شماره ۴۷۸ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۸ دي
صفحه را ببند
قاسم احمدی لاشکی از بحران اشتغال و بزهکاری جوانان تحصیلکرده می‌گوید:
حرف‌های تکان‌دهنده آقای نماینده
آمار بیکاری چیزی بیشتر از اعلام‌های رسمی است

طرح نو| سارا شمیرانی| رویای داشتن شغل خوب برای فارغ‌التحصیلان دانشگاهی خیلی زود در واقعیت امروز جامعه تغییر مسیر می‌دهد. نداشتن سرمایه، قانون همیشگی پارتی بازی در استخدام شرکت‌ها و ادارات معتبر باعث می‌شود تا ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر تنها گزینه انتخابی باشد، به این امید که مدرک بهتر، کار بهتر را برای جویندگان کار فراهم کند. اما بعد از گرفتن مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری هم قرار نیست همه چیز بر وفق مراد باشد. تحصیلات که بالاتر می‌رود توقع به دست آوردن شغل بهتر، جزو بدیهیات است اما جامعه آن را برای افراد تحصیلکرده فراهم نمی‌کند. این چرخه تکراری که فارغ‌التحصیلان بیکار را در خود جای داده روزبه‌روز گسترده می‌شود. آمارها می‌گویند 5‌میلیون بیکار در کشور وجود دارد اما قاسم احمدی لاشکی، نماینده مجلس در گفت‌وگو با «شهروند» این رقم را به مراتب بیشتر می‌داند. او در ادامه از بی‌توجهی به جوانان و اشتغال و آینده آنها در بودجه گلایه می‌کند و نه‌تنها دولت، که مجلس را هم در این اشتباه مقصر می‌داند. با او به بهانه بحران رو به رشد بیکاری در کشور گفت‌وگو کردیم.

 به‌تازگی آمارهایی اعلام شده درباره این‌که سونامی 5‌میلیون بیکار در کشور در راه است. این آمار تا چه اندازه درست است و واقعیت جامعه را نشان می‌دهد؟
در مورد آمار فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و همین‌طور افرادی که جویای کار هستند آمارهایی نقل می‌شود که در خیلی از مواقع واقعیت‌ها را نشان نمی‌دهد. شاید بد نباشد بدانید رقمی که امروز با عنوان 5‌میلیون و 600‌هزار جوان فارغ‌التحصیل و نیازمند کار اعلام می‌شود، چیزی به مراتب بالاتر از این رقم است. درحال حاضر نزدیک به 8‌میلیون و 500‌هزار جوان در کشور وجود دارد که بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی به دنبال کار هستند. در کنار این رقم باید بیکاری‌های پنهان را هم اضافه کنیم. برخی افراد از راه‌هایی درآمد دارند که نمی‌توان آن را اشتغال به‌حساب آورد و اگر قرار باشد همه اینها در کنار هم جمع شود ما به انبوهی از جوانان می‌رسیم که اگر چه نیروی جوانی و دانش آنها، فرصتی برای کشور به حساب می‌آید، اما اگر با آنها با همین بی‌مهری برخورد شود می‌توانند کم‌کم تبدیل به تهدیدی جدی در جامعه شوند.
 جوانان معمولا بعد از فارغ‌التحصیلی به حال خود رها می‌شوند. یعنی یک جوان 22 ساله چند گزینه محدود بیشتر پیش‌رو ندارد. این‌که به استخدام ادارات دولتی و خصوصی که ظرفیت محدود دارند، در بیاید یا با اتکا به سرمایه خود سراغ شغل آزاد برود. فکر نمی‌کنید این گزینه‌های محدود بیکاری را تشدید کرده است؟
این مسأله از آنجایی نشأت می‌گیرد که جوانان در برنامه‌های دولت‌ها نادیده‌گرفته شده‌اند و اگر هم طرحی برای اشتغال آنها مطرح شده تا به امروز کارآمد نبوده است. به‌عنوان مثال یک زمانی به جوانان فارغ‌التحصیل وامی می‌دادند تا با آن کسب و کاری راه بیندازد. مبلغ وام بین 5 تا 10‌میلیون تومان بود. خیلی از جوانان چون نمی‌توانستند با این مبلغ کسب و کار مناسبی راه بیندازند سراغ خرید خودرو می‌رفتند. متاسفانه خیلی از آنها با همین خودرو‌ها تصادف کردند و وامی که قرار بود آینده آنها را تأمین کند، تبدیل به دامی شد که نه‌تنها به اشتغال کمک نکرد بلکه قسط وام، بهره و باقی چیزها را روی دست جوانان باقی گذاشت.
 فکر نمی‌کنید بالابردن هر ساله ظرفیت دانشگاه‌ها به‌خصوص دانشگاه آزاد و پیام‌نور، به این بحران دامن می‌زند و آن را تشدید می‌کند؟
بحرانی که امروز ما در مورد جوانان فارغ‌التحصیل بیکار داریم به بی‌برنامگی‌هایی برمی‌گردد که سال‌ها پیش پایه آن را گذاشتیم. این‌که یک زمانی جوانانی را برای تحصیل در رشته پزشکی به اوکراین و فیلیپین فرستادیم و پول‌های زیادی را از مملکت خارج کردیم تا این جوانان درس بخوانند و به کشور بازگردند، هرگز به این موضوع فکر نکرده بودیم که با اضافه‌کردن ظرفیت دانشگاه‌های سراسری و آزاد و بالا رفتن تعداد تحصیلکرده‌ها جایی برای کسانی که از خارج، به کشور بازمی‌گردند، نداریم. افراد جویای کار و فارغ‌التحصیل 4 برابر ظرفیت کاری ما در کشور هستند و همه اینها جز افسردگی و سرخوردگی چیزی برای جوانان به همراه ندارد.
 تمرکز روی بیکاران تحصیلکرده تا چه اندازه باعث شده تا بیکارانی که تحصیلات ندارند، نادیده گرفته شوند؟
اینطور نیست که ما کاملا از بیکاران غیرتحصیلکرده غافل شویم. مسأله اینجاست که ما امروز با بحران شغل‌هایی مواجه شده‌ایم که در اختیار افغان‌ها قرار گرفته و جوانان هم به آن رغبت نشان نمی‌دهند. مثلا این‌که جوشکاری یا بنایی و گچکاری دیگر در کشور طرفدار ندارد اما ازجمله شغل‌هایی است که تا همیشه جامعه به آن نیاز داشته و اتفاقا تحصیلات دانشگاهی هم نیاز ندارد. اگرچه که مجلس و دولت بیشتر روی بحث تحصیلکرده‌ها تمرکز کرده و دنبال راهی برای گذر از این بحران هستند اما به این معنا نیست که باقی بیکاران فراموش شده‌اند. متاسفانه جو جامعه به سمت چشم و هم‌چشمی پیش‌رفته و نتیجه‌ای جز مدرک‌گرایی در این سال‌ها نداشته است. کسانی هم که تحصیل در دانشگاه را ادامه نمی‌دهند متاسفانه در شأن خود نمی‌بینند که شغل‌های اینچنینی داشته باشند.
 پس معضل امروز تنها به مسأله بیکاری محدود نمی‌شود و تبعات بدتری هم می‌تواند برای جامعه داشته باشد؟
دقیقا همین‌طور است. ما درحال حاضر با چند مشکل در مورد تحصیلکرده‌ها مواجه هستیم. همه چیز خیلی پیچیده است. آمار بالایی از بیکاری داریم. هر روز فارغ‌التحصیلان بیشتری به این تعداد اضافه می‌شوند. یک پدیده اجتماعی به نام «بی‌سواد تحصیلکرده» در جامعه درحال شکل‌گیری است که مربوط به همان مدرک‌گرایی می‌شود که به اندازه معضل بیکاری و بی‌سوادی در جامعه ‌حایز اهمیت است. اتفاقی که شأن علمی کشور را زیر سوال می‌برد و از طرفی به شدت می‌تواند بدنه جامعه را دچار آسیب کند. ما باید این را قبول کنیم همان اندازه که نخبگان می‌توانند به محکم شدن ساختار یک جامعه کمک کنند، همان اندازه بی‌سوادی و نبود دانش درست در کشور می‌تواند آسیب‌هایی را وارد کند که جبران آن به مراتب سخت‌تر از خیلی از معضلات خواهد بود.
 در بودجه امسال چقدر به موضوع اشتغال قرار است اهمیت داده شود؟
عملا در بودجه‌های سال‌های گذشته دولت‌ها برنامه‌های جدی و مهمی برای بیکاری جوانان نداشته‌ایم. من حتی مجلس و خودمان را هم مقصر می‌دانم که نظارت کافی نداشتیم و نتوانستیم کاری پیش ببریم. در بودجه امسال هم آنطور که باید برنامه‌ای دیده نمی‌شود. تنها کاری که قرار است انجام شود این است که در کمیسیون تلفیق، نگاه‌ها به سمت بحث‌های کلی‌تر و ایران شمول برود و از بحث‌های منطقه‌ای جلوگیری شود. امروز همه اعتقاد دارند که در بحث بودجه باید نفع عمومی درنظر گرفته شود تا بتوان برای حل بحران بیکاری کاری کرد.

 


تعداد بازدید :  264