شماره ۴۷۸ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۸ دي
صفحه را ببند
ما از تیره دوم هستیم

|  صمد بهرنگی|

ماهی سیاه کوچولو گفت: نه مادر، من دیگر از این گردش‌ها خسته شده‌ام، می‌خواهم راه بیفتم و بروم ببینم جاهای دیگر چه خبرهایی هست.
ممکن است، فکر کنی که ‌کسی این حرف‌ها را به ماهی کوچولو یاد داده، اما بدان که من خودم خیلی وقت است در این فکرم. البته خیلی چیزها هم از این و آن یاد گرفته‌ام، مثلا این را فهمیده‌ام که بیشتر ماهی‌ها، موقع پیری شکایت می‌کنند که زندگیشان را بیخودی تلف کرده‌اند. دایم ناله و نفرین می‌کنند و از همه‌چیز شکایت دارند. من می‌خواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی این‌که توی یک تکه‌جا، هی بروی و برگردی تا پیر شوی و دیگر هیچ، یا این‌که طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟!...
برشی از کتاب «ماهی سیاه کوچولو»


تعداد بازدید :  249