‌های اقتصادی می‌کند اما معلوم نیست موفق باشد و... نمی‌دانم سربزیری ژاپنی‌ها، خوب است یا بد؟ نمی‌دانم این‌که ژاپنی‌ها تمام قوتشان را گذاشته‌اند تا روی چین را کم کنند، خوب است یا بد؟ نمی‌دانم این‌که آنها پیش‌بینی‌پذیرند، خوب است یا بد؟ نمی‌دانم داشتن تناقضات درونی شده، خوب است یا بد؟ نمی‌دانم حضور محافظه‌کاران، خوب است یا بد؟ نمی‌دانم عدم پاسخگویی سیاسی، خوب است یا بد؟ نمی‌دانم... اما می‌دانم یک کار داوطلبانه خوب این است که ما تجربه دیگر ملت‌ها را بخوانیم و تجزیه و تحلیل کنیم. مهم این است که وقتی در ژاپن نیاز به کمک باشد، همه کمک می‌کنند چون وظیفه خود می‌دانند. وقتی باید صف بکشند، همه صف می‌کشند و کسی جا نمی‌زند. وقتی ... حالا می‌خواهد ریشه‌اش در شمشیر سامورایی‌ها باشد، در حضور جنگ‌سالاران نهفته باشد یا هر چیز دیگری! حالا حتی اگر این نوع فرهنگ نتواند اقتصادشان را نجات دهد، باز هم فرهنگی است رشد یافته و برنامه‌ریزی شده. ...


تعداد بازدید :  400